ریشه ها و پیامدهای سلفی گری در فلسطین | عباس پرورده / کارشناس مسائل خاورمیانه

برخي بر اين نظرند كه  گروه های سلفی و تکفیری  در فلسطین و جود دارد و برخي نيز معتقدند كه این گروه در نوار فلسطین تنها به وسیله رسانه ها بزرگ جلوه داده می شود. نوشتار زير به بررسي حضور گروه های سلفی و تکفیری  در فلسطین پرداخته است.

 
پيشينه حضور گروه هاي سلفي و تکفیری در فلسطین

به عنوان مقدمه باید گفت سلفی گری یک پدیده اجتماعی است که مثل هر پدیده اجتماعی دیگری دارای بسترها و پس زمینه هایی است که پس از وجود یافتن این زمینه ها،این پدیده بروز کرده است.ازجمله شرایط موجود در خاورمیانه و جوامع اسلامی و همچنین مداخلات منافع محور دولت های غربی برخی عوامل تشکیل جریان سلفی گری افراطی را بوجود آورده است.اما آنچه که به  این پدیده  دامن زده،فقر فرهنگی گسترده در میان کشورهای اسلامی است که زمینه ساز ظهور گروههای تروریستس و افراطی تحت عنوان “جهادی” گردیده است. اما تحت چنین شرایطی  فعالیت گروههای سلفی در فلسطین از اواخر دهه هشتاد میلادی پس از  بازگشت برخی طلبه های فلسطینی که در موسسات دینی سعودی آموزش دیده بودند آغاز شد. طلبه های مذکور به تبلیغ وهابیت، به عنوان برداشتی صحیح از اسلام پرداختند. دامنه این تبلیغ گسترش پیدا نکرد و در نهایت محدود به برخی از مساجدی شد که به جوانان اجازه تجمع و فعالیت داده میشد . رژیم صهیونیستی نیز نسبت به فعالیت آنها هیچگونه حساسیتی نداشت. چرا که آنها در جزئیات موضوعات و مسائلی وارد شده بودند که در  واقع به تفرقه بین فلسطینی ها دامن می زد.  پس از انتفاضه دوم و ضعف حکومت خودگردان، همچنین درگیری مسلحانه باجنبش حماس، برخی از گروههای تکفیری به جمع آوری سلاح روی آورده و روش القاعده را برگزیدند و با اسامه بن لادن بیعت کردند.

اما مهمترین واقعه ای که از آن می توان به عنوان نقطه عطفی در ظهور سلفی گری جهادی در فلسطین یاد کرد،حادثه 11 آگوست 2009 است که طی آن فردی به نام عبداللطیف موسی در مسجد ابن تیمیه شهر رفح در جنوب غزه طی خطبه نماز جمعه با حمایت گروه سلفی  جند انصار الله  موجودیت “الإماره الإسلامیه فی أکناف بیت المقدس” را اعلام کرد و خود را نخستین امیر آن خواند .اگر چه عبدالطیف و گروه چند ده نفره اش پس از چند روز درگیری در این مسجد، توسط نیروهای حماس کشته شدند. اما پس از اوج گیری بیداری اسلامی برخی از سلفی های بازمانده برای حضور در جمع مخالفان بشار اسد به سوریه ذفتند و سایرین همچنان در غزه در سایه به سر می برند.

تقسيم بندي گروه های تکفیری و تندرو در فلسطین

 سلفی ها اگرچه به صورت دقیق قابل تقسیم بندی نیستند. اما براساس پذیرش حکومت های موجود و یا قیام علیه آنها به دو گروه سلفی های تبلیغی و سلفی های جهادی تقسیم می شوند. این نگاه از آنجا ناشی می شود که سلفی های جهادی گروهی تندرو هستند که جهان را به دارالاسلام و دارالکفر تقسیم می کنند .آنان اعتقاد دارند در مرحله نخست باید از طریق جهاد حکومت یکپارچه جهانی اسلام را مستقر ساخت و پس از آن به اصلاح جامعه مبادرت کرد.از نظر این گروه نهادهایی مثل حکومت های انتخابی که نتیجه فرایند دمکراسی و مدرنیته هستند، پدیده هایی الحادی هستند، چون بشر را در جایگاه خداوند قرار می دهند. شعار این گروه عبارت از ” لزوم وحدت مجاهدان امت اسلامی” است .اما سلفی های تبلیغی به دنبال اصلاحات برای بازگرداندن رویه سلف صالح (که از نظر آنان همان اصحاب صدر اسلامی باشند) در جامعه هستند و رویکرد جهادی ندارند.

