ابعاد سیاسی سرنگونی جنگنده اسرائیلی توسط سوریه

ابعاد سیاسی سرنگونی جنگنده اسرائیلی توسط سوریه

 

مهدیه معدن نژاد

پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

 

سرنگونی یک جنگنده متعلق به اسرائیل توسط سیستم پدافند هوایی سوریه در واکنش به تجاوز به خاک این کشور، ساعاتی حیاتی را برای منطقه خاورمیانه رقم زد. در حالیکه این نگرانی وجود داشت که این اتفاق بتواند یک جنگ تمام عیار مستقیم میان ایران/ سوریه و اسرائیل را به دنبال داشته باشد اما بر اساس برخی گزارش‌ها، دیپلماسی تلفنی رئیس جمهور روسیه از تشدید درگیری‌ها جلوگیری کرد. تل آویو مدعی است که تجاوز هوایی روز شنبه (که واکنش سوریه را برانگیخت و به سقوط جنگنده اف-16 منجر شد) در پی ورود یک پهپاد ایرانی به اراضی اشغالی صورت گرفت؛ ادعایی که تهران قاطعانه رد می‌کند. به هر حال سرنگون شدن جنگنده اسرائیلی برای اولین‌بار در سه دهه ابعاد و پیامدهای سیاسی و نظامی قابل توجهی به دنبال دارد.

هرچند در ابتدا، ناآرامی‌های سوریه و پررنگ شدن احتمال سقوط حکومت بشار اسد تصمیم‌گیران تل آویو را امیدوار ساخت اما در ادامه، تحولات به گونه‌ای پیش رفت که به تعبیر تحلیلگران دو گزینه غیرمطلوب در مقابل اسرائیل قرار گرفت: گزینه اول به قدرت رسیدن گروه‌های اسلام‌گرای تندرو و یا نزدیک به جریان فکری اخوان المسلمین (که جنبش حماس نیز در آن ریشه دارد) است و گزینه دوم بقای حکومت اسد به کمک متحدانی نیز ایران و حزب الله لبنان که در نهایت باعث می‌شود تا دمشق بیش از قبل در محور مقاومت باقی بماند. به همین دلیل، اسرائیل به تدریج منافع خود را به صورت رسمی محدود به حفظ امنیت مرزهای فلسطین اشغالی و جلوگیری از تسری بحران داخلی سوریه به اراضی اشغالی کرد. به علاوه تل آویو چندین «خط قرمز» را تعیین نمود که به تعبیر خود، عبور از آنان می‌تواند پاسخ سرسخت اسرائیل را به دنبال داشته باشد.

این خطوط قرمز را می‌توان به اختصار در چند مورد خلاصه کرد: اول جلوگیری از انتقال سلاح‌های پیشرفته‌ به حزب الله لبنان که به اصطلاح تغییردهنده بازی باشد. هرچند تعریف اینکه کدام سلاح‌ها تغییردهنده بازی هستند هم دچار تحول شده است؛ اگر در ابتدا بر جلوگیری از دست یافتن حزب الله لبنان به موشک‌های دور برد تاکید می‌شد، حالا موشک‌ها با قابلیت ضربه‌زنی دقیق هدف این دایره است. دومین خط قرمز را باید در تسلط هم‌پیمانان دمشق بر اراضی مجاور بلندی‌های اشغالی جولان دانست؛ اسرائیل بارها خواستار دور شدن نیروهای ایرانی و متحدان شیعه آن از این منطقه شده است. مسئله سوم جلوگیری از تاسیس پایگاه‌های نظامی دائمی از جمله پایگاه دریایی و فرودگاه توسط ایران در خاک سوریه است. و در نهایت اسرائیل مدعی است که از تاسیس کارخانه‌های ساخت موشک و سلاح در لبنان و سوریه توسط مقاومت جلوگیری خواهد کرد.

رژیم تل آویو از آغاز جنگ داخلی در سوریه بارها و بارها با ادعای نقض این خطوط قرمز، حریم هوایی و زمینی سوریه را نقض کرده و اهدافی را در آن مورد حمله قرار داده است. هرچند اسرائیل به ندرت انجام این حملات را تایید می‌کند اما دمشق طومار بلندی از تجاوزات نظامی اسرائیل تهیه و چندین بار اعلام کرده که پدافند هوایی این کشور توانسته برخی از این موشک‌ها را رهگیری و دفع کند. با این وجود این اولین‌بار است که دفاع هوایی سوریه موفق به سرنگونی جنگنده اسرائیلی می‌شود و همچنین در سه دهه اخیر برای نخستین بار یک جنگنده متعلق به اسرائیل در جریان عملیاتی نظامی توسط آتش «دشمن» سرنگون می‌گردد. اما این سقوط چه معنا و پیامدهایی دارد؟

