پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
6 مهر ماه 1399 دو کشور آذربایجان و ارمنستان بار دیگر اختلاف دیرین خود بر سر منطقه قره باغ را تشدید کردند که تا به امروز با تلفات مادی و معنوی زیادی همراه بوده است. هرچند که وقوع این درگیریها تحول تازهای نیست؛ چرا که پیش از این، در تیرماه 1399 هم شاهد بازتجدید اختلافات و ورود به درگیری نظامی بودیم. با این حال درگیریهای اخیر شاهد تحولات قابل توجهی در استراتژیهای نظامی دو کشور، استفاده از ابزارها وتکنولوژیهای نوین نظامی و همچنین جغرافیایی درگیریها بوده است. بنابراین میتوان استدلال کردکه اقدام نظامی باکو و ایروان در مورد قره باغ نشان دهنده این موضوع است که اختلافات بین ارمنستان و آذربایجان موضوعی موقت نبوده و بلکه تهدیدی پایدار برای ثبات و امنیت در منطقه قفقاز جنوبی و همچنین مناطق همجوار است و در صورتی که اقدامات اساسی در این مورد صورت نگیرد و صرفا به آتشبسهای موقت اکتفا شود باز هم شاهد ادامه تهدیدات ناشی از اختلاف در منطقه قره باغ خواهیم بود چراکه سابقه آتش بسهای صورت گرفته بین دو کشور نشان میدهد که هیچ یک از طرفین به این قول و قرارها پاینده نبوده و در دوران بعد از آتش بس، با تجهیز نیروهایخود، آماده از سرگیری اختلاف بودهاند. حتی در مورد اخیر هم، زمانی که روسیه پادرمیانی کرده و دو کشور متعهد شدند که آتش بس را را رعایت کنند موارد متعددی از نقض آتش بس از سوی هر دو کشور وجود داشته است.
هر چند که ابعاد تحولات صورت گرفته در اختلاف جدید آذربایجان و ارمنستان قابل توجه بود، با این حال مسئلهای که به طور اساسی نظر تحلیلگران مسائل منطقهای را جلب کرد سیاست صبر و انتظار روسیه در قبال درگیری در حوزه نزدیک آن و یا به عبارت دیگر ورود دیر هنگام کرملین به مسئله قره باغ بود. این درحالی است که روسیه در دوران پس از فروپاشی شوروی با حساسیت خاصی مسائل مناطق تازه استقلال یافته از شوروی را دنبال کرده و همواره در تلاش بوده به عنوان یک قدرت منطقهای و جهانی با ورود اولیه به تنشهای پیش آمده، نقش خاص کرملین در تحولات منطقهای را دیکته کند. علاوه براین یکی از ویژگیهای رفتاری روسیه در موضوعات منطقهای و جهانی این بوده که از متحدین خود حمایت کرده است. حتی این مسئله محدود به حوزه خارج نزدیک نبوده و به عنوان مثال میتوان به حمایت روسیه از بشار اسد در سوریه و یا نیکولاس مادورو در ونزوئلا اشاره کرد. با این وجود؛ در مسئله قره باغ، جدای از اینکه این درگیری در فضای پیرامونی روسیه رخ میداد و کرملین پس از آغاز درگیریها صرفا به دعوت به آتش بس اکتفا کرد، از متحد قدیمی خود ارمنستان نیز حمایت قابل توجهی به عمل نیاورد.
این درحالی است که ارمنستان عضو سازمان پیمان امنیت دسته جمعی است که روسیه آن را برای تبدیل شدن به بازیگر اصلی امنیتی- نظامی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز ایجاد کرده است. روسیه حتی در پاسخ به عدم حمایت سازمان امنیت دسته جمعی از ارمنستان اعلام داشت که “براساس این پیمان اگر کشورهای عضو در معرض تجاوز قرار گیرند، اعضای این سازمان موظف به دفاع از آن کشور خواهند بود. تعهدات مربوط به پیمان امنیت جمعی در مورد قره باغ معتبر نیستند. ما در قبال ارمنستان مسئولیتهایی در چارچوب پیمان امنیت جمعی داریم، اما درگیریها در خاک ارمنستان روی نمیدهد”. بنابراین با توجه به موارد فوق شاهد یک تناقض رفتاری از سوی روسیه در مسئله قره باغ و به ویژه در ارتباط با ارمنستان هستیم. اما مهمتر از وجود این تناقض رفتاری، دلایل آن است. به عبارت دیگر سوال اصلی این است که چه عواملی باعث شده است این تناقض در رفتار روسیه شکلبگیرد. در پاسخ به این سوال موارد متعددی را میتوان مطرح کرد. اولین مورد این است که به نظر میرسد رفتار ارمنستان در طی سالهای گذشته نگرش روسیه را به مسئله قره باغ تغییر داده است. به عبارت دیگر شاید بتوان اظهار دشت که روسیه از مصالحه ارمنستان در مورد قره باغ ناامیده شده است. به عنوان مثال در سال 2011 طرفین بر سر اصول مادرید توافق کردند، که بر اساس آن قرار بود ارمنستان کنترل هفت منطقه اطراف قره باغ را واگذار کرده و در مورد وضعیت سرزمینی خود مذاکره کند. در آن زمان توپ در زمین ارمنستان بود. با این حال، ایروان وضعیت موجود را حفظ کرده و نه تنها مناطق را واگذار نکرد بلکه به کنترل خود بر مناطق مذکور ادامه داد. بنابراین واکنش نسبتا بیطرف روسیه نسبت به درگیری های اخیر بین ارمنستان و آذربایجان نشان دهنده پاسخ کرملین به سرخوشی و عدم انعطافپذیری متحد خود در مذاکرات است. روسیه ترجیح میداد در درگیریهای اخیر به ارمنستان فشار وارد شود تا شاید عدم انعطاف پذیری در مذاکرات را کاهش دهد.
