“نقش زنان در روند توسعه­‌ی کشورهای اسلامی”؛ دکتر مهرشاد شبابی

“نقش زنان در روند توسعه­‌ی کشورهای اسلامی”

دکتر مهرشاد شبابی؛ عضو هیأت علمی دانشگاه

مقاله حاضر با استفاده از آمارهای رسمی (که در سازما­ن‌­های بین‌­المللی و مجامع رسمی، ملاک عمل قرار می­‌گیرد) به مفهوم توسعه و پیشرفت پرداخته شده و طی شاخص‌­سازی­‌هایی که صورت گرفته نقش زنان را در اینکه در چه مرتبه‌­ای از روند توسعه در این کشورها قرار دارند، به‌صورت گذرا مورد بررسی قرار می‌دهد. زنان مسلمان بیش از 750 میلیون نفر یعنی حدود 10 درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می‌­دهند؛ طبیعتاً آنان می­‌توانند نقش بارزی را در تحولات و توسعه­‌ی کشورها و به‌خصوص کشورهای اسلامی داشته باشند. واژه‌­ی توسعه آن چیزی که بیشتر در ادبیات غرب از آن استفاده شده، واژه‌­ای است که مفهوم رفاه و مادیت (یعنی رفاه مادی) را به ذهن‌­ها متبادر می‌­کند. ولی با نگاهی دیگر در ترمینولوژی، باید گفت توسعه صرفاً به مسائل مادی و به شاخص‌­های مادی منتج نمی‌­شود بلکه ارزش‌­های اخلاقی و دینی نیز ملاک عمل واقع می­‌شود. ارزش‌­ها جایگاه ویژه­‌ای در امر توسعه با نگاه دیگری نسبت به این مبحث دارد.

رهبری انقلاب اسلامی در بحث الگو، مفهوم پیشرفت اسلامی را به‌جای توسعه مطرح کرده‌اند، نه اینکه از نظر مفهومی فرقی بین توسعه و پیشرفت باشد بلکه فقط می­‌خواهند یک حد فصلی باشد با آن برداشتی که از توسعه در جوامع غرب می‌­شود. مهم‌ترین عاملی که برای توسعه یا پیشرفت مورد نظر قرار می­‌گیرد، بحث منابع انسانی است. هر جامعه­‌ی انسانی­ طبیعتاً متشکل از زنان و مردانی است که یک روابط متقابل اجتماعی و یک وابستگی متقابل به همدیگر دارند. این‌ها نقش و کارکرد ویژه­‌ای را ایفا می­‌کنند و طبیعتاً زنان به‌عنوان نیمی از جامعه که تأثیر­گذار بر نیم دیگر جامعه است می‌­توانند نقش بارز و مستقیمی در مسئله‌­ی توسعه­‌ی جوامع داشته باشد. زنان اهرم و بازوی توسعه هستند و می‌تواند عامل مهمی در پیشبرد فعالیت­‌های اقتصادی محسوب شوند. تأکید می­‌کنم می­تواند یعنی اینکه در خیلی از جوامع و به‌خصوص در جوامع انسانی ما می‌­بینیم که از این ظرفیت استفاده نمی­‌شود؛ پس استراتژی­‌های یک جامعه‌­ی توسعه ­یافته ایجاب می­‌کند که هرچه دقیق­‌تر بر بحث مشارکت و فعالیت زنان در عرصه­‌های مختلف برنامه‌­ریزی کند؛ در بحث اشتغال، در بحث فعالیت­‌های اقتصادی، مالکیت و موارد دیگری که می‌­تواند نقش‌­آفرینی کند.

