دامنه بحران های جهان اسلام
– گفتگو با دكتر محسن جلیلوند
کارشناس مسائل استراتژیک
در یک سده ی گذشته وسعت و دامنه بحران های جهان اسلام شرایط ویژه ای داشته است و بر دامنه و تعدد آن در حوزههای گوناگون اثر گذاشته است. گفتگوی زیر در همین زمینه است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بحران های جهان اسلام به چند دسته تقسیم میشوند؟
اصولا هر اتفاقی که در جامعه می افتد، فاصله بین تنش و بحران است. نقطه ای که به آن بحران می گوییم، نزدیک نقطه جوش است. نقطه ای که ابتکار عمل از دست می رود، بحران است. اگر یک بردار بکشیم از تنش شروع شود، بحران، آخرین نقطه آن است. نمی توان گفت بحران قابل تقسیم بندی یا شمارش است. اما بحران ها در دو زمینه قابل بررسی است: وسعت و شدت. ممکن است بحران وسیع باشد، اما شدت آن پایین باشد. در عین حال ممکن است بحران کوچک اما با شدت بالا باشد. شتاب گیری بحران نیز منوط به این است که در چه زمانی اتفاق می افتد و شدت و ضعف آن نیز بر همین اساس تعریف می شود. در جهان اسلام دو نوع بحران وجود دارد: یکی بحران در ساختار، که موضوعاتی مانند عقب ماندگی توسعه نیافتگی عدم وجود دموکراسی، دیکتاتوری ها، اختلافات بین فرق محتلف جهان اسلام، چند دستگی، گسستگی و … هستند. اما برخی بحران ها ادواری است. یعنی به صورت دوره ای به وجود می آید. مانند بحران های اقتصادی یا بحران های سیاسی که به صورت طبیعی دیده می شود. یک سری بحران ها هم هستند که شدت زیاد و وسعت کم دارند که بحران های امنیتی مانند بحران سوریه، عراق و یمن از این دسته هستند. این بحران ها با شدت و شتاب زیاد اتفاق می افتند، اما وسعت آن ها در سطح سوریه و عراق و یمن است. اگر این ها با هم جمع شود، ساختاری به هم ریخته را نشان خواهد داد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بسترهای بروز بحران در جهان اسلام به چند دسته قابل تقسیم است؟
این بسترها دو عامل دارند: یکی عامل داخلی و دیگری عامل خارجی. جهان غرب از پانصد سال قبل که مغرب زمین وارد دوره رنسانس شد، ضد حمله خود را به جهان اسلام آغاز کرد. مسلمانان از غرب اروپا وارد می شوند و اسپانیا را تصرف می کنند. اسپانیا هفتصد سال در تصرف مسلمان هاست و تا فرانسه هم پیش می روند. اروپایی ها در سال 1492، مسلمانان را از غرب اروپا بیرون می کنند. اما قبل از آن حدود چهل سال قبل آن، سلطان محمد دوم استانبول را فتح می کند و مسلمانان مجددا از شرق، وارد اروپا می شوند و تا وین هم پیش می روند. عثمانی ها تا نزدیک وین پیش رفتند و وین را محاصره کردند. اما وقتی شکست می خورند، اروپا ضد حمله خود را آغاز می کند. یعنی اروپا از اوایل قرن هفدهم یعنی حدود سال 1700، نزدیک به سیصد سال است که به جهان اسلام ضد حمله می کند. این بحث ساختاری بسیار ماکسیمال است. بحث دیگر این است ما در جهان اسلام از تحولاتی که در دنیا اتفاق افتاده است، عقب مانده ایم. ما دلیل پیشرفت آن ها و عقب ماندگی خودمان را نمی دانیم. روسیه سرزمین های وسیعی از ایران و عثمانی جدا کرد، دژ جهان اسلام یا عثمانی بود، در حدود صد سال پیش به 25 کشور تقسیم می شود و این امر موجب اتفاقاتی در جهان اسلام شد. یک سری از بحران ها هم مرتبط با داخل جهان اسلام است و در اثر عقب ماندگی و تشتت است. در قرن بیستم هم نظریه بازگشت به گذشته نتوانسته است پاسخده باشد. لذا خیلی زمان ها به سمت رادیکالیسم اسلامی و بحران امنیتی رفته است. حتی گاهی اوقات رادیکالیسم، به سمت گروه هایی مانند طالبان و داعش رفته است.