موضوع اول زیر سوال بردن این تصور است که حملات اسرائیلی با واکنش نظامی جدی دمشق روبه‌رو نمی‌شود. رسانه‌های اسرائیلی تاکنون ادعا کردند که این رژیم بالغ بر صد بار کاروان‌های حامل انتقال سلاح‌های پیشرفته به حزب الله یا پایگاه‌های تولید تسلیحات و موشک مقاومت در خاک سوریه را هدف قرار داده اما چون با واکنش جدی نظامی دمشق مواجه نشده است، این تصور در ذهن تصمیم‌ساز اسرائیلی شکل گرفته که اولا حملات اسرائیل بدون پاسخ دمشق باقی می‌ماند، ثانیا حزب الله و سوریه از عهده جنگ با اسرائیل برنمی‌آید، و ثالثا دمشق و متحدانش فاقد ظرفیت لازم برای تلافی جدی این حملات هستند. بنابراین گفته می‌شود ارتقای سیستم پدافندی اس-200 و پاسخ به تجاوز اسرائیل فقط غافلگیری تل آویو را به دنبال نداشت بلکه بنیان این تصور را نیز فرو ریخت. هرچند نگارنده معتقد است می‌توان به این گزاره که نفس واکنش تهاجمی‌تر دمشق، تل آویو را غافلگیر نمود، تردید وارد کرد. سرویس اطلاعات ارتش اسرائیل در ارزیابی سالیانه خود از سال 2018 این موضوع را مورد توجه قرار داده بود که هرچند دشمنان اسرائیل تاکنون در واکنش به حملات این رژیم محتاط بوده‌اند اما انتظار می‌رود آنها در سال 2018، رفتار تهاجمی‌تری را در پیش بگیرند. اگرچه این ارزیابی، ورود اسرائیل به جنگ در سال جاری را بعید می‌داند اما پیش‌بینی می‌کند که احتمال یک وخامت ناگهانی و خودجوش اوضاع در مقایسه با سال 2017 به‌طور قابل توجهی افزایش می‌یابد. بر این اساس است که آنها به تصمیم‌سازان تل آویو هشدار می‌دهند که باید در انتخاب اهدافی که امسال مورد حمله قرار می‌دهد، بسیار دقیق‌تر باشد.

موضوع دوم ادعای به چالش کشیده شدن برتری هوایی اسرائیل است. اینکه تل آویو در آسمان‌های خاورمیانه دست برتر را داشته همواره باعث نخوت این رژیم شده است. حالا با حوادث روز شنبه، برخی برتری استراتژیک هوایی اسرائیل را زیر سوال می‌برند. در درجه اول برخی از تحلیلگران اسرائیلی این سوال را مطرح می‌کنند که اصلا چگونه یک سیستم قدیمی هرچند ارتقا یافته پدافند هوایی سوریه توانسته جنگنده پیشرفته اسرائیلی را هدف قرار بدهد. به علاوه اگر تاکنون برتری هوایی اسرائیل به عاملی تبدیل شده بود تا این رژیم تصور کند که می‌تواند معادلات منطقه‌ای را به نفع خود تغییر دهد، بازیابی توانایی پاسخ‌دهی توسط دمشق این توانایی انحصاری را زیر سوال برد. نکته قابل ملاحظه این است که توسعه توان پدافند هوایی سوریه فقط محدود به تحولات این کشور نیست بلکه اساسا با توجه به نقش هم‌پیمانان دمشق در ارتقای آن،  بازدارندگی به نفع محور مقاومت را افزایش می‌دهد.

با این وجود برخی دیگر از تحلیلگران اسرائیلی با رد این رویکرد، معتقدند که یکبار سرنگونی جنگنده این رژیم نمی‌تواند به معنای تغییر موازنه استراتژیک باشد. بر این اساس گفته می‌شود محاسبه برتری هوایی را نه براساس مثال‌های انفرادی بلکه باید بر مبنای میانگین عملکرد سنجید. این گروه از تحلیلگران حتی یک گام فراتر رفته و می‌گویند جنگنده‌های روسی و سوری هم در طول جنگ داخلی سوریه چندین‌بار سرنگون شدند اما به معنای زیر سوال بردن برتری هوایی آنان نسبت به گروه‌های شورشی نیست. هرچند در پاسخ به آنها می‌توان گفت که مقایسه گروه‌های شورشی با دولت نمی‌تواند مقایسه دقیقی باشد. در رابطه با این گروه‌ها نگرانی، دست یافتن آنان به سامانه‌های ضد هوایی است اما اینکه روسیه توانسته یک اف-16 را سرنگون کند، بیش از آنکه یک اتفاق تاریخی باشد می‌تواند نشان دهد که حالا دولت سوریه در کنار اراده سیاسی به موقعیت سابق خود بازگشته و آمادگی پدافند هوایی خود را تا حدی بازیافته است. این دقیقا بدین معنا است که این توانمندی می‌تواند جنبه بازدارنده داشته باشد؛ به تعبیر بهتر پایانی برای دوران «بزن، دررو» یا ورود به مرحله استراتژیک جدید باشد که به نقض حریم هوایی و زمینی سوریه توسط اسرائیل پایان می‌دهد.

