کمبود منابع و نوع دیپلماسی انرژی افغانستان | گفتگو با پیر محمد ملازهی / کارشناس مسائل افغانستان

گفتگو با پیر محمد ملازهی / کارشناس مسائل  افغانستان / موسسه آینده پژوهی جهان اسلام /

افغانستان هر چند در سالهای گذشته تلاش کرده است تا با توجه به کشف منابع هیدروکربنی خود در راستای خودکفایی گام بردارد، اما نیاز این کشور به منابع انرژی همچنان بسیار است. گفتگوی زیر به بررسی کمبود منابع و نوع دیپلماسی انرژی افغانستان  پرداخته است.
       
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: اگر نگاهی به بحث انرژی و مخصوصا انرژی های هیدروکربنی مثل نفت و گاز داشته باشیم، اصولا بفرمایید وضعیت انرژی افغانستان در دهه های گذشته چگونه بوده است؟

واقعیت این است که نیاز افغانستان به دریافت انرژی از خارج، از گذشته های دور خیلی زیاد بوده است. اما اخیرا چینی ها سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز در منطقه شمال افغانستان کرده اند که ظاهرا کم کم به سطحی می رسد که تا حدی مشکلاتشان را بر طرف کنند.
 آن چیزی که در حال حاضر در مورد افغانستان مطرح است، طرح تاپی است که در واقع گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان منتقل کند و از آن جا به هندوستان منتقل شود. این موضوع بحث جدیدی نیست، هر چند که از مدت هاست این مسئله مطرح است و از زمانی که طالبان هم بودند و شرکت یونیکال تصمیم گرفت که این طرح را عملیاتی کند، این مسئله در طول سیزده سال گذشته نیز همچنان مطرح باقی مانده است. ولی اخیرا روسای جمهور پاکستان و افغانستان و ترکمنستان رسما قرارداد تاپی را امضا کردند. بر اساس این قرارداد افغانستان شاید در آینده در وضعیت بهتری به لحاظ سوخت که بتواند از این خط دریافت کند و هم حق ترانزیت دریافت کند. شاید از این زاویه، بتوان گفت که افغانستان به آینده امیدوارکننده تری به لحاظ سوخت نسبت به گذشته رو به رو است. ولی هم چنان به نظر می آید که نیاز به نفت و گاز در خارج از افغانستان دارد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آیا می توان گفت که در یک دهه گذشته و یا حداقل در هفت، هشت سال گذشته، افغانستان دارای دیپلماسی انرژی ویژه ای بوده است ؟

افغانستان در این مدت در جنگ بوده است. در زمانی که افغانستان در جنگ است، سوخت آن عمدتا متصل به قاچاق بنزین و نفت و گازی از ایران وارد می کرده است. در سطح محدودتری از کشورهای حوزه خلیج فارس هم نفت دریافت می کرده است که آن ها هم از کانال هایی بیشتر از طریق کامیون از ایران به افغانستان منتقل می شد. ولی در کل نیازهای افغانستان بالاتر از این حدی است که بتوان با کامیون مشکلات آن را برطرف کرد و یا از طریق قاچاق بتوان به این نیازها پاسخ داد. به همین دلیل قیمت ها در آن جا خیلی بالاست و انگیزه برای قاچاق چیان وجود دارد و خود افغان ها در این رابطه فعال هستند. من فکر می کنم اگر استراتزی روشن تری را داشته باشند، شاید بتوان از طریق قراردادهای مشخصی با کشورهای نفت خیز از جمله ایران، نیازهایشان را در بلندمدت برطرف کنند.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: علل مشارکت افغانستان در پروژه تاپی با توجه به جدی شدن این بحث چیست؟