دومین موردی هم که در مورد تناقض رفتاری روسیه در قبال درگیریهای آذربایجان و ارمنستان میتوان اظهار داشت بر میگردد به نگاه کرملین به نیکول پاشینیان، نخست وزیر کنونی ارمنستان. دولت پاشینیان در سال 2018 بعد از اعتراضات گسترده خیابانی روی کار آمد. واقعیت این است بعد از روی کار آمدن پاشینیان در ارمنستان، مسکو و ایراوان نگاه مثبتی به یکدیگر نداشتهاند. یکی از نگرانیهای عمده روسیه در مورد پاشینیان گرایشات غربگرایانه وی است. از سوی دیگر پاشینیان از نوع روابط ارمنستان و روسیه چندان راضی نیست. به عنوان مثال حتی پیش از انقلاب مخملی در ارمنستان در سال 2018؛ در سال 2015 پاشینیان اظهار داشته بود که مشکل اصلی در روابط روسیه و ارمنستان این است که مبتنی بر مشارکت نیست بلکه بیشتر شبیه به رابط گوینده و شنونده است. وی همچنین در طی انقلاب مخملی و زمانی که معلوم شد وی شانس دستیابی به قدرت دارد عنوان داشت که یکی از مشکلات اصلی ما در ارتباط با مسئله قرهباغ این است که روسیه از طریق تجهیز آذربایجان توازن قوی موجود بین دو کشور را از بین برده است. حتی جالبتر اینکه در سال 2014 زمانی که پارلمان ارمنستان میخواست پیوستن این کشور به اتحادیه اقتصادی اوراسیا را تصویب کند، پاشینیان از جمله افرادی بود که به این تصمیم پارلمان رای منفی داد. وی حتی در سال 2017 عنوان داشت که با پیوستن ارمنستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا، حاکمیت ارمنستان تضعیف خواهد شد. بنابراین در این مورد هم عدم حمایت روسیه از ارمنستان را میتوان به رابطه روسیه با پاشنیان نسبت داد.
مورد سومی هم که میتوان به آن اشاره کرد این است که علیرغم اینکه روسیه به عنوان متحد ارمنستان قلمداد میشود با این حال در بسیاری از موارد تلاش کرده است که در نوع نگاه خود به مسئله قره باغ توازن را در بین آذربایجان و ارمنستان برقرار کند. روسیه با چرخشی کردن حمایت خود از هر یک از طرفین سعی کرده به این هدف خود دست یابد. این امر روسیه را قادر میسازد تا از خارج شدن درگیری از کنترل مسکو جلوگیری کند و در عین حال آن را حل نشده نگه دارد. این یک عنصر مهم در سیاست “اختلاف بیانداز و حکومت کن”است. به عبارت دیگر تلاش برای نگه داشتن ارمنستان در یک اتحاد و جلوگیری از همکاری سه جانبه بین کشورهای منطقه. البته برخیها از این رفتار روسیه به عنوان بازدارندگی محوری یاد میکنند. به این صورت که در روابط ارمنستان و آذربایجان، روسیه به عنوان ” محور” توازن عمل میکند و بازدارندگی محوری روسیه شامل تعداد زیادی از اقدامات اغلب ناسازگار است از جمله اتحاد رسمی با ارمنستان، انتقال تسلیحات به ارمنستان و آذربایجان و تشکیل اقدامات میانجیگری. ویژگی دیگر بازدارندگی محوری روسیه این است سعی در ایجاد عدم اطمینان در اهداف دارد. در مورد آذربایجان و ارمنستان؛ این عدم اطمینان باعث احتیاط در باکو میشود حتی اگر توانایی نظامی این کشور از ارمنستان پیشی گرفته باشد. در مورد در ارمنستان نیز عدم اطمینان باعث نزدیکی ایراوان به مسکو و ظرفیت روسیه برای گرفتن امتیازات، مانند کاهش ارزش روابط ایروان با اتحادیه اروپا به نفع اتحادیه اوراسیا میشود.