حضور مسلمان ها در آلمان به دهه ها قبل برميگردد. در اين بين ‘پگيدا’ که برگرفته از عبارت اروپاييان مخالف اسلامي شدن غرب است، تلاش مي کند دولت آلمان را براي تغيير در سياست پذيرش مهاجران و بستن درهاي کشور به روي خارجي ها بويژه مسلمانان تحت فشار بگذارد. در همين راستا گفتگويي با سيد مسيعود ميرسالاري کارشناس مسائل اسلامي در آلمان داشته ايم:
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: بسترها و زمينه هاي اقدامات گروه نوظهور ‘پگيدا’ را به عنوان مروج خشونت و افراط گرايي در آلمان چيست؟
اگر به عقب برگرديم، زماني که اروپا به نيروي کار کشورهاي اسلامي نيازمند شد و از ترکيه و ساير کشورهاي اسلامي نيروي کار طلب کرد و اين نيروها وارد کشورهاي اروپايي مانند آلمان شدند، اختلاط فرهنگي عظيمي بين اين دو ملت به وجود آمد. اين ها همان موقع برنامه ريزي پنجاه ساله دقيقي انجام دادند که افرادي که به عنوان نيروي کار به اروپا مي روند، آرام آرام استحاله فرهنگي شوند تا هم از نيروي کار آن ها استفاده شود و هم تأثيري بر جوامع آن ها نگذارند. لذا براي سنين مختلف برنامه ريزي کردند. آن ها استحاله فرهنگي خيلي ظريفي ايجاد کردند که اسلام را از خانواده هايي کارگر بگيرند. در حال حاضر بيشتر خانواده هايي که براي کار به اروپا رفته اند، يا وجود ندارند و يا به صورت تک والديني هستند. بنابراين اسلام هراسي غير ملموس و درازمدت ايجاد کردند. بعد از جنگ جهاني دوم اين موضوع شکل گرفت و تا اکنون نيز ادامه دارد. چنانچه نسل دوم و سوم افرادي که به اروپا رفته اند، کاملا استحاله فرهنگي شده و فرهنگ و زبان مادري خود را کاملا فراموش کرده اند. از طرف نفوذ اسلام گرايي که با انقلاب اسلامي ايران شکل گرفت، آرام آرام به عنوان نقطه عطفي در بين ممالک غربي مطرح شد و آن ها اسلام را مي فهميدند. آنها وقتي متوجه رحمت اسلام مي شدند، به سمت اسلام گرايش پيدا مي کردند. اروپايي ها براي اين موضوع هم برنامه ريزي کردند، يعني گفتند ما بايد کاري بکنيم که نه تنها رشد اسلام گرايي متوقف شود، بلکه حتي آن هايي که مسلمان هستند، به سمت غرب گرايش پيدا کنند و به عبارت ديگر نيروي کار نيمه غربي شوند.
بعد از انقلاب اسلامي ايران، اروپايي ها مقداري دچار مشکل شدند. بخشي از نيروي جوان آن ها به سمت دين اسلام تمايل پيدا کردند. براي اين که بتوانند جلوي اين موضوع را بگيرند، گروه هايي تشکيل دادند که شاخصه اين گروه ها، افراطي گري هاي اسلامي است که به نحوي مي خواهد به جامعه اروپا بفهماند که اسلام يعني تروريست، اسلام يعني خشن، اسلام يعني دين خشونت و وحشت. به نحوي که توانسته اند در اين پنج-شش سال اين موضوع را در جامعه خود نهادينه کنند. هر چند از کشورهايي مانند جمهوري اسلامي ايران، افرادي مي روند و دين را تبليغ مي کنند اما متاسفانه گروه هايي که در حال حاضر در مناطق عراق و سوريه به اسم داعش و به اسم اسلام کارهاي وحشتناکي را انجام مي دهند، و هر خشونتي را به اسم اسلام انجام مي دهند، توانسته اند به اين نحو رشد اسلام را متوقف کنند. لذا در بعضي قسمت ها نه تنها اسلام گرايي متوقف شده است بلکه اسلام هراسي ايجاد کرده است. بنابراين اروپايي ها به اهداف خودشان بعد از پيدايش گروه هاي افراطي دست پيدا کرده اند. آن ها براي اين موضوع برنامه ريزي کرده بودند، يعني اين طور نبوده است که فکر کنيم آن ها اين تندروها را از اروپا، قفقاز، آسياي ميانه، روسيه و اوکراين يک شبه به اروپا برده اند و گروهکي به اسم داعش درست کرده اند. بلکه آن ها برنامه ريزي کاملا حساب شده اي داشته اند. عده اي اين موضوع را نقد مي کردند که حدودا 15 سال پيش يا 20 سال پيش در اوکراين و آسياي ميانه و در کشورهايي مانند تاجيکستان، ازبکستان، قزاقستان يا حتي کشورهاي اروپايي شخص تحصيل کرده اي را از عربستان مي فرستادند، آن ها افراطي هايي بودند که با پول زياد وارد يک شهر شدند، تشکيل خانواده دادند، به مسجد رفتند، عده اي را دور خود جمع کرده و جذب نيرو کردند.