موضوع سوم را می‌توان در تاثیرگذاری این حادثه بر تحلیل‌های اسرائیلی بدانیم. نگارنده با رصد مطبوعات اسرائیلی به این نتیجه رسیده است که نگرانی نسبت به تبعات احتمالی این رویداد، تحلیلگران را واداشته تا بگویند که حملات فرامرزی بدون خطر نیست. در حالیکه برخی از این تحلیل‌ها این ادعا را تکرار می‌کند که نفوذ و حضور ایران در سوریه برای امنیت اسرائیل نگران‌کننده است اما می‌گویند باید در رابطه با چگونگی تغییر این وضعیت تجدید نظر کرد، در برخی از دیگر رویکردها ملاحظه می‌شود که تل آویو اصلا باید در اهداف تعریف شده و چگونگی دست‌یابی به آن تجدیدنظر کند. احتمال بروز درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل، این تحلیلگران را واداشته تا بگویند مطرح کردن خطوط قرمز، این رژیم را در تنگنایی استراتژیک قرار می‌دهد چرا که اگر به نقض این خطوط واکنش نشان ندهد به منزله ضعف آن تلقی می‌شود، اگر هم بخواهد از طریق نظامی عمل کند احتمالا درگیر جنگی می‌شود که برنده شدن در آن دشوار است. به عبارت دیگر تشکیک در موثر بودن راه حل نظامی به عنوان یک راه حل طولانی مدت برای تحقق اهداف تعریف شده اسرائیل یکی از پیامدهای جانبی تحولات اخیر است.

موضوع چهارم مربوط به دولت سوریه است. هرچند تهران رسما نقش خود در حوادث روز شنبه را تکذیب می‌کند اما برداشت حاکم در عرصه تحلیل این است که آنچه در ابتدای هفته جاری اتفاق افتاد، رویارویی مستقیم تهران- تل آویو بود. بر این اساس برخی از تحلیلگران اشاره می‌کنند افزایش هزینه‌های تحمیلی به دولت سوریه در جریان تقابل ایران- اسرائیل، می‌تواند منجر به این شود که دمشق مستقیم یا غیر مستقیم در برابر نفوذ ایران در خاک این کشور بایستد. به عبارت دیگر براساس این تفکر بالا رفتن هزینه حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه برای دمشق باعث می‌شود تا اسد از ایران بخواهد که عقب‌نشینی کند. هرچند لازم به ذکر است که این ادعا مبتنی بر این باور است که پاسخ دمشق به تجاوزات اسرائیل تحت تاثیر یا فشار ایران صورت می‌گیرد، نه اینکه مستقلا توسط تصمیم‌گیران سوری اتخاذ شده باشد.

به هر حال می‌توان گفت سرنگونی جنگنده پیشرفته اسرائیل توسط پدافند هوایی سوریه اتفاقی کم سابقه است که می‌تواند مرحله جدیدی را در تحولات منطقه‌ای بحران داخلی در این کشور آغاز کند. واکنش قاطعانه پدافند هوایی سوریه به تجاوز نظامی اسرائیل نشان می‌دهد دمشق- که حالا با تسلط دوباره بر اکثر بخش‌های سوریه اعتماد به نفس خود را بازیافته است- و هم‌پیمانان آن در حال حاضر هم اراده سیاسی و هم آمادگی دفاع هوایی برای پاسخ دادن به تجاوزات اسرائیل را دارند. هرچند تصمیم‌گیران به خوبی حساسیت اوضاع در سوریه را درک می‌کنند و بعید است بازیگران موثر در سوریه (که هفت سال در کنار دولت اسد ایستادند) بخواهند یک جبهه جدید جنگی پیش روی خود بگشایند اما به هر حال چنین پاسخی به تجاوز اسرائیل می‌توانست (و در صورت تداوم می‌تواند) خطرات رویارویی مستقیم میان محور مقاومت و اسرائیل را افزایش دهد. با این وجود به نظر می‌رسد هم‌پیمانان سوریه بیش از هر چیزی به دنبال تغییر قواعد بازی در سوریه از طریق افزایش هزینه برای اسرائیل هستند تا با افزایش سطح قدرت بازدارندگی دمشق به نوعی به دوران تجاوزات نظامی بدون تبعات این رژیم پایان دهند. هرچند اثبات اینکه افزایش توانایی پدافند هوایی سوریه تا چه حد می‌تواند از تکرار تجاوزات نظامی اسرائیل جلوگیری کند را باید به زمان سپرد اما اینکه پاسخ نظامی سوریه، دست کم آستانه اقدام نظامی اسرائیل در خاک این کشور را بالا ببرد، قابل پیش‌بینی است.