یکی از اهداف مهم توسعه، یعنی در حقیقت آن چیزی که مورد مداقه­‌ی غرب است و جهان اسلام را هم با این مسئله بیگانه نیست ولی فقط لازم است نسبت به مسئله بازتعریفی داشته باشد، این است که اگر قرار باشد که توسعهی همهجانبهای صورت گیرد باید نابرابری‌­های طبقاتی، قومی، جنسیتی و نژادی کاملاً متنفی شود و متناسب با آن برنامه‌­های کلان و استراتژی را طراحی کنند. چیزی که حائز اهمیت است نظریه­‌های توانمند­سازی زنان است که با هدف قرار دادن نیازهای استراتژیک زنان و ارتقاء آگاهی زنان و مردان نسبت به نفی نابرابری­‌های جنسیتی، بر آن سرمایه­‌گذاری شده است. چیزی که حائز اهمیت است موضوع آموزش است؛ آموزش نقطه­‌ی عطفی در مسئله­‌ی توسعه است و اگر بحث توسعه را به‌خصوص از مراحل ابتدایی آموزش و پرورش گرفته تا سطوح عالی آموزش­های عالی و همین‌طور آموزش­های ضمن خدمت در مقاطع مختلف و در مسئولیت­های مختلف اگر برای زنان یک برنامه‌­ریزی دقیق، جدی و همه‌­جانبه شود طبیعتاً به‌عنوان مهم‌ترین ابزاری است که می‌­تواند در برگیرنده­‌ی توسعه­‌ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد. مطالعات در حوزه­‌ی مفهوم توسعه صرفاً بر مبنای ابعاد اقتصادی و مادی نیست؛ وقتی که موضوع توسعه را مطرح می­‌کنیم قطعاً توسعه در همه­‌ی عرصه‌­ها مد نظر است. موضوعی که موجب ایجاد چالش شده این است که اسلام و فرهنگ اسلامی، مسئلهی برابری به اهم و تمام و کمال معنا برای زن و مرد که در غرب به آن استناد میشود را به رسمیت نمی­‌شمارد. آن چیزی که در ترمینولوژی مذهبی و دینی از آن یاد می­‌شود بیشتر بحث عدالت جنسیتی است نه برابری جنسیتی. همین مسئله است که در شاخص‌سازی (وقتی که مثلاً شاخص‌­های بین‌­المللی را در نظر می­‌گیرند و اینها را روی نمودار می­‌آورند) دچار یک سری چالش‌­ها و اشکالاتی می­‌شود چون تعریف اسلام با آن تعریف غرب متفاوت است که در ادامه توضیح داده خواهد شد.  

جایگاه زنان در توسعه‌­ی کشورهای اسلامی

کشورهای اسلامی از نظر استراتژیک یک موقعیت بسیار حساس و ویژه‌­ای دارند. از نظر جمعیتی یک و نیم میلیارد جمعیت را دربر دارند و بیش از 20 درصد جمعیت جهان را به خود اختصاص داده‌اند. همچنین از نظر موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی جایگاه بسیار مهمی دارد. در نتیجه طبیعتاً سرمایه­‌گذاری­‌ای که روی نیروی انسانی آن اعم از زن و مرد در جهت ارتقاء شود قطعاً می­‌تواند بر بحث توسعه­‌ی این جوامع و این کشور نقش به سزایی را داشته باشد. اما با آن معیارهایی که به‌خصوص در سازمان­‌های بین­‌المللی می­‌بینیم که در خصوص توسعه و به‌خصوص جایگاه زنان در امر توسعه در کشورهای اسلامی مورد بررسی و پایش قرار گرفته است، کشورهای خاورمیانه تقریباً جزو رتبه­‌های آخر در جایگاه‌­های اشتغال، اقتصاد، برنامه‌­ریزی، برنامه­‌سازی، تصمیم­‌گیری، تصمیم­‌سازی‌های کلان دارند که بخشی از آن برمی­‌گردد به تعریف متفاوتی که بین ما و جهان غرب و بخشی از آن نیز توسعه­ نیافتگی کشورهای اسلامی است و اینکه این را به‌عنوان یک برنامه‌­ی اصلی در سرفصل­‌های خودشان قرار ندادند.

هر جا صحبت از توسعه می‌شود مقوله­‌ی توانمند­سازی افراد جای خود را به‌صورت ویژه باز می­‌کند؛ ما نمی‌­توانیم بحث نقش زنان در توسعه را مطرح کنیم بدون اینکه به المان­‌هایی که باعث می­‌شود توانمند­سازی منابع انسانی و از جمله توانمند­سازی زنان را در برنامه‌های کلان بگنجاند به آن توجهی نداشته باشیم. توانمند­سازی یعنی چه؟ توانمند­سازی یعنی افراد به سطحی از توسعه­‌ی فردی دست پیدا کنند که جامعه به آن‌ها امکان انتخاب بر اساس خواست خود را بدهد و طبیعتاً آن‌ها از نظر فکری باید به یک ارتقاء و شکوفایی برسند که بدانند آنچه که خواست خودشان است در جهت تبلور فردی و در جهت ارتقاء جامعه‌­ی خودشان می­‌تواند باشد. همچنین توانمند­سازی به این معنا تعریف شده است که افراد قادر به ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خودشان باشند. یعنی به استعدادها و محدودیت­‌های درونی خودشان آگاه باشند، قدرت رویارویی با مشکلات و دشواری­‌ها را داشته باشند و بتوانند در جهت رفع آن بکوشند. جامعه­­‌ای توسعه یافته است که افراد آن توانمند باشند و افرادی توانمند هستند که هم به نقاط قوت و هم به نقاط ضعف خودشان واقف باشند و در جهت برآورده شدن و حل مشکلات و ضعف خودشان بربیایند که این نقطه­‌ی بسیار مهم و حائز اهمیتی است.

