منشأ بحران های فرهنگی در جهان اسلام (بخش نخست)
گفتگو با دکتر علیقلی جوکار
دکتری جامعه شناسی و پژوهشگر مسایل فرهنگی
بحران ها به اعتبار عواملى که به وجود آورنده ی آنها هستند مى توانند عرصه هاى گوناگونى را در بر گیرند. گفتگوي زير به يكي از مهمترين وجوه بحران در جهان اسلام یعنی بحران های فرهنگی پرداخته است.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: ويژگي هاي بحران فرهنگی در جهان اسلام چيست؟
همانطور که می دانیم فرهنگ؛ عبارت است از « آداب و مراسم، رعایت الگوهای رفتاری، ارزشی و هنجاری بلند مدت، باورها، اعتقادات و انجام مناسک و آیین های ملی، دینی و قومی که در طول تاریخ گذشته ی یک ملت به عنوان یک واحد سیاسی از نسل های قبل به نسل فعلی منتقل شده است». بر این اساس بحران فرهنگی نیز عبارت خواهد بود از تغییر در رعایت و پیروی مردم یک جامعه از الگوها و ارزشهای فرهنگ ملی و دینی یک مردم و جایگزینی آنها به وسیله ی الگوهای ارزشی، فرهنگی، اعتقادی یا نماد فرهنگی کشور یا جامعه یا تمدنی دیگر که ممکن است _ این تغییر سریع اتفاق بیفتد یا به مرور به وجود بیاید. به نظر می رسد چنانچه این تغییر و تحول در پذیرش الگوهای رفتاری، ارزشی و فرهنگی بیگانه سریع اتفاق بیفتد، جامعه دچار بحران فرهنگی شده است. چنانچه پذیرش الگوهای رفتاری، ارزشی، هنجاری و فرهنگی در یک جامعه به مرور و طی سالیان طولانی اتفاق بیفتد ـ به آن تغییر فرهنگی گفته می شود. اگر به جوامع امروز جهان سوم و مسلمان نگاهی بیندازیم، ملاحظه می کنیم طی دهه های اخیر به سرعت الگوهای رفتاری، ارزشی و نمادی فرهنگ غربی در حال جایگزینی با الگوهای مشابه فرهنگ ملی، قومی و دینی این کشورها بوده است؛ و اکثر کشورهای مسلمان را تحت تأثیر خود قرار داده و بحران های فرهنگی عدیده ای را در این کشورها سبب شده است. متأسفانه این وضعیت طی دهه های اخیر، در کشور ما همانند دیگر کشورهای مسلمان رو به گسترش است.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: ریشه و علل بروز بحران های فرهنگی در جهان اسلام را چگونه مي بينيد؟
به نظر می رسد منشأ بحران ها در جهان اسلام، گوناگون باشد. اگر به تاریخ گذشته ی جهان اسلام نگاه ی بیندازیم، مشاهده می کنیم که متأسفانه تاریخ جهان اسلام انباشته شده از ظلم و ستم حاکمان جبار و ستمگرانی خودکامه بوده است که در ابتدا به نام اسلام و مذهب، و سپس با استفاده از شور و هیجان مسلمانان و انزجار آنها از مستبدان پیشین، بر اریکه ی قدرت حاکم شده اند. اما به مرور تبدیل به خودکامانی شده اند که در مقایسه با حکام قبلی به مراتب ستم پیشه تر بوده اند، و از احکام و شریعت اسلام و ارزش های دینی برای توجیه رفتارهای ستم آمیز و تحکیم قدرت خود استفاده می نموده اند. متأسفانه در دوران معاصر هنوز نمونه های فراوانی از این گونه حکام در کشورهای اسلامی مشاهده می گردند. این وضعیت از گذشته ی دور باعث انشقاق و انشعاب در میان مسلمانان به شعبه ها و فرق مختلف و واگرایی در میان مسلمانان شده است که هنوز هم ادامه دارد. از میان فرقه های مذهبی رادیکال در دوران معاصر میان مسلمانان میتوان به گروههای تندرویی چون داعش، جیش الاسلام، احرار الشام، اخوان المسلمین و بسیاری از گروه های دیگر اشاره کرد.
یکی دیگر از علل بحران های فرهنگی در جهان اسلام و در دوره معاصر را می توان تهاجم فرهنگی نظام سرمایه داری جهانی و استعمارگر به جهان اسلام و جهان سوم دانست. از آنجایی که رهبران و نخبگان دینی در جوامع مسلمان، در طول سال های متمادی نتوانسته اند پاسخ های مفیدی به سوالات جدید مردم و جوانان مسلمان بدهند، این امر باعث شده است که یک نوع خلأ آگاهی، معرفت شناختی و فرهنگی جدیدی در میان جوانان تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده ایجاد شود. این جوانان برای رسیدن به پاسخ مطلوب به سوالات خود به ناچار، به ارزشها و نگرش های غربی متمایل و علاقمند شده، و الگوهای رفتاری، ارزشی، اخلاقی و نمادی فرهنگ آنها را پذیرفته و به عنوان الگوی رفتاری، به مرور در نهاد خویش نهادینه می کنند.
