آرزوی تشکیل ناتوی عربی با نظر به تجربه شورای همکاری خلیجفارس
یوسف سیفی
پژوهشگر روابط بین الملل
خاورمیانه یکی از مناقشه برانگیزترین مناطق در مطالعات مربوط به همگرایی منطقهای است. تلاشهای متعددی از ابتدای شکلگیری این منطقه در معنای مدرن آن برای توسعه همگرایی صورت گرفته است. اما هیچ کدام نتوانستهاند به یک اتحاد امنیتی قابل اتکا منجر شوند. مهمترین عامل این ناکامیها ضعف ساختاری در این منطقه و نوع روابط منازعه آمیز بازیگران، عنوان میشود. شورای همکاری خلیجفارس از جمله این تلاشها برای همگرایی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، میان کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس شکل گرفته است. اکنون در حالیکه این سازمان منطقهای در یک روند واگرایی قرار گرفته است، آمریکا، عربستان و امارات به دنبال تشکیل سازمانی جدید با الگوگیری از ناتو و با مشارکت محوری اعضای شورای همکاری هستند.
اواخر بهمن ماه سال 1395 بود که روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» از طرح تشکیل ائتلافی آمریکایی – عربی شبیه ناتو برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه خبر داد. پس از آن ترامپ در اولین سفر رسمی در اواخر اردیبهشت 1396 به همراه رهبران 50 کشور عربی و اسلامی به عربستان رفت و موافقت دولتهای اسلامی با تشکیل نیروی مشترک با همکاری آمریکا، به عنوان یکی از دستاورهای این سفر عنوان شد. هدف اعلامی از تشکیل این نیرو در بیانیه ریاض، مقابله با تروریسم در دو کشور عراق و سوریه اعلام شده بود. با این حال اظهاراتی که در ماه جولای گذشته از مقامات عربی نقل شده، علاوه بر اینکه جهتگیری اصلی این نیرو را علیه ایران دانسته، اعضای ائتلاف نیز به کشورهای شورای همکاری به علاوه مصر و اردن محدود شده است. هر چند با توجه به پایایی عوامل واگرایی در شورای همکاری خلیجفارس، ائتلاف جدید نیز شانس کمی برای موفقیت خواهد داشت.
شورای همکاری خلیجفارس در کما
تلاشها برای شکلگیری یک سازمان همکاری میان کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به دهه ۱۹۶۰ میلادی و ماجرای خروج انگلیس از منطقه باز میگردد. با این حال عملیاتی شدن این ائتلاف با دو دهه تأخیر آغاز شد. در هفدهمین کنفرانس اعراب در سال ۱۹۸۰ و در «امان» پایتخت اردن، اساس شکلگیری سازمانی امنیتی و دفاعی به نام «شورای همکاری خلیجفارس» پایهگذاری شد. در حالی که در 1979 انقلاب اسلامی در ایران پیروز شده بود و نگرانی اعراب در خصوص آینده نقش ایران در منطقه اوج گرفته بود. این نگرانیها زمینه را فراهم کرد تا بعد از گذشت یک سال در ۱۹۸۱ تلاشهای دیپلماتیک و موافقت غرب، منجر به شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس متشکل از شش عضو عربستان، قطر، کویت، عمان، بحرین و امارات متحده عربی شد.
اکنون بیش از 9 ماه است که شورای همکاری هیچ نشستی برگزار نکرده است. آخرین دور نشست این شورای در سایه بحران قطر، در اواخر 2017 برگزار شد. در این نشست بسیاری از سران کشورهای عضو این شورا حضور نداشتند و غیر از امیر قطر و پادشاه کویت، وزیران خارجه یا معاونان به جای سران حضور یافته بودند. پس از آنکه قطر برخلاف خواست عربستان در جریان خیزشهای عربی در 2011 به حمایت از اخوان المسلمین ادامه داد، مورد تحریم همسایگان خود قرار گرفت. این بحران بار دیگر در ژوئن 2017 بالا گرفت و به قطع روابط عربستان و متحدانش با قطر انجامید. بحران قطر واگرایی در شورای همکاری خلیجفارس را تا آنجا افزایش داده که سعودیها در اقدامی جدید به تشکیل شورای مشترک اقتصادی و نظامی با امارات متحده عربی دست زدهاند، تا بتوانند بر خلأ ناشی از ناکارایی شورای همکاری غلبه کنند.
