منشأ بحران های فرهنگی در جهان اسلام (بخش پایانی)
گفتگو با دکتر علی قلی جوکار ، پژوهشگر فرهنگی
بحرانها به اعتبار عواملى که به وجود آورنده آنها هستند، مىتوانند عرصههاى گوناگونى را دربرگیرند . گفتگوي زير به يكي از مهمترين وجوه بحران در جهان اسلام پرداخته است.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: نقش عوامل داخلی و خارجی در ایجاد بحران های فرهنگی را تا چه ميزاني موثر مي دانيد؟
الف – عوامل داخلی
عدم جایگیری رهبران جوامع اسلامی و جهان اسلام در چارچوب قانون و عدم پاسخگویی شفاف آن و طولانی مدت بودن مدت زمامداری، به عنوان یکی از عواملی است که در ایجاد بحران های فرهنگی در جهان اسلام نقشی اساسی داشته و دارد. همانطور که اشاره گردید یکی از مهمترین عوامل ایجاد بحرانهای فرهنگی ناشی از مدیریت ناصحیح طبقه حاکم اقتدارگرا، انحصارگر، خودکامه، نقدناپذیر، است. معمولا مشاهده میگردد در جهان اسلام در بسیاری از حوزهها، مدیریت به شکلی ناصحیح بوده و بر مبنای شایسته سالاری نیست . طبقه حاکم با عدم مدیریت صحیح منابع، عدم برقراری سیستم توزیع عادلانه و برابر منابع و ثروتهای بالقوه و بالفعل کشورهای اسلامی و جهان سوم، عدم دسترسی آسان و برابر مردم به منابع مالی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و قدرت، و برقراری سیستم خودکامی و اقتدارطلبی و سپس توجیه اعمال خود با ابزارها و ارزش های مقدس ملی، دینی و اعتقادی، مردم را نسبت به کارایی و پاسخگویی دین و مذهب و ارزش های فرهنگی ملی و دینی ،دلسرد و ناامید کرده، در آن ها ایجاد یأس ، خلأ معنوی و ارزشی می نمایند .
نتیجه چنین امری، روی آوری جوانان دختر وپسر جهان اسلام و جهان سوم به انحرافات فکری ، ارزشی و تشویق به مکاتب انحرافی و ارزش های غربی بوده است . در کشورهای اسلامی و جهان سوم به علت عدم گفتمان و نقدپذیری حاکمان و طبقه حاکم ،نبود آزادی های مشروع و عدم آزادی پس از بیان ، نبود اخلاق انسانی ، عدم اخلاق حاکمیتی ، عدم فضائل اخلاقی وگسترش فساد ، افزایش رشوه ، اختلاس و سایر انحرافات و آسیب های اداری و فسادهای مربوط به حوزه قدرت، امنیت،سیاست، و سایر موارد مشابه، حقوق انسانی، مدنی ، اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و شخصیِ افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی مورد تعرض مستمر دستگاه حاکم قرار می گیرد . این وضعیت بر افزایش فاصله و دوری جستن از ارزش های فرهنگی اصیل ملی و اعتقادی مردم وروی آوری آن به ارزش های فرهنگی بیگانه غربی، تاثیر بسزایی داشته و دارد . نتیجه ی چنین وضعی افزایش بحران های مختلف فرهنگی است که در جهان اسلام مشاهده می گردد .
