تحولات مصر در سه سال گذشته که به واسطه تحولات درونی اخوان¬المسلمین و ایجاد شعبات متعدد در آن و همچنین سرنگونی محمد مرسی بوده است، باعث ایجاد تغییراتی در جهان اسلام شده که در همین راستا گفتگویی با آقای دکتر حجت¬اله جودکی استاد تاریخ اسلام و کارشناس مسائل خاورمیانه داشته ایم:
جناب آقای دکتر جودکی، جریان اخوان از جریان¬های عمده چند دهه گذشته بوده است. در طی سه سال گذشته، الگوی اخوان با تحولات جهان اسلام متحول شده است. چه تحولاتی در جهان اسلام را در این روند موثر می¬دانید؟
اخوان المسلمین سازمانی با بیش از 90 سال سابقه فعالیت است. در طی این مدت تغییرات مختلفی به خود دیده است. این سازمان در دوران ناصر یک گونه عملکرد داشت.در دوران سادات تفاوت پیدا کرد ودر دوران مبارک وضعیتش گونه دیگری بود. این سازمان یک سازمان اسلامی بودوبیشترین فعالیتش روی کارهای عام¬المنفعه متمرکز شده بود. ولی زمانی که مصر به اصطلاح مجبور شد با اسرائیلی¬ها وارد جنگ شود، این سازمان دخالت کرد و نیروهایش را فرستاد. پس در یک زمانی به صورت مقطعی وارد بحث مسلحانه هم شد. بعدها اخوان دیگر کار مسلحانه¬ای انجام نداد و رویکرد مسلحانه را کاملا کنار گذاشت وبیشتر مشی سیاسی پیدا کرد. مشی سیاسی اخوان هم به چند گونه بود و نهایت به سازش با نظام حاکمه منجر می¬شد. در زمان جمال عبدالناصر این سازمان به شدت با حکومت مصر درگیر بود و اکثر رهبرانش به زندان افتادند و دو سه نفر از آنان اعدام شدند. یکی از آنها سید قطب است.در دوران سادات به دلیل اینکه سادات مایل بود از روابط تنش زدایی کند و ناسیونالیسم را مغلوب سازد و چپ¬گرایان را کنار زند، به سازمان اخوان اجازه فعالیت داد؛ اخوان حتی وارد عرصه حکومتی به¬خصوص مجلس هم شدند. حسنی مبارک نیز در بدو امر با آن¬ها به مخالفت پرداخت ولی کم کم بیان عقایدشان آزاد شد و به عنوان نماینده وارد مجلس هم شدند. در سال 2005 آنها 85 نماینده در مجلس مصر داشتند. باید یادآور شد که از ابتدا دو جریان همیشگی در اخوان المسلمین بودند. یکی جناح محافظه¬کار و دیگری اصلاح طلب. جناح محافظه کاربیشتر به جوامع سلفیه گرایش داشت و جناح اصلاح طلب مشی مترقی¬تری داشتند. پس از سقوط مبارک، دو دستگی در جریان اخوان بیش از پیش خود را نشان داد.
جناب آقای دکتر جودکی اگر اجازه دهید ما بیشتر به وضعیت کنونی اخوان بپردازیم.در واقع اگر به 2 سال گذشته نگاه کنیم، در کشورهای مختلف الگوی اسلامی اخوان مد نظر قرار گرفت.به عبارتی الگوی اخوان در جهان اسلام در دو سال گذشته در چه وضعیتی قرار گرفته است؟
اخوان المسلمین یک سازمان مادر بودهکه شاخه¬هایی در کشورهای مختلف دارد. هر کدام از آنها در حالی که از کلیت اخوان تبعیت می¬کردند در حوزه¬ی داخلی خود کشورشان، مستقل بودند.پس از سقوط مبارک و انشعاب بیشتر اخوان و کنار گذاشته شدن رهبران اصلاح طلب آن،اخوان المسلمین ِجهان اسلام هم دچار تشدد شد.در طول این مدت اخوان المسلمین بیشتر به خط و مشیِ اصلاح طلبانه روی آورد و تا حد زیادی از کارهای افراطی خودداری کرد. همین امر باعث ماندگاری آنها شد. در 7-10 سال گذشته در مصر و ترکیه و (اخوان¬های ترکیه در قالب حزب عدالت و توسعه آقای اردوغان) فعالیت می¬کردند و مشیِ عقلانی و اصلاح طلبانه پیشه کردند و توانستند در جامعه ترکیه موفق باشند.
در سوریه اخوانی¬ها از قدیم الایام تندرو و حنفی بودند و با سلف¬ی¬ها پیوند می¬خوردند. به همین دلیل هم وارد مبارزات مسلحانه شدند و در حال حاضر هم که پیوند بسیار عمیقی با گروه داعش دارند. در واقع اخوانی¬ها مشی¬های متفاوتی داشتند. اخوان در لیبی باز هم به سلفی ها خیلی نزدیک شد.در الجزایر هم به سلفی¬ها نزدیک ولی سرکوب شدند. به طورکلی درکشورهای دیگر اخوان بیشتر به سلفی¬ها نزدیک هستند.
حتی در مغرب هم به همین منوال است(اخوان به سلفی نزدیک شد)؟
در مغرب اخوانی¬ها بیشتر رویکرد اصلاح طلبانه پیشه کردند و توانستند خودشان را از سلفی¬ها جدا کنند. آنهاتا حد زیادی موفق شدند والان هم در حاکمیت مغرب حضور دارند وتوانستند از طریق انتخابات جایگاه خود را تثبیت کنند.
