اهرم سعودی برای دستیابی به صلح در یمن کافی نیست
اِلنا دلوزیر
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
نزدیک به شش ماه بعد از مذاکره عربستان سعودی در مورد توافق نامه ریاض برای ادغام شورای انتقالی جنوب و دولت یمن تحت یک فرماندهی سیاسی و نظامی واحد، به این توافق ضربه جدی وارد شده است. چرا که در 25 آوریل این شورا با جسارت تمام استقلال و شکل گیری اداره خودمختار جنوب را اعلام کرد. استدلال آنها این بود که در حال حاضر، شورا و دولت منصور هادی به همان اندازه كه در نوامبر گذشته و در مراسم امضای توافق نامه اختلاف داشتند، اختلاف نظر دارند. در واقع ماجرا از آنجا شروع شد که نیروهای حوثی در شمال از پیوستن به آتش بس سعودی امتناع ورزیدند و در عوض بر فشارهای خود بر مواضع دولتی در استان ماریب افزودند. این ضربه مضاعفی بر نقش میانجیگری عربستان سعودی در یمن است، چون پاییز گذشته، پادشاهی مذاکرات مستقیمی را با حوثی ها آغاز کرده و مسئولیت رسیدگی به اختلافات بین دولت هادی و شورای انتقالی جنوب را بر عهده گرفت. امید این بود که ریاض از اهرم و قدرت کافی برای تحقق خواست همه طرفین در مذاکرات صلح با سازمان ملل برخوردار است. با این حال با این اعلام خودمختاری خواست عربستان برآورده نشده است و این اقدام شورا نشان می دهد که پادشاهی برای پایان دادن به جنگ باید از نقاط قوت طرف های دیگر نیز استفاده کند.
با کمرنگ کردن نقش سازمان ملل متحد در توافق نامه ناخوشایند استکهلم در سال 2018، سعودی ها از تابستان گذشته تاکنون عموما تلاش های دیپلماتیکی را در یمن بر عهده داشته اند و دو اتفاق در سال 2019 نیز باعث شد که نقش آنها پر رنگ تر شود؛ اول، با عقب نشینی ارتش امارات، مسئولیت حفظ صلح میان شرکای ائتلاف را ریاض بر عهده گرفت. در ماه آگوست، تنها چند هفته پس از رسمی شدن خروج امارات، یک فرمانده شورای انتقالی جنوب در یک حمله بزرگ به قتل رسید. با این حال شورا شک و تردیدهای موجود در مورد اینکه یکی از جناح های وابسته به دولت در این حمله درگیر بود را مد نظر قرار نداده و علاوه براین اختلافات پنهان شورا با دولت هادی را نادیده گرفت ولی ریاض را وادار کرد به عنوان واسطه و میانجیگر عمل کند. دوم، حملات ماه سپتامبر به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در بقیق، پادشاهی را برانگیخت تا برای محافظت از قلمرو خود و خروج از جنگ، مذاکرات مستقیمی را با حوثی ها آغاز کند. مذاکرات با حوثیها ممتد بوده است. با این وجود دو طرف در مورد استراتژی های دیپلماتیک اختلاف دارند، حوثی ها یک رویکرد جامع برای مذاکرات را ترجیح می دهند، در حالی که خواست سعودی ها یک رویکرد جزئی است. همچنین اعتماد چندانی بین آنها وجود ندارد، حوثی ها به طور موقت در ماه سپتامبر حملات خود را به خاک عربستان سعودی متوقف کردند و ائتلاف نیز در جواب حملات هوایی خود را کاهش داد، اما طرفین نتوانستند به یک آتش بس مشترک و تمام عیار در داخل یمن برسند. حوثی ها سرانجام حملات علیه پادشاهی را از سرگرفتند و درگیریهای زمینی در یمن ادامه یافت. از ژانویه، آنها سرزمین های استراتژیک را از دولت گرفته و همچنان در ماریب فشار می آورند. در زمانی هم که عربستان سعودی آتش بس یکجانبه خود را در 9 آوریل اعلام کرد، تاکتیک ها نیز دچار تغییر شد؛ حوثی ها از پیوستن به این توافق خودداری کردند تا این که ائتلاف محاصره خود در یمن را لغو کند. آتش بس برای یک ماه دیگر تمدید شده است، اما حوثی ها هنوز انگیزه کمی برای پیوستن به آن دارند.