عامل سوم ایجادکننده بحرانهای فرهنگی در جهان اسلام را می توان انحصارطلبی، دیکتاتوری معابانه، مقدس شدن (خداگونه و امام گونه شدن) رهبران در جهان اسلام دانست. در اکثر کشورهای اسلامی حاکمان و رهبران طراز اول جامعه در ابتدا با شعارهای جذّاب ظلم ستیزانه، عدالت خواهانه، برابری طلبی، طرفداری و حمایت از محرومین و قشر ضعیف جامعه، نظر اکثر مردم را جلب می کنند تا به کمک آنها به قدرت برسند. اما مدتی پس از به قدرت رسیدن، تبدیل به دیکتاتورهایی خودکامه، انحصارطلب و اقتدارطلب ستمگری می شوند که نتایج آن برای مردم جز بیچارگی، توسعه نیافتگی و عقب ماندگی، توزیع فقر، محرومیت و عدم رفاه، انحصار قدرت، عدم تحمل انتقاد و صدای مخالف، برخورد بی رحمانه با مردم، کنترل هر چه بیشتر آنان و نخبگان، ایجاد اختناق آن هم تحت لوای ارزشهای دینی و مذهبی، نمایندگی از جانب خدا، پیامبر (ص)، امامان و اسامی مقدس مذهبی یا ابزار میهن پرستانه، ناسیونالیستی و نژادگرایانه به وسیله عوامل امنیتی و غیرامنیتی خود نبوده است.
پس از آن برای توجیه تئوریک و شرعی این نتایج به وسیله ی افرادی روشنفکر نما، علماء درباری، عوامل حکومتی و … با استناد به آیات، روایات و سخنان بزرگان دین، بزرگان و اندیشمندان ملی و تاریخی (که برداشت، معنی و تفسیر خود را از آنها دارند) می پردازند. نتیجه ی چنین وضعی در کشورهای اسلامی و جهان سوم برای مردم و بخصوص جوانان که سرشار از سر زندگی و نشاط هستند، چیزی جز منکوب شدن، سرخورده شدن از دین و ارزشهای دینی، ناامید شدن از آینده و ناامیدی از داشتن سهمی از قدرت در آینده، منزوی شدن آنها ـ نخواهد بود. این وضعیت خود باعث افزایش ترغیب و تشویق، افزایش میل نوجوانان و جوانان به ارزشهای غربی، احساس غیرمفید بودن و یأس و ناامیدی هر چه بیشتر جامعه خواهد بود؛ و پیامد نهایی آن چیزی جز بحران های فرهنگی متعدد در جوامع اسلامی و جهان سوم نبوده است. هم اکنون الگوگیری و رفتار غرب گرایی در میان اکثر جوانان کشورهای مسلمان و مهاجرت نخبگان آنان به دنیای غرب به شدت هر چه تمام تر جریان دارد. هم اکنون می توان مصداق ها و نمونه های فراوان آن را در میان مردم در کشورهای اسلامی چون ایران، عربستان، ترکیه، مصر، سودان، پاکستان، افغانستان، جمهوری آذربایجان و خیلی از کشورهای مسلمان مشاهده کرد.
یکی دیگر از عوامل بحران زای فرهنگی در دنیای اسلام را می توان ناشی از پدیده جهانی شدن و توسعه ی وسایل ارتباطات رسانه ای غیرمکتوب یا شفاهی شامل سینما، تلویزیون، ماهواره ها، اینترنت، فضای مجازی، موبایل و در یک کلمه «کالا و خدمات فرهنگی» دنیای غرب و مدرن دانست. با توسعه ی روزافزون کالا و خدمات فرهنگی و رسانه ای جهان غرب و کوچک شدن جهان، و آشنایی هر چه بیشتر جوانان و مردم کشورهای اسلامی و جهان سوم با ارزشها و پیشرفت های جهان غرب، توسعه و رفاه آنها، و از طرفی مشاهده عقب ماندگی کشورهای اسلامی و جهان سوم، عدم پاسخ مناسب به سوالات جدید آنها توسط علماء و نخبگان حاکم بر دین و دولت، افزایش اقتدارطلبی، انحصارگرایی در قدرت و ثروت توسط طبقه ی حاکم و عدم سهم مناسب مردم در قدرت و ثروت، عدم وجود گفتمان و نقد فضای حاکم، عدم دسترسی مردم به رسانه های آزاد و غیردولتی، یک طرفه بودن رسانه ها در جوامع مسلمان و جهان سوم، عدم تأثیر مناسب مردم در انتخاب رهبران، حاکمان و تعیین سرنوشت خود و نمایشی بودن اینگونه مسائل در جهان اسلام و جهان سوم، عدم دسترسی به منابع ثروت و قدرت، افزایش تبلیغات جهتدار رسانه های جهان غرب و جهان سرمایه داری، در اختیار گذاشتن اطلاعات جهت داده شده به مخاطبان، بدبینی مردم و بخصوص جوانان در کشورهای اسلامی و جهان سوم مواردی هستند که می توان به آنها افزود، همین ها هستند که مردم را از نظام رسمی کشورها به سمت ارزش های غربی می راند. نتیجه ی چنین امری چیزی جز جلب جوانان به ارزش های مادی و دنیوی، دوری از ارزش های دینی و مذهبی که رعایت آنها در عصر حاضر برای جوانان سخت و دشوار است، و حتی پاسخگوی نیازهای جدید و معنوی جوانان نیست؛ باعث سرخوردگی، انزوا، تضعیف ارزشهای دینی و مذهبی، ملی و قومی شده است و این ارزشها در میان جوانان روز به روز تضعیف می شود.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: بحران های فرهنگی به چند دسته تقسيم مي شود؟
بحران های فرهنگی ایجاد شده در کشورهای اسلامی و جهان سوم را می توان عبارت از بحران های هویتی، گرایش به پوچ گرایی یا نیهیلیسم، گرایش به ناسیونالیسم و ملی گرایی افراطی، گرایش به مذهب های کاذب، جدید و بعضاً گرایش به مذاهب آسیای شرقی، گرایش به خوش گذرانی و لذتگرایی و از بین رفتن استحکامبنیان ها و ارزش هایخانواده و ارزش های سنتی و فامیلی، افزایش قومیت گرایی( واگرایی قومی)، و بسیاری از بحران های فرهنگی دیگر که از ذکر آنها می گذریم.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نیست.