سیاست‌های رژیم صهیونیستی در قبال لبنان

 

سیاست‌های رژیم صهیونیستی در قبال لبنان

زهره قدبیگی؛ کارشناس مسایل بین‌الملل

پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال 1948 کشورهای هم‌جوار فلسطین اشغالی همواره در معرض تجاوزات همه‌جانبه این رژیم قرار داشتند؛ البته اشغال ارتفاعات جولان و مزارع شبعا تاکنون نیز ادامه دارد. لبنان با توجه به موقعیت راهبردی و هم‌جواری با مرزهای فلسطین اشغالی، همواره عرصه تاخت‌وتاز این رژیم بوده است. بنابراین این کشور از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی جایگاهی ویژه در سیاست‌ها و راهبردهای آن داشته است. در این راستا بایستی به سخنرانی «آریل شارون»، سیاستمدار اسرائیلی که در سال 1981 در روزنامه «معاریو» به چاپ رسید، اشاره نمود: حفظ موازنه نظامی به سود اسرائیل و ممانعت از برهم خوردن حفظ وضع موجود در کشورهای هم‌جوار (یعنی لبنان، سوریه، و مصر). «زئیف شیف»، روزنامه‌نگار اسرائیلی، نیز سه سیاست بنیادین اسرائیل در قبال لبنان را در روزنامه «هاآرتص» چنین بیان نمود: اولاً ممانعت از شکل‌گیری لبنان به‌عنوان کشور خط مقدم جبهه مبارزه با رژیم صهیونیستی، ثانیاً چریک‌ها و ارتش لبنان نباید در جنوب این کشور مستقر گردد و وضع موجود در لبنان (سال 1981) نباید به نفع هیچ‌ یک از گروه‌های مبارز ضد اسرائیلی تغییر یابد، و ثالثاً مهار سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) در لبنان. همچنین، بایستی خاطر نشان کرد که دستیابی به منابع آب نیز یکی دیگر از اهداف و سیاست‌های این رژیم در لبنان است.

با توجه به مباحث فوق، می‌توان گفت که سیاست‌های رژیم صهیونیستی در لبنان به شرح ذیل است:

1.      توسعه‌طلبی ارضی: تجاوز رژیم اسرائیل به اراضی لبنان، پیشینه‌ای تاریخی و ایدئولوژیک دارد و برخی از رهبران افراطی این رژیم با استناد به روایات مذهبی یهود، مبنی بر «ما باید بر این سرزمین از نهر مصر تا نهر بزرگ دست‌یابیم»، اشغال سرزمین لبنان را «حق طبیعی خود» قلمداد کردند. لذا با طرح «عملیات لیطانی» و با هدف نابودی پایگاه‌های «خرابکاران» در سال 1978، قریب بر دو هزار کیلومتر از اراضی سرزمینی لبنان به اشغال این رژیم درآمد. نمونه دیگری که بیانگر سیاست‌های توسعه‌طلبانه این رژیم تلقی می‌شد، عملیات «سلامة الجلیل» بود که در سال 1982 بخش وسیعی از اراضی لبنانی تا بیروت مورد تجاوز ارتش اسرائیل قرار گرفت. از سوی دیگر، اسرائیل سال 1993 تهاجم وسیعی را با نام «عملیات تسویه‌حساب» در لبنان آغاز کرد. این عملیات مناطق بسیاری در جنوب، بقاع، شمال و اطراف بیروت را در برگرفت. همچنین در سال 1996، با هدف توسعه‌طلبی ارضی، حمله وحشیانه‌ای را به نام «عملیات عناقید الغضب» در لبنان آغاز کرد. افزون بر این، در «حرب تموز» در سال 2006 نیز می‌توان این تجاوز را به‌عنوان یکی از اهداف حمله رژیم صهیونیستی به لبنان تلقی نمود.

2.      دستیابی به منابع آب: رژیم صهیونیستی به‌ شدت با کمبود منابع آبی مواجه است. در واقع یکی از اهداف تجاوزات و سیاست‌های اشغالگرانه این رژیم، در عملیات لیطانی به‌منظور تأمین منابع آبی به شمار می‌رود. جغرافیای طبیعی لبنان به لحاظ منابع آبی، آن را به «منبع آب خاورمیانه» مشهور ساخته است. در این زمینه، «فردینان بروست» در کتاب «رودخانه لیطانی؛ عطیه الهی به لبنان» از لبنانی‌ها می‌خواهد که از این عطیه الهی به‌ خوبی استفاده کنند و آنان را نسبت به طمع‌ورزی صهیونیست‌ها به منابع آبی این کشور هشدار می‌دهد. همچنین، در کنفرانس «آب» در سال 1992، خانم «جویس استار» در بخشی از مقاله‌اش با این مضمون اظهار داشت: اما درباره لبنان باید اشاره‌کنم که حجم آبی بیش از نیاز خود دارد و باید آن‌ها را با دیگران تقسیم کند. منظور وی از «دیگران» مشخصاً اسرائیل بود. علاوه بر این، در سال 1989، این رژیم بخشی از لوله‌های آب چشمه رودخانه «الجوزانی» را به اشغال خود درآورد و در سال 1990 سرقت رژیم صهیونیستی از آب‌های لبنان از چشمه «الوزانی»، رودخانه‌های «الحاصبانی» و لیطانی صورت گرفت که نتیجه آن علی‌رغم بی‌پاسخ بودن، شکایت به شورای امنیت سارمان ملل متحد بود.