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: اگر بخواهيم به وضعيت کنوني مسلمانان در آلمان نگاهي بيندازيم، در شرايط کنوني وضعيت و شرايط مسلمانان آلمان چگونه است؟
در حال حاضر در آلمان، با توجه به رفت و آمدهاي چندين ساله اخير که من به آلمان داشته ام، رشد اسلام گرايي متاسفانه مقداري متوقف شده است. به اين جهت که افراط گراهايي که به اسم اسلام به اسلام ضربه زده اند، توانسته اند به روحيه مردم آن جا ضربه بزنند. مردم آلمان روحيه تقريبا خنثايي پيدا کرده اند. قبل از اين يعني حدود 10 يا 15 سال پيش، تمايلي به اسلام پيدا مي کردند، اما بعد از ديدن اين کليپ ها و فيلم ها که در اينترنت و تلويزيون و ماهواره پخش مي شود، متاسفانه مقداري نسبت به رشد اسلام واکنش نشان مي دهند و حتي برخورد آن ها با مسلمانان بد شده است. وقتي ما در خيابان گام بر مي داريم، اگر زني همراه ما باشد که محجبه است، عموم مردم با ترشرويي با او برخورد مي کنند. حتي عده اي مي گويند که شما تروريست هستيد، به اين دليل که مسلمان هستيد يا ما ديديم که شما نماز خوانده ايد.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: وضعيت کلي مسلمانان در آلمان چگونه است؟
وضعيت کلي مسلمانان در آلمان دچار پراکندگي شده اند و نياز به انسجامي دارند که آن هم به عهده روحانيت هست که اين انسجام را برقرار کند. حتي بين شيعه و سني وحدتي را بايد ايجاد کنند. اما متاسفانه از يک طرف مردم آلمان که هنوز اسلام را نشناخته اند، حالت مقابله اي دارند و سخت قبول مي کنند که با مسلمانان معاشرت کنند. اما در بين خود مسلمان ها گرچه وحدت نسبي هست، ولي به جهت اشتغال به کار شديد، حالت خستگي دارند که جايي براي مراسم ها و انسجام و … ندارند. از طرف ديگر امکاناتي مثل مسجد و حسينيه و امکاناتي از اين قبيل براي مسلمان ها در آن جا وجود ندارد و هيچ کس هم به فکر آن ها نيست. به عنوان مثال در شهري مانند کلن آلمان، 30000 فارس زبان هستند که يک روحاني ثابت و يک مسجد ندارند که آن ها را منسجم کند و براي آن ها صحبت از اخلاق اسلامي و مسائل ابتدايي اسلامي کند. لذا برخي مردم حتي مسلمان ها و ايراني هايي ، احکام ديني و اخلاقيات کلي اسلامي را فراموش کرده اند.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: وضعيت کلي مسلمانان از نظر اقتصادي، سياسي، اجتماعي در آلمان به چه صورت است؟
در کل وضعيت اقتصادي آلمان نسبت به ساير کشورهاي اروپايي بهتر است. نيروي کار آلمان نيروي کاري است که اصولا از کشورهاي ديگر مي آيند و لذا نيروي کار ارزاني است. هر کسي که وارد آلمان مي شود در سيستم اقتصادي آلمان ذوب مي شود. در آلمان شرکت هاي بزرگ و کارخانه هاي بزرگي هست که همه به صورت ماشيني هستند و افرادي که وارد آلمان و سيستم اقتصادي آلمان مي شوند، بايد مانند سيستم آن جا شوند. مسلمان هاي آلمان در حد متوسط به پايين هستند. فقير فقير نيستند، اما زندگي آن ها به سختي مي گذرد. اگر زن و مرد هستند، هر دو بايد کار کنند تا بتوانند زندگي متوسطي را براي خودشان داشته باشند. از لحاظ اجتماعي مسلمان ها خيلي جايگاهي ندارند، خيلي مورد توجه نيستند. البته استثنا هم دارد، پروفسورها و دکترهاي بسيار خوب ايراني در آلمان هستند.