حمله اسرائیل به نوار غزه در ابعاد مختلف داخلی ، منطقه ای و بین المللی پیامدهای بیشماری داشته است. گفتگوی زیر با محوریت تاثیرات ژئوپلتیکی درونی و بیرونی حمله اسرائیل به نوار غزه فراهم شده است.
علل حمله اسرائیل به نوار غزه در بعد داخلی فلسطین چگونه بوده است؟
بحث داخلی حمله اسرائیل به غزه فلسطین با موضع تضعیف مقاومت پیگیری شد چون آنها احساس میکردند پس از قضایای سوریه و رفتن حماس از سوریه به قطر و جدایی بین جبهه مقاومت جبهه مقاومت مثل گذشته پشتوانه خوبی از حماس نکند لذا رژیم صهیونیستی با این خیال که در مقطع زمانی ای که داعش در منطقه دیگری از جهان اسلام (بخصوص در منطقه ای محور مقاومت در آن است) مشغول تجزیه و درگیری و مشغول کردن اعضای دیگر جبهه مقاومت در عراق و سوریه و به نوعی ایران در منطقه بود شاید جبهه مقاومت مثل گذشته و در جنگ 22 روزه و 8 روزه نتواند ازحماس و غزه حمایت کند. لذا احساس کردند این مقطع بهترین زمان حمله است و به غزه حمله کردند . همچنین با توجه به شرایط داخلی غزه (که جبهه مقاومت حرف اول را میزد) را تهدید و غزه را مثل کناره ی غربی رود اردن کنند و بتواند بر آنجا تسلط پیدا کنند و از دست حماس خارج کنند. لذا به نظر میرسد که مهم ترین هدف اسرائیل تضعیف مقاومت بود.
اگر به حمله ی اسرائیل به نوار غزه و داخل فلسطین نگاه کنیم این امر چه تاثیری و پیامدهای ژئوپولوتیکی بر اسرائیل داشت؟
در بحث مربوط به غزه، به تنها چیزی که فکر نمیکردند جنگ تونلها ست . آنان هیچ برنامه برای این قضیه نداشتند و شکست خوردند. به همین خاطر دارند جنگ را طولانی کردند که جبهه مقاومت نرمش نشان دهد. درحالی که اینها در موضع قدرت هستند و رژیم صهیونیستی با شکست های پی درپی تضعیف میشود. جالب این است که پس از انقلاب اسلامی رژیم صهیونیستی درهیچ کدام از جنگ های منطقه ای پیروز نشده ، اما قبل از انقلاب 4 جنگ مهم علیه عربها داشت و در آنها پیروز شد.ولی بعد از پیروزی انقلاب،اسرائیل در لبنان شکست خورد و در 2000 از جنوب لبنان فرار کرد و در 2006در جنگ 33 روزه شکست خورد. بعد از آن در 2008 در جنگ33 روز و بعد از آن 8 روزه شکست خورد. این امر تاثیراتی بر رژیم صهیونیستی دارد.
پیامدهای ژئوپلتیک حمله اسرائیل به نوار غزه در سطح منطقه ای چیست ؟
مجموعه حوادثی هرج و مرج در خاورمیانه در راستای تجزیه کشورهای خاورمیانه و تضعیف جبهه مقاومت است. به نظر من بحث تجزیه مقاومت و تجزیه کشورها مهمترین بحث است. چرا که اسرائیل طبق برنامه ی برنارد لوئیس که در کنگره ی امریکا تصویب شد بر این نظر بودند که باید کشورهای اسلامی و عربی کاری کنند که وحدت قانونی کشورها به هم خورد. بعد از جنگ جهانی اول و دوم و سقوط عثمانی انها احساس میکنند وجود کشورهای قدرتمند و مهم در خاورمیانه برای امنیت رژیم صهیونیستی ضرر دارد. به نظر من مجموعه حوادثی که ما در خاورمیانه میبینیم (بحث غزه ؛ عراق، سوریه پاکستان، لیبی ،تونس و …) به اهداف کلانی را دارند پیگیری میکنند. آن هدف تجزیه و کوچک کردن کشورها است .مثلا در طرح های آنها پیش بینی شده که عراق 3 کشور؛ سوریه 3 کشور ؛ لبنان 8 کشور ؛ مصر 4 کشور و سودان 4 کشور شود ( یک کشور آن درست شد). اینها برای همه کشورها طرح دارند .همچنین برای شمال آفریقا ؛ شبه جزیره عربستان و خلیج فارس ، ایران و پاکستان و افغانستان هم برنامه دارند و در مجموع این کشورها باید 10 کشور شوند . طبق برنامه اینان از 1983 در واقع به سمت تجزیه کشورها میروند و حتی داعش را برای تجزیه عراق و سوریه به منطقه آوردند . آنها در برخی کشورها موفق و در برخی تلاششان را ادامه میدهند چنانچه اخیرا خانم کلینتون در کتابی گفته است که ما داعش را میخواستیم در صحرای سینا ایجاد کنیم و تحولات سوریه باعث شد که این وضعیت برای اینها پیش بیاید .در واقع اینها به دنبال بحث لبنان حزب الله و غزه واینها در راستای تضعیف مقاومت اند طبق برنامه کلان امریکا و غرب اینها به دنبال قطع بازوهای جبهه مقاومت هستند. آنها میخواهند کشورها را کوچک کنند تا در مقابل رژیم صهیونیستی نتواند متحد عمل نکند چون که نفوذ در کشورهای کوچک خیلی راحت تر است. مثلا عراق را سه کشور کنند یک کشور شیعه نشین یکی سنی نشین و یکی کرد نشین باشد مطمئنا نفوذشان راحت تر است.