ب – عوامل خارجی
طی سده اخیر ،تهاجم سنگین غرب به ارزش های ملی، اعتقادی و دینی و فرهنگی جهان اسلام و جهان سوم همزمان با توسعه ی روزافزون وسائل ارتباطات جمعی و رسانه ای شامل تلویزیون ،سینما و تئاتر،تلویزیون و رادیو ، ماهواره ، اینترنت و موبایل و شبکه ها و فضای مجازی و به طور کلی صنعت کالا و خدمات فرهنگی آغاز شده و هنوز ادامه دارد . در این ارتباط مکاتب جامعه شناسی مختلفی از جمله مکاتب مارکسیستی و نئومارکسیستی به وجود آمده است . کشورهای امپیریالیستی و نظام سرمایه داری با استفاده از نظام رسانه ای و تبلیغاتی قوی خود ارزش های فرهنگی ، ملی و اعتقادی مخاطبان خود در جهان سوم و جهان اسلام را مورد حمله قرار می دهند و بدون آن که مخاطبان خود متوجه باشند ، مخاطبان جهان اسلام و جهان سوم را از ارزش های فرهنگی خود تخلیه کرده ،و در نتیجه ی این تخلیه فرهنگی ،مخاطبان جلب ارزش های تولیدی توسط ماشین مخوف صنعت فرهنگی غرب می گردند که از طریق این رسانه ها تبلیغ می گردند .نتیجه ی این تهاجم سهمگین فرهنگی در دراز مدت ، از دست دادن هویت و ارزش های فرهنگی مردم بخصوص اقشار جوان و زنان جوان در جهان اسلام و جهان سوم بوده است که نسبت به سایر اقشار جامعه حساس تر هستنداین تاثیرگذاری فرهنگی چنان بوده است که حتی دولت های مستقل نیز از عهده ی مقابله ی با آن برنیامده و بحران های فرهنگی دامن این جوامع را گرفته است .
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: راهکارهای مقابله با بحران های فرهنگی در جهان اسلام و جهان سوم چيست؟
راه مقابله با بحران های فرهنگی و کاهش آثار و پیامدهای فرهنگی ناشی از تهاجم فرهنگی نظام سرمایه داری چیست ؟متاسفانه در اثر عدم درک صحیح حاکمان ،عدم مدیریت صحیح منابع ، ایجاد روابط انحصاری و تراکم قدرت درمیان قشر محدودی از حاکمان ، عدم شفافیت در روابط قدرت ، ثروت و منابع حیاتی ،عدم توزیع و عدم دسترسی مناسب به منابع سرمایه های فرهنگی ، اقتصادی و امنیتی و انحصار آن در دست طبقه ی حاکم ، عدم وجود آزادی بیان و آزادی پس از بیان ، عدم احترام به کرامت انسانی، عدم وجود حقیقی ارزش ها و سجایای اخلاقی و اسلامی در میان طبقه ی حاکم و ظاهر سازی های غلوگونه ، عدم احترام به مالکیت شخصی و عدم مصونیت اموال افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی از تعرض نظام ، عوامل آن و قشروطبقه ، و افراد وابسته به خانواده های حاکم ،عدم احترام به حوزه ی شخصی افراد ، و بسیاری از شاخص ها و مولفه های مدنی،اجتماعی،فرهنگی ،سیاسی و اقتصادی و امنیتی که جزو حقوق مسلم مردم و افراد و اشخاص است ،و …. باعث شده است که به تدریج ارزش های انسانی ، فرهنگی، ملی ، هویتی ،و قومیتی مردم در جهان اسلام و جهان سوم ، رنگ باخته ، و طیف وسیعی از مردم از کارایی و کارکرد ارزش های ملی ،فرهنگی و اعتقادی جامعه ی خود نا امید شده و فاصله بگیرند . بیشترین نقش را متاسفانه خود رهبران طراز اول ، خانواده ی آن ها ،عوامل آن ها ، وابستگان آن ها،و طبقه ی حاکم درجهان اسلام و سوم داشته اند . اما راه برون رفت جهان اسلام و جهان سوم از این بحران فرهنگی، و یا کاهش آثار و پیامدهای این بحران، چیست ؟براساس آنچه تا کنون گفته شد می توان مهمترین اقدامات و راهکارهای برون رفت جهان اسلام و جهان سوم از بحران های فرهنگی و همچنین سایر بحران ها را به شرح زیر برشمرد .
