رقابت روسیه و ترکیه برای به‌دام‌کشیدن آذربایجان در نمایش‌های ژئوپلیتیکی

رقابت روسیه و ترکیه برای به‌دام‌کشیدن آذربایجان

(رحیم رحیم‌اف؛ مؤسسۀ جیمز تاون)

آخرین جلسۀ شورای مجمع پارلمانی سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) در تاریخ 1ژوئیه در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برگزار شد. شرکت‌کنندگان در این جلسه، ضوابط و مقررات مربوط به «دولت شریک» سازمان پیمان امنیت جمعی را برای کشور ثالث تعیین کردند. ویاچسلاو ولودین، ​​سخن‌گوی دومای روسیه، در اظهاراتی گفت تعدادی از کشورها علاقه‌مندند «شریک» این اتحاد شوند. لئونید کلاشنیکوف، رئیس کمیتۀ اتحادیۀ اوراسیا در دوما، آذربایجان را به‌عنوان شریکی بالقوه مطرح کرد؛ پیش از آنکه اندکی عقب‌نشینی کند و بگوید: «هرچند صحبت‌کردن دراین‌باره مرسوم نیست». در ماه می، آندری رودنکو، معاون وزیر امور خارجۀ روسیه، در اظهاراتی گفت درهای سازمان پیمان امنیت جمعی به روی آذربایجان باز است و مانع اصلی، نبود روابط دیپلماتیک با ارمنستان، به‌عنوان عضو این سازمان است.

در حال حاضر، مسکو و ایروان دربارۀ استقرار مرزبانان روسی برای محافظت از مرز ارمنستان با آذربایجان در حال بحث و بررسی هستند. علاوه بر این، ایروان مجدداً به سازمان پیمان امنیت جمعی پناه برده است تا به مادۀ دفاع جمعی در برابر باكو متوسل شود. با این حال، استانیسلاو زاس، دبیرکل سازمان پیمان امنیت جمعی، در پاسخ به ایروان گفته است این اتحاد فقط در صورت حمله، کمک خواهد کرد و در «حوادث مرزی» بین ارمنستان و آذربایجان ورود نمی‌کند. ایروان از این پاسخ ناراضی بود؛ اما این تلنگری به باكو بود؛ بدین معنی که پیوستن باکو به این سازمان به محافظت آذربایجان از احتمال مشاركت سازمان پیمان امنیت جمعی علیه این كشور در آینده منتهی می‌شود. این می‌تواند به شرطی ضمنی تبدیل شود تا کرملین «پیمان صلح بزرگ» را که آذربایجان می‌خواهد با ارمنستان به توافق برسد، تسهیل نماید.

در واقع، اظهارات و اشارات مسکو این واقعیت گفتمانی را شکل می‌دهد که گویا آذربایجان آماده یا مایل به پیوستن به سازمان پیمان امنیت جمعی است؛ اما ارمنستان مانع از این کار می‌شود. گام بعدی، تبدیل این واقعیت گفتمانی به واقعیت عینی از طریق اعطای جایگاه شریک یا ناظر به آذربایجان با وجود مخالفت‌های ارمنستان است. در واقع، الكساندر پرندجی‌یف، کارشناس روسی پیش‌بینی می‌کند كه با اجازه‌دادن به آذربایجان برای تبدیل‌شدن به شریک سازمان پیمان امنیت جمعی، مانع ارمنستان برطرف خواهد شد. در گذشته، بارها و بارها، اشارات و تماس‌های مشابهی به‌منظور ترغیب آذربایجان برای پیوستن به اتحاد مبتنی بر رهبری مسکو انجام شده است.

در حال حاضر، نتایج جنگ دوم قره‌باغ واقعیت‌هایی را به وجود آورده است؛ از جمله این واقعیت که ترکیه با امضای اعلامیۀ شوشا دربارۀ روابط متحدان در 15ژوئن، رسماً حضور خود را در آذربایجان اعلام کرده است. علاوه بر این، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه اظهار کرد كه با الهام علی‌اف، همتای آذربایجانی خود، دربارۀ ایجاد پایگاه نظامی ترکیه در آذربایجان گفت‌وگو كرده است و علی‌اف نیز دربارۀ این موضوع با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، گفت‌وگو خواهد كرد. اردوغان گفت ترکیه می‌خواهد آذربایجان و شرکت دولتی انرژی سوکار (SOCAR) این کشور را در پروژه‌های استخراج هیدروکربن در لیبی مشارکت دهد. همچنین گفته می‌شود ارتش آذربایجان ممکن است به‌دنبال خروج ایالات‌ متحده و بیشترِ متحدان غربی‌اش از افغانستان به نیروهای حافظ صلح ترکیه در افغانستان بپیوندد. این سه موضوع نشان می‌دهد که آنکارا به‌دنبال استفاده از نقش حمایتی باکو در نمایش‌های ژئوپلیتیکی ترکیه است. حال این سؤال مطرح می‌شود که آیا اهداف آنکارا عملاً با منافع باکو سازگار است. اخیراً یکی از اعضای پارلمان آذربایجان به دولت دربارۀ خطر گرفتارشدن در افغانستان هشدار داده است؛ جایی که قدرت‌هایی همچون اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات ‌متحده «شکست شرم‌آوری» را تجربه کردند. اما مسئله این است: آیا آذربایجان این توانایی را دارد که از درخواست ترکیه امتناع کند؟ زیرا حداقل از نظر آنکارا، اکنون نوبت باکو است که آنچه به‌عنوان حرکت برادرانه توصیف می‌شود، جبران کند.