بر همین اساس گروههای سلفی در فلسطین به سلفی تبلیغی و سلفی جهادی تقسیم میشود. سلفی-های جهادی در نوار غزه فعالیت می کنند. سلفی های غزه در صدد اتحاد با جهادی های مناطق دیگر جهان از جمله افغانستان،چچن و منطقه عربی هستند.اما سلفی گری تبلیغی یا سنتی در کرانه باختری حضور دارند و ، محمود عباس را به عنوان ولی امرواجب الاطاعه قبول دارند و حتی حماس را که به عنوان یاغی بر عباس شوریده، مورد انتقاد قرار می دهند. این جریان شیوه شهادت طلبی و همچنین درگیری داخلی را رد می کند.  نهادهای سلفی گری تبلیغی در فلسطین عبارتند از شورای علمی دعوت به سلفی گری به ریاست یاسین الأسطل که شاگرد عبدالعزیزبن باز و شیخ حماد الانصاری بوده است.  جمعیت قرآن و سنت در فلسطین، به ریاست نبیل العلمی که مقر اصلی آن در کرانه باختری است و دارالکتاب و السنه به ریاست عبدالله المصری که هم در غزه و هم در کرانه باختری فعال است.روی هم رفته سلفی گری غیر جهادی تبلیغی یا سنتی  که در کرانه باختری و نوار غزه فعالیت می کنند با حکومت حماس و حکومت خودگردان مشکلی ندارند.

پس از سیطره حماس بر غزه، این جنبش تلاش نمود تا حکومت خود را بر تمامی مناطق نوار غزه گسترش دهد. در این میان، جنبش حماس با انفجار کافی نت ها و آرایشگاههای زنانه و موسسات مسیحی مواجه شد و حکومت حماس، برخی گروههای سلفی را متهم کرد که با انجام این انفجارها در واقع به دنبال خدمت به حکومت خودگردان در رام الله هستند. در حالی که اساسا تکفیری ها هر حکومتی که به دنبال حاکمیت احکام الهی نباشد را تکفیر می کنند. حکومت حماس با گروههای تکفیری مذکور به مقابله پرداخت و در مقاطع مختلف با آنها درگیر شد. گروههای سلفی نیز حماس را متهم کردند که در پی تخریب چهره آنها بوده و به دنبال نابودی آنهاست. ارتش انصارالله  کههمان شبه نظامیان سلفی های فلسطین هستند، ضمن انتشار بیانیه رسمی هرگونه دخالت خود را در انفجارهای مذکور رد کرده و هدف از اتهامات حماس را تخریب چهره مجاهدین عنوان کرد.

 در واقع عمده فعالیت سلفی های جهادی به نوار غزه محصور می شود.جنبش حماس اساسا با فعالیت گروههای سلفی تبلیغی در نوار غزه مشکلی نداشته و حتی در موارد بسیاری به آنها در امور تبلیغی مساعدت می نماید. اما در خصوص سلفی های جهادی موضع حماس سخت گیری، کنترل و مهار آنها می باشد عمده ترین گروههای سلفی جهادی در غزه عبارتند از  گروه جند انصار الله، جماعت جلجلت و جیش الاسلام .

موضع اسرائیل در قبال سلفی های فلسطین نوعی سکوت رضایت آمیز است.به این دلیل که مواضع و رفتارهای سلفی ها به گونه ای است که نه تنها تل آویو احساس تهدید نمی کند،بلکه غیر مستقیم به خاطر تفرقه افکنی های اینننن گروه میان مسلمانان،به سود رژم صهیونیستی تمام می شود.به طور مثال  در جریان حمله اسرائیل به نوار غزه در سال 2008 این جماعت بیانیه ای منتشر واعلام کرد که به هیچ عنوان به کمک کافری بر علیه کافر دیگر نخواهد رفت که منظور  جنبش حماس در مقابل اسرائیل بود.

 آينده حضور گروه های سلفی و تکفیری  در فلسطین

 اگر بخواهیم عنوان بندی دقیق تری از سلفی های جهادی بر اساس رفتارشناسی آنها انجام دهیم، در واقع باید آنها را گروههای هرج و مرج طلب بنامیم که هیچ تعهدی در برابر قواعد اجتماعی و ارزش های انسانی ندارند.آنها فقط با دستاویز قرار دادن متون دینی سعی می کنند به اهداف شخصی و گروهی خود برسند.تجربه حضور آنها در سوریه و عراق طی سه سال گذشته اگرچه بسیار تلخ و خسارت بار بود،اما عبرت آموز است. از این جهت که طی چند صد سال نظریه پردازی و شعار در باره سلفی گری و تاسیس حکومت اسلامی بر اساس سنت سلف صالح،این نخستین بار است که این جریان در قالب گروه هایی مثل داعش و النصره توانستند قدرت را در بخش هایی از جهان اسلام در دست گیرند.اما همین مدت کوتاه کافی بود تا با جنایاتی که مرتکب شدند و رفتارهای غیرانسانی که در قبال مسلمانان  و غیرمسلمانان انجام دادند،معلوم شود که در پس این همه نظریه پردازی و فتوا هیچ دستاوردی برای مسلمانان وجود ندارد و به جای آن ناراحتی،رنج ،آوارگی ،تجاوز و کشتار بیگناهان تنها دستاورد سلفی گری جهادی و تخریب چهره مسلمانان در جهان است.