موانع همگرایی در شورای همکاری
همگرایی در چارچوب شورای همکاری خلیجفارس با موانع متعددی رو به رو است که از سرشت بازیگران و روابط آنها در منطقه بر میخیزد. قرار گرفتن روابط در چارچوب معمای امنیت باعث میشود تا تنش در روابط همواره در سطحی باشد که تمایلات همگرایانه را تضعیف کند. هراس از هژمونی عربستان، اختلافات مرزی، بحرانهای جاری در منطقه، و سیاست آمریکا در قبال اسرائیل مهمترین عوامل واگرایی در شورای همکاری به حساب میآیند.
اعضای شورا به ویژه کشورهای عربستان، قطر و عمان هر کدام بهطور جداگانه به دنبال افزایش نقش بین المللی خود هستند. قراردادهای امنیتی مستقل با آمریکا، پیگیری سیاستهای متفاوت در برابر ایران و جنبشهای اسلامی- که مبین اتکاء امنیتی آنها به خودیاری است- نشانههای نگرانی از شکلگیری هژمونی عربستان در میان همسایگان عرب آن به حساب میآید. این نگرانی ظرفیت همگرایی در شورای همکاری را به شدت کاهش میدهد. از سوی دیگر اعضای شورا دارای اختلافات مرزی حل نشده با یکدیگر هستند؛ معضلی که حل آن از مقدمات همگرایی محسوب میشود. اختلافات مرزی میان عربستان و قطر بر سر «ابولخفوس و جزیره حالول»، و اختلاف کشورهای عربستان، امارات و عمان بر سر منطقه «واحه بوریمه» از جمله منازعات مرزی بالقوه در میان اعضای شورای همکاری هستند که همچنان مورد ادعای طرفین قرار دارند.
بحرانهای جاری در منطقه از جنگ تحمیلی تا بحران سوریه از جمله مهمترین نقاط اختلاف در شورای همکاری خلیجفارس بودهاند. تأثیر متأخر این بحرانها بر عملکرد شورا به اختلاف عربستان و امارات با قطر، پس از بروز تحولات معروف به بیداری اسلامی باز میگردد. در بحران داخلی مصر قطر بر خلاف این دو کشور از اخوان المسلمین حمایت کرده و در سوریه نیز با گروههای وابسته به اخوان رابطه دارد. نتیجه اینکه در برخی موارد اعضا از منظر ایدئولوژیک نیز دارای گرایشات متعارض هستند. علاوه بر این عوامل که به خود دولتهای منطقه باز میگردد، سیاست آمریکا در قبال یک اتحاد عربی یک مؤلفه عمده در بررسی عوامل ضعف شورای همکاری به شمار میآید. شکلگیری یک ائتلاف امنیتی عربی و کارآمد در منطقه هر چند با هدف مقابله با ایران ایجاد شود، در بلند مدت برای امنیت اسرائیل یک تهدید بالقوه است. به ویژه با توجه به ضعف مشروعیت داخلی دولتهای عرب و احتمال روی کار آمدن اسلامگرایان در آینده، ساخت چنین اتحادی، تا کنون، با اما و اگرهای فراوان در سیاست خاورمیانهای آمریکا دنبال شده است.
بهعنوان آرزو و جنگ روانی
مجموعه این عوامل که تاکنون از تبدیل شدن شورای همکاری خلیجفارس به یک اتحاد امنیتی در سطح زیر مجموعه خلیجفارس در خاورمیانه جلوگیری کردهاند، همچنان پایایی خود را حفظ کرده و بر مناسبات میان بازیگران منطقه مؤثر هستند. در نتیجه طرح تأسیس ناتوی عربی در همین بستر، و بدون تلاش مؤثر برای کاهش نقاط تعارضآمیز در میان دولتهای عرب، واقعگرایانه به نظر نمیرسد.
بهطور تاریخی طرح این برنامه، علیرغم آگاهی نسبت به دشوار بودن اجرایی کردن آن، همراه وجود و در نتیجه بیشتر در چارچوب جنگ روانی کاربرد داشته است. بهطور مثال طرح ناتوی عربی در روزهای بیداری اسلامی در راستای کاهش بحران داخلی دولتهای عرب کاربرد داشته و بهعنوان نشانهای برای عزم آنها در یک هدف مشترک تحلیل شده است. طرح دوباره ناتوی عربی در رسانهها که پس از تهدید مقامات ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز، صورت گرفته، بیش از آنکه از حیث عملیاتی اهمیت داشته باشد، در راستای عملیات روانی آمریکا و متحدانش قابل ارزیابی است. آمریکا در تلاش است تا نشان دهد در برابر تهدید مقامات جمهوری اسلامی، از توانایی واکنش مناسب برخوردار است. تا ضمن اقناع افکار عمومی، تهران را وادارد تا در راستای اجتناب از تشکیل چنین اتحادی از تهدید خود عقبنشینی کند.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاههای موسسه نیست.