3.      مهار گروههای مقاومت لبنان و فلسطین (حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی): سیاست اصلی رژیم صهیونیستی در قبال لبنان و ساف در اوایل دهه هشتاد میلادی با تجاوز سال 1982 رقم خورد. در این زمینه، «زئیف شیف» در «هاآرتص» در سال 1982 بیان کرد: هدف شارون در لبنان اجرای عملیات لیطانی جدید و کشتن چند صد خرابکار نیست، بلکه او انهدام پایگاه سیاسی و نظامی ساف را مورد هدف قرار داده، به‌طوری‌که اثری از این سازمان و سایر سازمان‌های مشابه باقی نماند. لازمه این هدف دور کردن ارتش سوریه از لبنان و یا از بیشتر خاک آن بود که در سال 1982 با کشتار «صبرا و شتیلا» و سپس در سال‌های بعد در قالب قطعنامه 1559 و خروج ارتش سوریه از خاک لبنان، پس از ترور رفیق الحریری در سال 2005 بود. از سوی دیگر، «حرب تموز» (2006) نیز در ابتدا با هدف نابودی کامل حزب‌الله آغاز گردید.

4.      ممانعت از برهم خوردن وضع موجود در لبنان: «اسحاق رابین»، نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی، در مقاله‌ای با عنوان «مشکلات امنیتی اسرائیل در دهه هشتاد» در روزنامه «معرخوت» با این مضمون نوشت: هدف بنیادین سیاست اسرائیل در دهه 80 میلادی، حفظ وضع موجود میان رژیم صهیونیستی و کشورهای هم‌جواری است که احتمال دارد به ضرر اسرائیل وارد جنگ شوند. در این خصوص، سرلشکر «هارایفن» در روزنامه «هاآرتص» اظهار داشت استراتژی اسرائیل در دهه مذکور باید طوری باشد که تغییری در منطقه رخ ندهد. بنابراین همکاری با «مسیحیان مارونی» لبنانی در طول جنگ‌های داخلی (1975-1990) و توافقنامه 17 ایار (که البته با مقاومت داخلی ناکام ماند) در این راستا تفسیر می‌شود. در واقع، اسرائیل خواستار به وجود آمدن وضعیتی بود که یک دولت جدید قانونی در لبنان بتواند در سایه این وضعیت قرارداد صلح با اسرائیل را امضا کند (چنانچه پس از روی کار آمدن امین جمیل در لبنان عملی شد). بدین ترتیب، پس از سال 2000 نیز نگه‌داشتن لبنان در یک وضعیت بحرانی و اختلاف‌افکنی میان جریان‌های سیاسی و حمایت از جریان 14 مارس نیز در راستای بقا و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و نیز حفظ وضع موجود به سود خود صورت گرفته است.

با توجه به مطالب فوق، تکیه‌گاه اساسی سیاست‌های رژیم صهیونیستی در لبنان را از ابتدای تأسیس تاکنون، بایستی در امتداد عملیات صلح خاورمیانه به‌منظور بقای این رژیم دانست، زیرا اسرائیل درصدد بود از طریق این جنگ از شکل‌گیری لبنان به‌عنوان خط مقدم مبارزه ممانعت ورزد و آنان را وادار به مذاکره با اسرائیل نماید. به‌عنوان‌ مثال، این رژیم همچنان دچار اختلافات مرزی با لبنان است و مناطقی از خاک لبنان (مزارع شبعا، تلال کفر شوبا، و روستای الغجر) را تحت تصرف دارد. به دلیل حضور قوی حزب‌الله، اسرائیل با چالش‌های جدید سیاسی و امنیتی مواجه شده، زیرا حزب‌الله نه‌ تنها خواهان آزادی مناطق اشغالی لبنان (شبعا)؛ بلکه خواستار محو اسرائیل و آزادی قدس هست. لذا این رژیم سیاست تضعیف حزب‌ الله و اعمال‌نفوذ در ساختار سیاسی لبنان را در می‌پروراند و به‌منظور تأمین منابع آبی به سرزمین لبنان چشم طمع دوخته است.

 

**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های موسسه نیست.