علل کافی به نظر من وجود دارد. افغانستان می خواهد با بستن این قرارداد نشان دهد که امنیت در مسیر راهی که از خاک افغانستان عبور می کند، وجود دارد و نیروهای امنیتی افغانستان این توان را دارند که هر نوع کارشکنی را که احتمالا گروه های مخالف انجام بدهند، جلوی آن را بگیرد و در بلند مدت از این خط لوله حفاظت کند. دولت افغانستان این پیامی است که می خواهد به دیگران بدهد که نگرانی هایی را که گفته می شد افغانستان نا امن است و مناطق جنوبی و شرقی که خط لوله از آن عبور می کند، تغییر کرده است. این نکته نسبتا مهمی است که وجود دارد. نکته دوم این است که به هر حال وقتی شرکت های بزرگ بین المللی در این قضیه درگیر شوند و کشورهایی مانند پاکستان و هند که نیاز به سوخت دارند، درگیر این مسئله شوند( شاید احساس آقای اشرف غنی این است که خود درگیر شدن پاکستان به روند صلح کمک می کند ) احتمالا پاکستان تشویق می شود که طالبان را ترغیب به آمدن به پای میز مذاکره کند. چون اگر در شرایط جنگی باشد و نا امنی وجود داشته باشد، در زمان لوله کشی ممکن است مشکلاتی پیش بیاید و پاکستان یا هندوستان نتوانند از مزایای این خط لوله استفاده کنند. بنابراین به نظر می آید که از این زاویه هم آقای اشرف غنی این انگیزه را داشت که این قرارداد را امضا کند. به اضافه وقتی با پاکستان وارد معامله می شوند، این انتظار را نیز دارند که پاکستان دخالت هایی را که تاکنون گفته می شد از گروه های مخالف دارد، آن دخالت ها را نیز انجام ندهد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: با توجه به وجود منابع گسترده گازی در ایران، چرا کابل توجه جدی به واردات گاز از ایران نکرده است؟

قضیه روشن است. هنوز نیروهای آمریکایی ناتو در افغانستان هستند و یکی از اهداف اصلی آمریکایی ها از مطرح کردن خط لوله تاپی و عملیاتی کردن آن و خط ترنس کاسپین که انرژی قزاقستان را هم به ترکیه منتقل می کنند، این بود که ایران و روسیه را از مسیرهای انتقال انرژی خارج بکنند و اجازه ندهند که این کشورها در موقعیتی قرار گیرند که از خاک آن ها عبور کنند. آمریکایی ها هنوز این هدف را دارند و به نظرم می آید که هدف از گرفتن بخشی از افغانستان برای پیگیری خط تاپی در ارتباط با خط لوله صلحی که بین ایران و پاکستان و هندوستان است. لذا در حال حاضر نسبتا متوقف مانده است. هر چند که منتظرند که این تحریم ها به جایی رسد و برجام عملیاتی شود و بتوانند این موضوع را عملیاتی کنند. ولی در هر حال آمریکایی ها فشار را بر افغانستان (برای این که ایران را در این معادله به شکل جدی وارد نکند) بیشتر می کنند.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در وضعیت کنونی به نگاه شما آیا افغانستان قادر خواهد بود که در سال های آینده به نوعی از صادرات گاز و نفت بی نیاز بشود، با توجه به منابعی که در حال کشف است؟

در کوتاه مدت، نه. زیرا با وجود کشف منابع نفت و گازی که چینی ها شناسایی کرده اند، آن قدر گسترده نیست که انتظارات و نیازهای آینده افغانستان را برآورده کند. افغانستان برای مدت ها نیازمند وارد کردن نفت و گاز است. لذا من فکر نمی کنم منابع داخلی تا جایی که تاکنون شناخته شده اند، آن قدر نیست که بتواند نیازهای آنان را در کوتاه مدت بر طرف کند.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: رویکرد احتمالی کابل و جناح های مختلف افعانستان، در قبال عبور احتمالی و طرح خط گاز ایران از خاک افغانستان به چین و حتی آسیای مرکزی و تاجیکستان چیست؟

من فکر می کنم اگر چینی ها تصمیم جدی داشه باشند که گاز ایران را به خاک خود منتقل کنند، از طریق افغانستان این کار را انجام نمی دهند. بلکه از طریق پاکستان گاز را به کشور خودشان منتقل می کنند که متحد اصلی آن هاست. اگر توجه داشته باشید 46 میلیارد دلاری که چینی ها می خواهند طی ده سال آینده در پاکستان سرمایه گذاری کنند، بخشی از آن خط اهنی از بندر گوادر به چین است که از طریق پاکستان و قره قوم خواهد بود و دیگری نیز خط لوله گازی است که احتمالا گاز ایران را که از شرق پاکستان به هندوستان و چین منتقل شود، با ایران به توافق برسند که هم امنیت آن منطقه را در بلندمدت برای انرژی ایران به عنوان دومین کشور صاحب گاز تامین کنند و هم در بلندمدت نیازهای چین را پاسخ دهد . از این دید افغانستان از نظر امنیتی نمی تواند مطلوب چینی ها باشد و به نظر نمی رسد که چنین کاری بکنند، زیرا گاز قراقستان و حوزه دریای خزر صرفه اقتصادی بیشتری برای چینی ها دارد تا گاز ایران و فاصله طولانی آن.

واژگان کلیدی: دیپلماسی انرژی افغانستان، وضعیت انرژی افغانستان، خط لوله تاپی  و افغانستان، دیپلماسی منابع انرژی افغانستان