پیشینۀ اسلام در کنیا
به طور خلاصه اگر بخواهیم به این مسئله توجه کنیم، پیشینۀ حضور اسلام در کنیا بسیار عمیق است. چون بیش از هزار سال است که اسلام در کنیا حضور دارد. در هنگام ظهور اسلام اسلام در شرق آفریقا حضور می یابد و پیشینۀ حضور اسلام در کنیا به صد و چند سال پیش برنمی گردد. در گذشته چیزی به نام کشورهای امروزی و مرز نداشتیم. پشینیۀ حضور اسلام به مهاجران مسلمان برمی گردد آنها به کنیا و کشورهای ساحل شرقی آفریقا آمدند. این مهاجران از کشورهای عربی و از جمله ایران بودند. می دانیم که اسلام توسط افراد عرب و فارس زبان وارد شرق آفریقا شده است. بنابراین می توانیم بگویم که فرهنگ و قوانین مردم شرق آفریقا خصوصا مردم سواحیلی زبان ارتباط بسیار قوی با فرهنگ مسلمانان کشورهای عربی و ایران دارد.
نقش اسلام در در یک قرن گذشته کنیا
قبل از ورود استعمارگران به کنیا، دو دین عمده در کنیا و شرق آفریقا وجود داشت که عبارت اند از: دین اسلام و ادیان سنتی. و مسیحیت در کنیا وجود خارجی نداشت. مسلمانانی که در کنیا ساکن بودند و افرادی که مسلمانان شده بودند اکثرا در مناطق ساحلی اسکان داشتند و به داخل کشور نمی رفتند. بنابراین اکثر مسلمانان ساحل نشین بودند. چون مسلمانان برای تبلیغ به داخل نرفتن و در همان جای که بودند زندگی می کردند. بنابراین اسلام بیشتر در ساحل کنیا بود. لذا قبایلی که دورتر از ساحل بودند ادیان سنتی داشتند. اما بعد از ورود استعمارگران، چون هدف اصلی آنها استعمار و مصادره اراضی مردم بود. آنها از ساحل عبور کردند و به مناطقی که مسلمانان مهاجرت نکرده یا نرفته و یا در آنجاها زیاد جاه طلب نبودند، رفتند. لذا میسیونرها مناطق شرق آفریقا و کنیا را مسیحی کردند. یعنی در طی یک قرن کشوری که مسیحی نداشت، امروزه تقریبا 60 یا 70 درصد مردم کنیا مسیحی شدند. در حالی که مسلمانان تقریبا 30 درصد جمعیت را تشکیل می دهند. مسلمانان می گویند 30 تا 40 درصد جمعیت کنیا هستند ولی آمارهای رسمی دولت نشان می دهد که مسلمانان ده درصد بیشتر نیستند. در این آمار و ارقام اختلافاتی وجود دارد. در حالی که اسلام بیش از هزار سال در کنیا حضور داشته است ولی امروزه مسلمانان در کنیا تبدیل به یک اقلیت شده است. چون استعمارگران مذهب مردم بومی را تغییر دادند. نکته قابل توجه این است که قبل از ورود استعمارگران به شرق آفریقا، زبان مردم شرق آفریقا سواحیلی بود و امروزه زبان رسمی پنج کشور شرق آفریقا است. قبل از ورود استعمارگران الفبای این زبان عربی- فارسی بود. حتی می توان گفت فارسی است چون در زبان فارسی حروفی چون گ، پ، چ، ژ داریم که در زبان عربی وجود ندارند. حتی می توان گفت زبان سواحیلی را به فارسی می نوشتند. ولی استعمارگران الفبای لاتین را گسترش دادند و این زبان با الفبای لاتین نوشته شد. این امر مصیبت بزرگی برای زبان سواحیلی بود چون این زبان یک هویت ملی داشت و گرفتن الفبای فارسی باعث شد این زبان یکی از هویت های قومی و اسلامی خود را از دست بدهد.