توافقنامه سال گذشته ریاض خیلی بهتر نشده است. توافق تقسیم قدرت، بردهای سیاسی چشمگیری را برای دولت هادی و شورای انتقالی جنوب به ارمغان آورد، اما خود این سند مملو از زبان ناشناخته و توالی نامشخص بود و نتوانست موارد اساسی مانند “نیروهای یکپارچه” را در عمل تعریف کند. هر دو طرف از آن زمان مواضع سیاسی حداکثری را در پیش گرفته اند، و تلاش های آنها برای شکست نظامی یکدیگر با مداخلات سعودی متوقف شده است. در نتیجه، این توافق هنوز عملی نشده است. موضوعی هم که وضعیت را خرابتر کرده است این است که هفته گذشته سیل عدن و سایر مناطق را فراگرفت و نشان داد که ساکنین مناطق جنوبی در چه وضعیت بدی هستند و از فقدان رهبری رنج می برند. دولت هادی تا حدی زیادی وابسته به ریاض است و کابینه آن نیز در صورت تغییر مطابق با توافق نامه ریاض خواهد بود. رهبران شورای انتقالی جنوب به دلیل محدودیت سفر ناشی از کرونا ویروس در ابوظبی گیر افتاده اند. هر یک از طرفین مانع از بازگشت مقامات دیگر به عدن می شوند. با کمال تعجب، اخیر معترضین در یک تظاهرات عمومی به خاطر غایب بودن، علیه هر دو طرف اعتراض کردند. خواه برای شکستن بن بست ایجاد شده در ارتباط با عربستان و خواه برای به دست گرفتن رهبری در میان طغیان، شورای انتقالی جنوب اکنون یک وضعیت اضطراری و “خود حاکمیتی” در جنوب اعلام کرده است. دولت هادی به سرعت این اقدام را محکوم کرد اما همین کار را بازیگرانی مانند ائتلاف تحت رهبری سعودی، دولت امارات، شورای همکاری خلیج فارس، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و فرمانداران سه استان شرقی یمن نیز هم انجام دادند. همچنین ائتلاف و دیگر بازیگران از همه طرف ها خواستند كه”به سرعت” در جهت اجرای توافق نامه ریاض تلاش كنند، هرچند بدون توضیح اینکه چگونه باید بر موانع غلبه کنند.
پاییزگذشته، بسیاری ورود عربستان سعودی به مذاکرات را عامل امیدبخش می دانستند. مطابق با آن روایت ها، هرطرف، از جمله حوثی ها؛ رابطه با ریاض را می خواستند، و پادشاهی برای ارائه به آنها، بزرگترین پینشهادها را داشت. مطمئنا این بدان معنی بود که سعودی ها موفقیت بیشتری نسبت به سازمان ملل متحد خواهد داشت. با این وجود ناتوانی آنها در حل و فصل اختلافات شورای انتقالی جنوب –دولت هادی و یا دستیابی به توافق آتش بس با حوثی ها ، فقدان قدرت و یا اهرم عربستان سعودی در یمن را آشکار ساخته است. به عنوان مثال، یکی از استدلاهای رایج این بود که سعودی ها می توانند رئیس جمهور هادی را در مواقع لزوم با قدرت وارد کنند، چرا که آنها این کار را زمانی که وی را ترغیب به امضای موافقت نامه استکهلم در سال 2018 کردند؛ انجام دادند. با این حال؛ در نهایت وی تمایلی به اجرای چنین موافقن نامه ای نداشت. این الگو سپس با توافق نامه ریاض تکرار شد. نتیجه گیری واضح به نظر می رسد؛ سعودی ها می توانند شخصی را وادار به امضا کنند اما در مورد اجرا شدن آن قدرت چندانی ندارند و این نشان می دهد که اهرم نفوذ و قدرت آنها نسبت به دولت هادی به خودی خود صلح را پیش نمی برد. خرد متعارف همچنین بیانگر این است که امارات متحده عربی می تواند شورای انتقالی جنوب را وادار به عملی کند. اما به محض اینکه ابوظبی در پاییز گذشته رویکرد عدم مداخله در یمن را اتخاذ کرد، سعودی ها به اصلی ترین همکار شورا تبدیل شدند. اماراتی ها متحد شورای انتقالی جنوب هستند، اما به نظر نمی رسد آنها به شدت در تصمیم گیری های جنوبی مربوط به توافق نامه ریاض شرکت داشته باشند. اگر اهرمی هم دارند، تصمیم می گیرند که از آن استفاده نکند. با توجه به همه این مسائل، توازن اهرم در مذاکرات سعودی و حوثی کاملا به نفع دومی تغییر جهت داده است. در همین حال، سعودی ها گزینه های محدودی برای خروج از جنگی دارند که روزانه صدها میلیون برای آنها هزینه می کنند و ترسهای خود از نقش ایران در شبه جزیره عربستان را بزرگنمایی می کنند. عقب نشینی نظامی یکجانبه نیز به احتمال زیاد نقش حوثی را در سراسر مرزهای این کشور و در سالهای پیش رو تضمین می کند.