در خصوص مبحث توسعه و پیشرفت زنان تحقیقات خوبی صورت گرفته است. تحقیقی را از خانم دکتر الهه کولایی و آقای دکتر حافظیان وجود دارد که نقش زنان در توسعه­‌ی کشورهای اسلامی (مسئلهی آموزش، بهداشت، اقتصاد و سیاست) را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در کشورهای اسلامی زنان ایفاگر نقش اصلی در جامعه نیستند. به‌عبارت دیگر زنان در حدود پانزده کشور اسلامی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت (غیر از یک سری از کشورهای جنوب شرق آسیا مانند اندونزی و مالزی) نقش جدی و پر­رنگی در توسعه­‌ی کشورهایشان نداشتند و خودشان هم طبیعتاً به‌عنوان اینکه توانمند شده باشند قلمداد نمی‌شوند.

تحقیق دیگری روی بحث جنسیت و توسعه در کشورهای اسلامی نفتی و بدون نفت شده است که در این تحقیق به این نتیجه رسیده‌اند که زنان در مبحث بهداشت و آموزش در کشورهای اسلامی از سال 2000 به بعد پیشرفت نسبی‌­ای داشتند و از نظر درصد رشد به نسبت قبل از سال 2000 تقریباً این پیشرفت قابل توجه بوده است؛ البته فقط در این دو سطح یعنی آموزش و بهداشت ولی در سایر سطوح نقش چشم‌گیری نداشتند. تحقیقات دیگری هم در ارتباط با این موضوع انجام شده است. به‌صورت اجماعی که بین همه‌­ی تحقیقات صورت گرفته است می‌توان گفت تا قبل از سال 2014 و 2015 که یکی از تحقیق­‌ها روی بحث 2015 است، نقش زنان در بحث توسعه پایین­‌تر از معدل جایگاه زنان در سایر کشورها بوده است؛ ولی با توجه به تحقیقاتی که از سال 2012 به بعد داریم این شکاف جنسیتی کمتر شده است، نه اینکه به درجه­‌ی مطلوب رسیده و مورد قبول باشد ولی به‌خصوص بعضی از کشورها مانند ترکیه، ایران، اندونزی، امارات و عربستان سعودی نیز جزو این کشورها بود که ارتقاء پیدا کرده و به معدل میانگین سطح پیشرفت زنان و سهم ایفای نقش­شان نزدیک شده است. این تحقیق به روش اسنادی صورت گرفته و در آن از آمارهای بانک جهانی استفاده شده است.

هرچند وقتی مبانی نظری تحقیق مورد بررسی قرار می‌گیرد، به این نکته می‌توان رسید که بسیاری از دیدگاه‌های این تحقیقات فمنیستی بوده است؛ بنابراین برای تحقیقات درباره جهان اسلام لازم است که حتما مسئله­‌ی فرهنگ، مسئله­‌ی سنت و مسئله­‌ی مذهب را هم لحاظ کنیم چرا که بحث فرهنگ و دین را نمی­‌شود از بحث مطالعاتی که در این زمینه می­‌خواهیم داشته باشیم جدا کرد. نگاهی که اسلام به بحث توسعه و به بحث زن دارد این است که از نظر اندیشه­‌ی اسلامی، زن و مرد در نظام آفرینش از یک جایگاه برخوردار هستند؛ فقط نقش و مسئولیت آن‌ها متفاوت است. رهبری انقلاب اسلامی از سه دیدگاه زن را مورد مداقه قرار داده است؛ دیدگاه اول نقش زن به‌عنوان انسان در راه تکامل معنوی و انسانی است که طبیعتاً هیچ فرقی بین زن و مرد نیست. دیدگاه دوم فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی است که باز هم هیچ فرقی بین زن و مرد نیست و باید فرصت­‌های مناسب به هر دوی این‌ها داده شود و هیچ‌کس حق ندارد که زنان را از کار علمی و تلاش اقتصادی محروم کند و این فرصت­‌ها را بگیرد. دیدگاه سوم نیز نگاه به زن به‌عنوان یک عضو از خانواده است که این بسیار نگاه ارزشمندی است و اینجا تأکید می‌­شود که در اسلام به مرد اجازه نداده که بخواهد به زن زور بگوید یا بخواهد حق او را پایمال کند. این نگاه بیان گردید از این حیث که آن بررسی­‌ای که خواهیم داشت این مسئله را حتماً لحاظ خواهیم کرد که بین زنان و مردان از نظر داشتن فرصت­‌ها نباید هیچ تفاوت و تبعیضی چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع غیر اسلامی وجود داشته باشد و هرگونه تبعیض باعث شکاف جنسیتی می­‌شود. شکاف جنسیتی شاخص بسیار مهمی است که در فاکتورهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن را لحاظ می­‌کنند. یکی از نقش‌­های اساسی­‌ای که دولت‌ها دارند این است که شکاف جنسیتی را از بین ببرند و در نتیجه یک شاخص بسیار مهمی است و بودن شکاف جنسیتی یکی از ناهنجاری­‌ها و یکی از آسیب­‌های جدی اجتماعی است.