1 – سهیم کردن اقشار مختلف مردم صرف نظر از هویت های قومی و مذهبی و رنگ و نژاد به نسبت جمعیت در قدرت و سرنوشت کشور.
2 – معیار و ملاک قراردادن اداره ی جامعه ، قضاوت ها،داوریها و ارزیابی ها ، براساس قانون برآمده از انتخاب مردم، نه نظر حاکمان و روسای جامعه .
3 – برابری همه افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی در برابر اجرای قانون، ودر برابر مجازات ها ،پاداش ها وبرخورداری از امتیازات قانونی .
4 – برنامه ریزی های استراتژیک و یا مطابق با شرایط روز کشور و روابط حقوقی و سیاسی بین المللی به صورت بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت یا مطابق با شرایط خاص هر وضعیت برای توسعه ی رفاه مادی و معنوی و فرهنگی مردم .
5 – برنامه ریزی وسیاستگذاری ملی بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت در جهت توسعه وتوانمندسازی سرمایه ی انسانی جامعه .برقراری سیستم گردش نخبگان در قدرت و سهیم نمودن آن ها در تمام شئون جامعه اعم از شئون سیاسی ، اقتصادی،اجتماعی ،فرهنگی ،حقوقی ( مدنی و اجتماعی وخصوصی)، و حتی امنیتی بر اساس شایسته سالاری و پرهیز از تراکم قدرت در دست یک فرد یا نهاد از طبقه ی حاکم وشفاف سازی در همه ی این زمینه ها به جز موارد امنیتی که ممکن است به امنیت کشور لطمه وارد نماید .
6 – تبیین و تدوین یک برنامه و نظام دقیق وجامع حقوقی جامع و مترقی که در آن حقوق و تکالیف آحاد جامعه در هر قشر و طیف ، تبیین و تدوین و تفکیک شده باشد و هیچ شخص حقیقی و حقوقی نتواند از زیر اجرای این حقوق و تکالیف شانه خالی کرده و رعایت و اجرای این نظام تضمین گردد .
7 – برقراری سیستم گردش نخبگان در قدرت به صورت شفاف ، و سهیم نمودن مردم در تمام شئون سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی، حقوقی و حتی امنیتی جامعه ، و پرهیز از تراکم قدرت در دست یک فرد یا نهاد یا شخص حقیقی یا حقوقی در جهان اسلام و جهان سوم .
8 – برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگی شامل؛ اصلاح نقاط ضعف ارزش های فرهنگی و تاکید بر تقویت ارزش های فرهنگی و زمینه سازی نوآوری و خلاقیت در ارزش های فرهنگی برای مقابله ارزش های بیگانه از طریق جامعه پذیری فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی توسط نهاد آموزش و پرورش ، هنر ، موسیقی ، و صنعت کالا و خدمات فرهنگی و ……
9– برخورد شدید با فاسدان از هر نوع آن از بالاترین رهبران جامعه گرفته تا پایین ترین افراد در نهادهای وابسته به حکومت ها و نظام های حاکم در جهان اسلام و جهان سوم .
10 – آگاهی و شناخت نظام و روابط حقوق بین الملل و روابط سیاسی و نظام حاکم بر روابط حقوق بین الملل و روابط سیاسی ، و شناخت حقوق و تکالیف واحدهای سیاسی در این نظام و رعایت آن در جهت منافع ملی جهان اسلام نه در جهت طبقه حاکم ورهبران، و تحفظ در مواد و بخش هایی که بیم آثار و پیامدهای منفی و آسیب های مختلف برای منافع ملی، و ارزش های ملی ،هویتی و فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی و مذهبی این کشورها ، می رود و تر بیت کارشناسان مجرب و خبره در این زمینه برای بدست گرفتن امور مختلف مرتبط و تصمیم سازی برای مسئولان عالی و تصمیم گیر کشور .
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نیست.