به نظر اینها نتوانستند از جهت ژئوپلتیکی موفق شوند. چون میخواستند خط مقاومت را درغزه نابود کنند. هدف اسرائیل و غرب این بود که اگر قبلا نیروها ی انسانی را هدف قرار میدادند این بار تونلها را هدف قرار دهند ولی موفق نشدند. هدفشان این بود که جبهه مقاومت را درغزه نابود کنند و بعد به سراغ بازوی دیگر جبهه مقاومت یا بازوی اصلی ایران یعنی حزب الله روند . آنها میخواستند اقداماتشان را قدم به قدم انجام دهند . مثلا داعش در عراق و سوریه جبهه مقاومت را درگیر کند و درآن سمت رژیم صهیونیستی هم در غزه و هم در لبنان جبهه دیگر مقاومت و بازوهای دیگر مقاومت را تضعیف کنند . اما موفق نشدند و از یک جهتی تاثیرات ژئو پلتیکی شاید به خود رژیم صهیونیستی برگردد. چرا که پس از شکست این رژیم در حمله به غزه ،در کشورهای غربی و در محافل سیاسی امنیتی راهبردی غرب، این بحث مطرح است که آیا ارزش دارد که غرب از رژیم صهیونیستی حمایت کند و این همه حمایت ها چه بازخوردی برای غرب دارد..شاید از جهتی تاثیر گذاری اش ، این باشد که در آینده با اقداماتی که رژیم صهیونیستی انجام میدهد گور خود را میکند و محافل و کشورهای غربی در بحث حمایت از رژیم صهیونیستی تجدید نظر کنند.
انها میخواستند جبهه مقاومت را تهدید کنند ولی جبهه مقاومت از تهدید ها در تمام کشورها چون عراق ؛ سوریه؛ لبنان و غزه فرصت میسازد .در واقع هدف کلی غرب و محور غربی ،عبری، عربی (چون که حتی کشورهای عربی هم دوست ندارند جبهه مقاومت سرزنده و بالنده باشد) .سعی در تهدیدات بود. ولی جبهه مقاومت خیلی هشیار و بیدار است و توانسته تهدیداتی که از طرف غرب امریکا و کشورهای عربی است تبدیل به فرصت میکند و با بالندگی خودش را بروز کند و خاورمیانه ی که آنها میخواهند جدید بسازند. در این حال به نظر میرسد که در آینده خاورمیانه اسلامی مقاومت را شاهد باشیم. هرچه جلوتر رویم به نظر میرسد بالندگی مقاومت بیشتر به چشم میخورد. اکنون هرچند مقاومت هزینه هایی را دارد متحمل میشود .ولی بالنده ظهور خواهد کرد.
پیامدهای حمله اسرائیل به نوار غزه بر سیاست خارجی امریکا و اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست ؟
غربی ها و امریکایی ها در سال 2006 یک پل هوایی برای حمایت از اسرائیل درست کردند. ولی این بار مثل گذشته نبود. در واقع افکار عمومی دنیا درجنگ اخیر خیلی تاثیر گذار بود و باعث شد که هم امریکاییها و هم کشورهای غربی از توجیه و ادامه جنگ و حمایت از صهیونیستی منصرف شوند . به نظر من در این جنگ، اسرائیل در جهت تضعیف رژیم صهیونیستی قدم برداشت .کشورها ی غربی دیگر نمیتوانند مثل گذشته از رژیم صهیونیستی دفاع کنند. به نظر من ما در تحولات جنگ غزه و دربحث مذاکرات مربوط به مصر نقش آنچنانی نتوانستند ایفا کنند و حتی این کشورها از این قضیه ناراحتند که رژیم صهیونیستسی مردم کشی و کودک کشی میکند. در واقع افکار و مطبوعات غرب در این زمینه حرکت کردند .