برای این شکاف جنسیتی شاخص‌­هایی در نظر گرفته شده است؛ بهداشت، آموزش، اقتصاد، سیاست و غیره. کمترین شکاف جنسیتی در کشور ایسلند و بدترین و بیشترین شکاف جنسیتی در جهان مربوط به کشور یمن بوده است. ایران در بحث مشارکت و فرصت اقتصادی از کشور بحرین، امارات متحده، ترکیه، ارمنستان و آذربایجان پایین‌­تر بوده است اما در بین کشورهای اسلامی از عربستان سعودی و بیش از بیست کشور دیگر اسلامی بالاتر بوده است. در بحث آموزش شاخص‌­هایی که در نظر گرفته شده است امارات متحده بالاتر از ایران بوده ولی ترکیه از ایران پایین‌­تر بوده است. در بهداشت ترکیه از ایران بالاتر بوده ولی حدود 35 کشور دیگر پایین­‌تر از ایران بوده است و نکته­‌ی دیگری که باید به آن اشاره شود این است که شاخص­‌هایی که سازمان­‌های بین­‌المللی در خصوص جایگاه زنان می­‌گویند چون با معیارهایی که خودشان تعریف کردند سنجیده می­‌شود رتبه­‌ی کشورهای اسلامی و ایران به نسبت میانگین کشورهای دیگر در رتبه­‌ی پایین­‌تری قرار دارد ولی واقعیت این است که اگر ما خودمان یک سری شاخص‌­سازی­‌هایی را کنیم که متناسب با فرهنگ خودمان باشد طبیعتاً نگاه متعادل‌تر و منطقی‌تری را نسبت به وضعیت جایگاه زنان خواهیم داشت.

به‌عنوان مثال از حیث آموزش در ایران جایگاه زنان در شاخص‌های بین‌المللی تقریبا جزو رتبه 110 اعلام شده بود؛ این در حالی است که در آخرین آماری که معاونت امور زنان و خانواده اعلام داشته است 27درصد از اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های ایران را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین نیمی از دانشجویان کشور را زنان تشکیل می‌دهند. از بین زنان هجده تا پنجاه ساله بیش از یک چهارم آن‌ها تحصیلات دانشگاهی دارند یعنی از نظر وضعیت آموزشی جایگاه زنان در ایران یک جایگاه نسبتا قابل قبول و رو به پیشرفتی است ولی طبیعتاً از نظر بحث مسائل سیاسی و اقتصادی با همان شاخص‌هایی که مدنظر خودمان است از جایگاه پایین‌تر از حد متوسط قرار دارند و از نظر بهداشت امید به زندگی سطح مطلوبی را پیش می‌گیرد و جایگاه زنان در کشورهای اسلامی در توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، در مجموع کشورهای آسیای شرقی نسبتاً وضعیت مطلوب‌تری را دارند اما در مسئله فرهنگی و زیر شاخه‌های آن مانند بحث آموزش، بهداشت و مسائل دیگر ایران وضعیت مطلوبی دارد. در پایان مجدداً باید تأکید کنم که با توجه به معیارهای فرهنگی و مذهبی جهان اسلام باید شاخص‌سازی جهت توسعه و پیشرفت کشورها و نقش زنان در این فرآیند به‌صورت ویژه تبیین و مؤلفه‌های آن مشخص شود، وضعیت فعلی بررسی گردد، وضعیت مطلوب ترسیم شود و باید پیشرفت‌های جهان اسلام در جهت هم‌افزایی تبادل تجارب در زمینه پیشرفت‌ها صورت گیرد تا شاهد روند رو به رشد و صعود زنان اسلام در جهان باشیم.