دربعد دیگری در حدود 80 درصد تصمیماتی که برای دنیای اسلام گرفته می شود، از طرف قدرت های خارجی است. بحران هایی مانند بحران های عربی، خودساخته نیستند و قدرت های خارجی باعث دخالت در آن ها شده اند. یک سری از کشورها اقتدار بیشتری دارند و دوام آورده اند، اما یک سری که ساختار قوی ندارند، به مرز تجزیه هم رسیده اند که می توان در این مورد به عراق و سوریه و یمن اشاره کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: از نظر ژئوپلیتیکی، عوامل مکانی- فضایی تا چه حدی بر بروز بحران ها یا تداوم آن ها در جهان اسلام نقش دارند؟
اکثر کشورهای اسلامی در خاورمیانه هستند و این منطقه از هزاران سال ها گذشته مرکز بحران های جهانی است. ساختار فرهنگی جهان نیز از خاورمیانه نشئت گرفته است. سه دین اصلی جهان در خاورمیانه به وجود آمدند: اسلام، مسحیت و یهودیت. بنابراین، از نظر فرهنگی کاملا دچار تشتت است. از نظر اقتصادی نیز وضعیت به همین ترتیب است. خاورمیانه مرکز نفت است و به قول عده ای هارتلند (قلب زمین) محسوب می شود. به این دلیل که بیشتر کشورهای اسلامی در خاورمیانه قرار دارند، این موضوع اجتناب ناپذیر است که این امر در خاورمیانه اتفاق بیفتد. بنابراین طبیعی است که از نظر بحران های فرهنگی، سیاسی و امنیتی حداقل تا صد سال آینده ادامه پیدا خواهد کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بحران های اصلی جهان اسلام دارای چه ویژگی هایی هستند؟
ویژگی اول آن ها این است که برخاسته از یک سری تفکرات منجمد شده تاریخی است که تصورات آن با دنیای جدید همخوانی ندارد. لذا مقولاتی که در آن مطرح می شود، بسیار متحجرانه است. این موضوع را می توان در طالبان و داعش دید. از سوی دیگر گرایشات سکولاریستی در جهان اسلام جوابگو نیست. در حوزه اقتصاد، نیز توازنی برقرار نیست. چنانچه بخشی از این کشورها به قدری ثروتمند هستند که واقعا نمی دانند با پول خود چه کار کنند. بعضی هم آن قدر فقیر هستند که نمیدانند با جنازه ها گرسنه ها چه کنند. لذا نمی توان به جهان اسلام به صورت ساختاری یک دست نگاه کرد. یک طیف از جهان اسلام عربستان می باشد. طیف دیگر آن بوسنی است مثلا در مسئله آزادی زنان به صورتی متفاوت نگاه می شود. بنابراین نمی توان به جهان اسلام به صورت ساختاری یکدست نگاه کرد و بگوییم در این بحران ها چه اتفاقی می افتد. با این حال بحران های امنیتی در جهان اسلام بسیار زیاد است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بحران های امنیتی و اقتصادی دارای چه پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هستند؟
بسیاری از این کشورها را فقط می توان روی نقشه دید. به عنوان مثال، سوریه فقط بر روی نقشه سوریه است. این مسئله در مورد یمن و عراق نیز ثابت است. کشورهایی مانند افغانستان نیز اقتداری ندارند و نمی توان گفت که حکومت دارد. پاکستان یا کشور اتمی- اسلامی است چقدر توان و اهمیت دارد. در حوزه اقتصادی بیشتر این کشورها مانند کشورهایی که منابع نفتی دارند، لذا پول های گزافی را خرج اسلحه و … می کنند و یک سری کشورها هم مانند سومالی و سودان آن قدر فقیر هستند که نمی توانند غذای مردم کشور خود را فراهم کنند. این موضوع نشان دهنده عدم توجه به توانمندی های خود و هم چنین دخالت های شدید قدرت های خارجی سبب شده این کشورها از تصمیم گیری عاجز باشند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چه راه حل هایی برای زدایش و خنثی سازی بحران ها در خاورمیانه وجود دارد؟
جهان اسلام باید خود را بازتولید کند و خود را خیلی از مسائلی از جمله ساختار عقب ماندگی فکری، اقتصادی و سیاسی جدا کند. نمی توان در دنیایی که مردم می بینند در کشورهای دیگر اتفاقاتی می افتد که در کشور خودشان نمی افتد، بی تفاوت بود. در حال حاضر حتی در دور افتاده ترین روستاهای کشورهای اسلامی، امکانات اینترنتی دارند و ماهواره را دریافت می کنند. باید کشورهای اسلامی برگردند و خود را بازتولید کنند. این بازتولید به این معنا نیست که به ساختارهای متحجرانه و سنتی برگردند. بلکه باید خود را با ساختارهای دنیای مدرن نیز هماهنگ کنند البته ویژگی های تاریخی و سنتی و مخصوصا دخالت های قدرت های خارجی کار را بسیار دشوار خواهد کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده تداوم بحران ها در جهان اسلام به چه عواملی وابسته است؟
من فکر می کنم ما تا صد سال آینده این بحران ها را در جهان اسلام داشته باشیم. البته نمی توان به صورت قاطعانه گفت، اما تا صد سال آینده چنین بحران هایی تداوم خواهد داشت. تا زمانی که قدرت های خارجی دخالت می کنند و کشورهای اسلامی نمی توانند در برابر بحران ها مقاومت کنند، این بحران ها تداوم پیدا خواهد کرد. برای مقاومت در برابر این بحران ها، باید توانمندی ها و خوبی های دنیای مدرن را گرفت و با تلفیق آن با ساختارهای جهان اسلام انجام گیرد و تحولی در اندیشه و برداشت از جهان و جهان بینی اتفاق بیفتد تا این تحول اتفاق نیفتد، این بحران ها ادامه خواهد یافت.