بر اساس دیدگاه روسیه، حضور ترکیه در قفقاز جنوبی و پیشروی بالقوۀ آن به‌سمت آسیای میانه از طریق افغانستانِ بعد از خروج آمریکا، تئوری توطئۀ «حلقۀ آناکوندا» نامیده می‌شود که عمیقاً در روح و روان روسیه جای گرفته است. بر این اساس، هدف جهان غرب به‌رهبری ایالات ‌متحده، محاصره‌کردن روسیه از طریق کشورهای متخاصم و ایجاد درگیری برای تجزیۀ آن است. مقالۀ اخیر در خبرگزاری اسپوتنیک نیوز به فعالیت‌های ترکیه در نزدیکی مرزهای روسیه به‌عنوان مدرکی از «حلقۀ آناکوندا فشار ترکی» غرب اشاره کرد.

بنابراین، مسکو برای مقابله با افزایش حضور ترکیه در آذربایجان تحت‌فشار است. در واقع، در اوایل سال جاری، مسکو تمایل خود را برای پیوستن به شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان (به‌طور غیررسمی، شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان) اعلام کرد. اگرچه این عضویت مستلزم داشتن اکثریت جمعیت ترک است، فدراسیون روسیه از نظر اندازۀ مطلق جمعیت ترک‌زبان، از بیشترِ کشورهای ترک، به‌جز ترکیه و ازبکستان، پیشی گرفته است. به نظر می‌رسد انگیزۀ مسکو برای نفوذ در شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان، به‌دلیل منافع این کشور در موازنه‌کردن سلطۀ آنکارا بر سازمان و همچنین محبوبیت روزافزون آن در میان اقلیت‌های ترک‌زبانِ چندمیلیون‌نفری روسیه است.

به‌طور متناقض، تلاش روسیه برای عضویت در شورای همکاری ترک‌زبان یا درگیر‌کردن سایر ملت‌های ترک از طریق سازمان پیمان امنیت جمعی یا اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا به‌منظور ارائۀ وزنۀ تعادل در برابر ترکیه، اغلب به‌عنوان شاهدی برای شکل‌گیری اتحاد منطقه‌ای روسیه و ترکیه تعبیر می‌شود. از این منظر، بنا بر اقوال موجود، ترکیه و روسیه از کشورهای اصلی اتحاد بین تمدن ترک و اسلاو (شرقی) تحت ایدۀ اوراسیایی هستند. اتفاقاً، قزاقستان و قرقیزستان، به‌طور هم‌زمان، عضو شورای ترک، سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا هستند. قبل از شروع جنگ دوم قره‌باغ و در پی «انقلاب مخملی» در ارمنستان، الكساندر دوگین، طرف‌دار روسی برجستۀ اوراسیاگرایی که اغلب اوقات «راسپوتین پوتین» یا ایدئولوگ كرملین نامیده می‌شود، در ژوئیۀ 2018 از دهکدۀ جوجوق مرجانلی به‌عنوان یکی از مکان‌های پیروزی آذربایجان در درگیری‌های سال 2016 با ارمنستان دیدن کرد. در آنجا، دوگین گفت ارمنستان «باید پنج منطقۀ اشغالی را بازگرداند» و «فدراسیون روسیه قره‌باغ را به‌عنوان بخشی از آذربایجان به رسمیت می‌شناسد». با فرض اینکه روابط فرض‌شدۀ دوگین با کرملین بیش از حد اغراق‌آمیز نباشد، گفته‌های وی ممکن است نشانه‌ای از بی‌طرفی نسبی و خطوط قرمز مسکو در آستانۀ جنگ دوم قره‌باغ باشد. شاید حتی مهم‌تر از آن، دوگین به‌طور خاص اشاره کرد که «ایدۀ اوراسیا بدون اتحاد ملت‌های ترک و اسلاو غیرممکن است». بدین ترتیب، به نظر می‌رسد مانور روسیه در رابطه با آذربایجان و رویکرد جذب و دفع آن نسبت به ترکیه ناشی از ماهیت دوگانۀ «برنامۀ آناکوندا» و ایدئولوژی اوراسیایی است.

قابل‌بازیابی در پیوند زیر: https://b2n.ir/a2681

مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشرشده در سایت به‌عهدۀ نویسنده است و انتشار آن‌ها الزاماً به‌معنای تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مؤسسه نیست.