وضعیت مسلمانان در روند استقلال و بعد از استقلال کنیا
مسلمانان در کنیا در دوران استقلال مورد تبعیض حکومت قرار داشتند. بعد از استقلالی در 50 سال پیش هم وضعیت مسلمانان مطلوب نیست. در قانون اساسی کنیا آزادی دینی وجود دارد و همه ی مذاهب را به رسمیت می شناسد. هرکسی می تواند پیروز مذهب مورد نظر خود باشد. سیستم حکومتی دولت جدید از سیستم استعمارگران است و نظام حکومتی همان نظام استعماری است ولی با مردم بومی اداره می شود.
در این بین تا حدود 5 سال پیش در مناطق مسلمانان نشین هیچ دانشگاهی وجود نداشت اما مناطق هشت گانه کنیا دانشگاه وجود داشت. ولی منطقه ساحلی کنیا و منطقه شمال شرقی کنیا دانشگاه نداشت. این نمونه بارز تبعیض مسلمانان بود که از در دوره استعمار وجود داشت و در دوره استقلال هم ادامه می یابد.
از چند زوایه می توان به مسئله به وضعیت مسلمانان در چند دهه ی اخیر نگاه کرد. وضعیت مسلمانان در حوزه آموزش و پرورش مطلوب نیست و مورد تبعیض قرار می گرفته اند. از زوایه ی اقتصادی هم مناطق مسلمان نشین ضعیف هستند قدرت اقتصادی ندارد و حمایت اقتصادی هم بسیار اندک بوده است. در این بین در عرصه سیاست مشارکت مردم مسلمانان نشین در عرصه سیاست نسبت به مسائل دیگر تقریبا بیشتر بوده است و تعداد قابل توجهی از مسلمانان نماینده مجلس بوده و یا در کابینه دولت حضور داشته و سمت های سیاسی هم داشته اند. نکته مثبتی که باید به آن توجه کرد این است که براساس قانون اساسی کنیا، مسلمانان حق دادگاه ویژه در مسائل ازدواج، طلاق، میراث و وقف دارند و این چهار مورد در دادگاه های اسلامی بررسی می شود. در قانون اساسی کنیا هم به رسمیت شناخته شده اند.
وضعیت مسلمانان در ده سال اخیر
در ده سال اخیر به خاطر حضور بیشتر مسلمانان در امور سیاسی وضعیت آنها اندکی بهتر شده است. در ده سال اخیر مشاهده کردیم که در مناطق مسلمان نشین دانشگاه تاسیس شده است. از نظر اقتصادی هم وضعیت مسلمانان مانند بقیه مردم کنیا بهتر شده است. البته این به خاطر مشارکت بشتر مسلمانان در امور سیاسی و اعمال فشار بر حکومت است . در ده سال اخیر فرمانده نیروی انتظامی کنیا یک مسلمان بوده است. الان نیز رئیس کمیسیون انتخابات کنیا یک مسلمان است.
جریان های سیاسی و احزاب سیاسی مسلمانان در کنیا
در دهه 90 یک حزب سیاسی یه اسم حزب اسلامی کنیا تاسیس شده بود. اما در آن زمان دولت اعلام کرد کنیا یک کشور لائیک است و هیچ کس حق ندارد یک حزب به نام دین تاسیس بکند. بنابراین از آن زمان احزابی که گرایشی دینی داشتند ممنوع شدند. اما مسلمانان در احزاب مختلف در کنیا حضور دارند و شرکت می کنند. در این بین در کنیا مسلمانان با مذاهب مختلف وجود دارند. پیروان هر مذهب ارگان مخصوص به خود دارند. اهل تسنن و شیعیان نیز ارگان مخصوص به خود دارند.یک ارگان به نام شواری عالی مسلمانان کنیا وجود دارد که زیرمجموعه همه ارگان های اسلامی در کنیا است. ولی چون همه یا این شورای عالی مسلمانان موافق نیستند، ارگان های مختلف اسلامی تاسیس شده است. مثلا شورای امامان جماعت یا انجمن رهبران اسلامی در کنیا وجود دارد. اکثر این ارگان های مانند شورای امامان جماعت و شورای عالی اسلامی اعضایشان مسلمانان شافعی هستند. در این بین از دهه هشتاد و نود وهابیت و حمایت از عربستان و کویت در این ارگان ها به نحو چشمگیری نفوذ یافته است.