آقای دکتر جودکی با توجه به نگاهی که جریان¬های مختلف درون اخوانیدارند؛ در شرایط کنونینگاه جریان¬های درون اخوانی، به الگوهای خلافت واحده اسلامی چیست؟
اکنون تقریبا این ایده منتفی شده است. این ایده را،فقط سلفی¬های تندرو(سلفی هم نمی¬شود گفت بلکه گروه¬های تکفیری) ادعا می¬کنند. چون اکنون زمینه فکری آن اصلا وجود ندارد. اخوان حتی در داخل یک کشور انسجام ندارند چه برسد در داخل چندین کشور.در بین اخوان تفکرات مختلفی حاکم است.یکی با دیکتاتوری پیوند می¬خورد،یکی برضد دیکتاتور عمل می¬کند؛یکی اصلاح طلب و دیگری تندرو و یامحافظه کار است. همه اینها نمی¬توانند یک ایده جهانی را پیش ببرند و سال¬هاست که از این ایده دور افتاده¬اند. حتی گروه¬های رقیبی مثل حزب التحریر ویا دیگران، اکنون سرخورده شده¬اند و کسی دنبال احیای خلافت نیست.
آیا منظور شما این است که هیچ جریانی در داخل اخوان به چنین مسئله ای نمی اندیشد؟
اکنون اکثر اخوانی¬ها،بویژه در مصر فقط تلاششان این است که خود را حفظ کنند و در این تند باد سیاسی که تبدیل به طوفان شده و آنهارا از جا کنده بتوانند خودشان و انسجام داخلیو هم چنین اعضایشان را حفظ کنند،ولی متاسفانه توان این را هم فعلا از دست دادند.
در کشورهایی همچون عربستان و کشورهای کوچکتر که اخوان در آنها ضعیف است.آیا تفکر-نظریه الگوی خلافت واحدهمدنظر اخوانی ها نیست؟
نه درهیچ کدام از اینها نیست به دلیل اینکه اصلا توان و زمینه آن وجود ندارد.در واقع نه نظریه¬اش و نه نظریه پردازش وجود ندارد. یک زمانی بله افرادی حاضر بودند و نظریه پردازی میکردند ولی اکنون خیر. اکثر اینها، به لحاظ قدو قامت فکریو سیاسی در آن حدی نیستند که تئوری این چنینی بدهند.
در شرایطکنونی بعد از وضعیت مصر،خیلی از جریان¬های دیگر اخوانی تحتتاثیر قرار گرفتند.اگر بخواهیم به وضعیت اخوان بعد از سقوط مُرسی در مصر،نگاه کنیم تا چه حدی می¬شود گفت وضعیت اخوان درجهان اسلام با چالش¬های بسیار بیشتری روبرو بوده است؟آیا می¬شود گفت اخوان در 1 سال گذشته حالت ضعیف تری به خود گرفته است؟
اخوان به شدت ضعیف شده اولا در جاهایی که قدرت را در دست داشت نتوانسته آن را حفظ کند و شکست خورده است.به دلیل اینکه برنامه¬¬ی مدون و روشنی نداشتند.در جاهای دیگر گروه¬های تکفیری از اخوان جلو زدند ودولت، فضا را به نفع خودش مصادره کرد و در نتیجه اخوان اکنونکاملا وارد لاک دفاعی شده،که بتواند حفظ نیرو بکند.
آیا ممکن است با توجه به وضعیت موجود اخوان ها در کشور وکلا جریان¬های اخوان در جهان اسلام،اخوان به نوعی بهگروه¬هایمختلف تجزیه شود و وارد مرحله جدیدی شود؟
قطعا.وارد مرحله جدیدی می¬شود. مرحله¬ای که خیلی مشخص نیست، ولی درکل سیمای آینده¬اش این است که به هیچ عنوان با هم،همسو نمی¬شوند و تفکرات بومی و منطقه¬ای بر آنها حاکم خواهد بود. دیگر اینکه آنها از ایده¬های آرمانی فاصله می¬گیرند و فاصله بیشتر خواهد شد. آنها به شدت تضعیف شده¬اند .چون در کنار این¬ها،جریانات برادر،خواهر دیگری (مثل جریان تکفیریکه اخوان را هم نقد میکنند) هم رشد کرده که آنها هم ادعای اسلامی تند و تیزی دارند.
بطور خلاصه بفرمایید که چه عواملی بر آینده نوع تفکر جریان اخوان در جهان اسلام نفش دارد؟چه عواملی موجب رشد اخوان و چه عواملی موجب تضعیف اخوان خواهد شد؟
اخوان رشد پیدا کرد ولی چون نتوانست در صحنه مبارزه،نیروهای همسو با خودشان را جذب کند و مردم گرایی واقع بینانه پیشه کند شکست خورد.فقط در تونس و ترکیه، تا حد قابل توجهی موفق بودند و در بقیه جهان اسلام اخوان شکست خورد. اخوانی¬ها در واقع به یک جریان تبدیل شد که قدرت زایش خود را از دست داد. یعنی اگر از همین حالا شیوه موفقی را پیش بگیرند تا 3 دهه، قدرت بازیابی گذشته¬اش را به دست نخواهد آورد .