شش ماه گذشته نشان داده است که سعودیها برای پایان دادن به جنگ به سختی تحت فشار قرار دارند. حتی کمک های آنها به بانک مرکزی یمن، دولت هادی و کمک های بشردوستانه آنها هیچ تغییر و یا حتی نیاز به هرگونه مذاکره ای را در بین طرف ها ایجاد نکرده است. با این حال به نظر می رسد عربستان سعودی نیاز به این دارد که رویکرد واقع بینانه و آگاهانه تری برای مذاکره در مورد پایان دادن به جنگ اتخاذ کند و از اهرم های ناشی از سازمان ملل، ایالات متحده، انگلیس، اتحادیه اروپا، امارات و عمان و … استفاده کند. هر یک از این احزاب روابط یا قابلیت هایی دارند که می توانند تلاش های سعودی را تسهیل کنند. امارات متحده عربی با شورای انتقالی جنوب رابطه قوی دارد. عمان تحت رهبری سلطان جدید هیثم بن طارق آل سعید به جد مشغول فعالیت های منطقه ای است و به طور منظم به حوثی ها در مسقط دسترسی دارد. ایالات متحده و انگلیس می توانند در مورد جزئیات یک برنامه پس از جنگ، مانند خلع سلاح ، نظرات تخصصی لازم را ارائه دهند. اتحادیه اروپا می تواند چارچوب های همکاری را ارائه دهد یا شاید میان سعودی ها و حوثی ها واسطه باشد، تا از این طریق شکایت حوثی ها مبنی بر اینکه پادشاهی نمی تواند همزمان در یک مذاکره و یک واسطه باشد، از بین برود.
همسایگان خلیج فارس هم می توانند پول و تخصص لازم را برای بازسازی ارائه دهند. سازمان ملل نیز نسبت به نیازها و خط قرمزهای هر حزب حس عمیقی دارد. در بعضی موارد، ریاض ممکن است دریابد که داشتن شریک می تواند در روابط آن با برخی جناح های یمنی کمک کننده باشد؛ در موارد دیگر، دخالت یا بودجه خارجی کمتر ممکن است بهترین گزینه باشد. اما واقعیت این است که این احزاب قبلا به صورت یک طرفه درگیر بوده اند و ریاض نیز به صورت جداگانه با هریک از این بازیگران ارتباط داشته است که بازدهی کمتری هم به همراه داشته است. بنابراین هرگونه استراتژی صلحی باید مبتنی بر تلاش جمعی باشد، حتی اگر بازیگران خارجی سعی در جلوگیری از بروز مداخله در امور داخلی یمن داشته باشند. ضرورت چنین همکاری افزایش یافته است زیرا حوادث سریعتر از تصمیم گیری ریاض در حال حرکت هستند. بنابراین، تمرکز باید به سمت شرکای بین المللی تغییرکند چرا که روابط مشترک با آنها می تواند جبهه های یمن را به تحریک بیشتر وادارد تا به یک راه حل صلح آمیز برسند. شرط لازم برای رسیدن به هدف نهایی همان است؛ آغاز مذاکرات جامع صلح ؛ جایی که خود یمنی ها بتوانند در مورد آینده و نقش منطقه ای خود تصمیم بگیرند.
یمن- جنگ داخلی-عربستان- اهرم نفوذ- صلح- شکست
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست