وضعیت سیاسی و امنیتی فلسطین در یک سال گذشته
فلسطین را از نظر امنيتي باید به دو قسمت تقسیم کرد، متاسفانه فلسطین علی رغم اینکه به صورت رسمی و غیر رسمی تحت اشغال است، باید آنرا به دو قسم تقسیم کرد. نخست بخش کرانه ی باختری و دیگری نوار غزه، اگر چه هر دو با نا امنی هایی در سالهای گذشته مواجه بودند، اما سرنوشت متفاوتی داشته اند. در بخش کرانه باختری ناامنی بیشتر ناشی از ادامه شهرک سازی اسرائیلی ها، حملات شهرک نشینان افراطی و سربازان اسرائیلی به مردم عادی، کودکان و زنان بوده است.
همچنین احاطه افراطی ادارات امنیتی اسرائیل بر تمامی شئون کرانه باختری اعم از دولت خودگردان و مردم، به گونه اي است که تمام ارتباط صورت گرفته در کرانه باختری چه از نظر ارتباطات تلفنی و چه ارتباطات اقتصادی و کارهای صورت گرفته در دولت محمود عباس (به اعتراف خود دولت خودگردان و اسرائیل) کاملا تحت پوشش نهادهای جاسوسی و امنیتی اسرائیلی است. در بعد ديگر ناامنی در نوار غزه در سالهای اخیر به شکل حملات مستقیم هوایی و موشکی و بخصوص محاصره دروازه های ورودی (که باعث مشکلات زیادی از نظر اقتصادی برای مردم شده است). بوده است. يعني از یک طرف مرز غزه با مصر بسته شده و از طرف دیگر اسرائیل از طریق دریا و زمین غزه را محاصره کرده است و به طور عمد در صدد فشار به گروه حماس است.
در واقع مشکلات اقتصادی و بیکاری محدوده ی محاصره شده كرانه باختري را احاطه کرده است. امروز مردم فلسطین در بدترین شرایط هستند، دولت محمود عباس دولت ناکارآمدی است و اختیاراتی ندارد. همچنين با توجه به وضعیت اقتصادی، جنگها و ناامنی در منطقه (كه بر مجموعه کوچک فلسطین نیز تاثیر بیشتری گذاشته است) و فساد در میان کارگزاران دولت خودگردان محمود عباس وضعیت اقتصادی مردم وخیم مي باشد.
در بعد ديگر سیاستهای غلط حماس بخصوص موضع گیری هایی (که دو سه سال اخیر در جریان بیداری اسلامی انجام داده بود) است موجب تاثيراتي بر ميزان حمايت از حماس شده است. در واقع بنیاد این موضع گیری های نابخردانه مانند حمایت عرفات از حمله عراق به ایران و کویت، بعد از دهه 1980 گذاشته شد و تقریبا اساس تمام مشکلات همان اقدام نابخرادانه ی عرفات بود. يعني وي علی رغم هشدار مشاوران خود در صلح اسلو اشتباهي انجام داد و بسیاری از مسائل دیپلماتیکی را که می توانست انجام دهد انجام نداد. در همين بين به نظر ميرسد هم اکنون این میراث به حماس رسیده و در دو سه سال اخیر اين جنبش به دلیل موضع گیری های غلط باعث مشکلاتی در غزه و قطع همکاری دولتهایی که از نهضت فلسطین حمایت می کردند (بخصوص جمهوری اسلامی ایران) شده است. در اين ميان اگر چه ایران به عنوان آرمان مقاومت از نظر نظامی و تسلیحاتي حماس را حمایت می کند، اما حمایت مالی کم شده و مشکلاتی را برای حماس به وجود آورده است. در کنار آن رفتارهای سیاسی حماس باعث بروز اختلافات داخلی بین سران حماس شده و این امر موجب مشکلاتی دیگری شده است که در کنار مشکل اقتصادی موجب نارضایتی مردمی را فراهم آورده و در آینده ممکن است به عنوان انتفاضه سوم فلسطین از آن یاد شود. در واقع مجموعه ی اين رفتارها باعث شده است که از نظر امنیتی و اقتصادی (بويژه در دو سال اخیر) وضعیت مردم فلسطین بشدت وخیم شود، چنانچه یکی از دلایل انتفاضه همین است.
وضعیت بین المللی فلسطین
از نظر نگارنده خاورمیانه در یک سال اخیر با بحرانهای بزرگتری مواجه بوده است و تقریبا فلطسطین فراموش شده است. شواهد نشان می دهد که خواسته اسرائیل این است که بحرانهای بین کشورهای منطقه و اعراب ادامه پیدا کند تا فلسطین هر چه بیشتر فراموش شود. شاهد نگارنده این است که دولت خودگردان در صحن مجمع عمومی در سال 2014 توانست نظر غیرمتعهد های مجمع عمومی برای تشکیل کشور فلسطین را جلب کند، در آن زمان این اقدام دست آورد بسیار بزرگ دیپلماتیکی برای فلسطین و دولت خودگردان محسوب می شد. حتی فلسطینی ها امیدوار شدند که این فرایند دیپلماتیک را ادامه دهد و به دنبال جلساتی با اتحادیه عرب بودند تا قطع نامه اي را به شورای امنیت بفرستند و شورای امنیت نیز قطع نامه ی نهایی را بر اساس تشکیل کشور فلسطین تصویب کند. ولی اتفاقات دو سه سال اخیر مسائل مهمتری را ایجاد کرد و فلسطین این اندک دستآورد را نیز از دست داد، همین امر باعث ناامیدی مردم فلسطین شد که شاید منجر به انتفاضه سوم مردم فلسطین نیز گردد.
روابط و نوع نگاه اسرائیل به فلسطین
به نظر می رسد اسرائیلی دارای دو نگاه متفاوت به مجموع فلسطین باشد. نگاه اول مواجهه با نخبگان فلسطین مانند دولت خودگردان و رقیبان سیاسی آنها است. در اين حوزه به نظر می رسد خیال آنها راحت است و میداند که این گروهها دیگر برای اسرائیل خطری ندارند. در واقع این گروهها خیلی ذهن اسرائیلي ها را به خود مشغول نکرده و حتی به نظر نمی رسد از جانب حماس هم نگرانی داشته باشند. به عبارتی حماس فعلا درگیر اشتباهات خود شده و تقريبا كارت حماس در آستانه سوخته شدن می باشد. اما در رویکرد دوم اسرائیل سال 1987 با آغاز انتفاضه اول در فلسطین و سال 1993 با آغاز انتفاضه دوم را در ذهن دارد و اين امر باعث نگرانی اسرائیلی ها شده است. در واقع یکی از دلایلی که مقامات اسرائيلي سیاست شهرک سازی ها را با تمام هزینه هایی که براي اسرائيليها دارد ادامه می دهند ( با اين كار حتي بخشی از حمایت کاخ سفید را هم از دست می دهند، یا در مجامع بین المللی محکوم می شوند و اين امر بزرگترین نقض قطع نامه های سازمان ملل، نقض حقوق بشر و نقض حقوق و عرف بین الملل است) این است که تا حد ممكن مردم فلسطین را از خانه های خود بیرون کنند. آنچه مسلم است اسرائیلی ها در این سالها حداکثر توان خود را بکار گرفته اند تا شهرک سازی ها را توسعه دهند و سرزمین بیشتری را به دست بیاورند، گرنه اتخاذ رويكردي چون ترور مقامات دولت خودگردان و … كار آساني براي آنها است.
بسترها و عوامل امنیتی، سیاسی، اقتصادی و روانی موثر شكل گيري بر انتفاضه فلسطین
همه آنچه در بالا گفته شده میتواند بر شكل گيري انتفاضه نوين نقش داشته باشد. اما دو عامل اصلي که مردم عادی را تحریک به واکنش و قیام می کند مسئله اقتصادی و مسئله امنیت می باشد. امروزه به نظر می رسد که فلسطینی ها در کنار مشکلات فراوان خود مشکل اقتصادی و امنیت را در اولویت قرار مي دهند. يعني ممکن است که تاسیس کشور فلسطین در دراز مدت و میان مدت برای آنها مهم باشد، ولی به نظر می رسد تامین معیشت زندگی و امنیت (که هر دوی آن در همه ي فلسطین دچار مشکل شده است) از عمده ترین دلایل آغاز انتفاضه فلسطین شود. يعني ممکن است ماهیت این دو عامل در فلسطين با دیگر کشورها متفاوت باشد. چرا که آنها در سرزمینی زندگی می کنند که آنرا به تعبیر خود محتله يا اشغال شده می دانند (آنها از 1948 به بعد خود را ساکن در یک سرزمین اشغال شده یا محتله می دانند) پس فلسطینی ها در رويارويي با هر مشکلی آنرا به اشغال گران مربوط می دانند. يعني اگر چه ممکن است اين مشكل به دولت خودگردان هم مربوط باشد، اما چون مشکلات خود را بسته به اشغال می دانند با سربازان اسرائیلی درگیر می شوند. در اين ميان یکی از ویژگی هایی که ثابت می کند که آنها با اشغالگران درگیر می شوند نه با دولت خودگردان آن است که به طور کلی فلسطینی ها به این اعتراض ها انتفاضه می گویند. در اين راستا بايد گفت انتفاضه قیام و جنبشی مردمی است و نهادهای دولت خودگردان، ساف و یا حماس در ایجاد آن نقشی ندارند. در واقع انتفاضه قیامي خود جوش است که حتي دولت خودگردان هم می خواهد از آن جلوگیری کند، اما نمی تواند، همچنين حتی ممکن است که حماس سیاست ایجاد شورش نداشته و از این به بعد بدون اراده حماس انتفاضه در غزه هم شکل گیرد.
در بعد ديگري همیشه هر انسانی در زماني متوسل به خشونت می شود که مانعی را در جلوی خود ببیند، مانعی که امروز در برابر فلسطین وجود دارد ناامیدی است، نا امیدی از اقدامات بین المللی برای احقاق حقوق خود مهم است. اکنون فلسطینی ها به وضوح می بینند که دهه ها اقدامات بین المللی و منطقه ای برای احقاق حقوق آنها نتیجه ای نداده است، پس به این نتیجه رسیده اند که آنها باید به دنبال حق و حقوقشان باشند. بنابراین انتفاضه به نوعی ناامیدی از جامعه بین االملل می باشد.
گذشته از اين متغیرهای بین المللی و منطقه ای بر شکل گیری انتفاضه ی سوم فلسطین هم مهم است. يعني یکی از عواملی که بر فلسطین تاثیر گذاشته است درگیری در سوریه و لبنان می باشد. متاسفانه در حال حاضر فلسطینی ها چوب درگیری در این کشورها را می خورند و آسیب آنها را بیشتر حس می کند. يعني اگر منطقه همچنان آرامش نسبی قبل را داشت شاید فلسطینی ها وضعیت بهتری داشتند و انتفاضه كنوني بیشتر مورد توجه دنیا قرار می گرفت و اسرائیلی ها بیشتر تمایل داشتند که دست از تجاوز بردارند، اما شرایط منطقه و جنگهای داخلی منطقه به نفع اسرائیل شده است و مسلمانان باید امیدوار باشند که این جنگها خاتمه یابد تا به مسئله فلسطین بپردازند.
شكل گيري انتفاضه سوم فلسطین
یکی از بحث هايي که اخیر در رسانه های انگلیسی زبان ، عرب زبان و تحلیل گران غربی و عربی مطرح شده است این است که آیا انتفاضه فلسطین شروع شده است یا نه؟ نکته اي كه وجود دارد اين است که انتفاضه جشنواره نیست که بخواهد شروع شود، يعني به نوعی تحلیل می کنند که انتفاضه با قیچی کردن یک روبان بسته همانند یک جشنواره فیلم شروع می شود. اما واقعیت این است که چه نام انتفاضه را بر روی اعتراض هاي اخير فلسطيني ها بگذاریم و چه نگذاریم اعتراضاتی در فلسطین رخ داده که از جنس انتفاضه اول و دوم می باشد. چنانچه در یک روز و به فاصله 48 ساعت یک کشته و 500 نفر در این اعتراضات مجروح شدند. در اين راستا هر کسی بر حسب سلیقه خود می تواند به آن نام انتفاضه دهد. در واقع این اعتراضات در نتیجه ستمگری اسرائیلی ها، تجاوزات نامحدود بر علیه مردم فلسطین و ناتوانی دولت خودگردان می باشد. اين انتفاضه به دلیل ناتوانی دولت محمود عباس بیشتر در منطقه کرانه باختری جنب و جوش داشته و هم اکنون این مسئله جریان دارد.
نگاه جریانهای مختلف فلسطینی به انتفاضه
دولت محمود عباس كه به نوعي كارگزار اسرائيل است سعی مي كند انتفاضه را کنترل کند. در اين بين چون در غزه هنوز انتفاضه ای انجام نشده است از گروه حماس موضع گیری دیده نشده است. در اين ميان گروه جهاد اسلامی به شدت به دنبال شعله ور کردن انتفاضه و حمايت از آن است. حتی آقای ناصر ابو شریف نماینده جنبش جهاد اسلامی (كه اخيرا در نشست تخصصی در تهران شركت کرد به شدت از دولت خودگردان انتقاد كرد و در مقابل سوالی که از وی پرسیده شده بود که اگر در جایگاه آقای محمود عباس قرار بگیرد چه می کرديد عنوان کرد بلافاصله دولت خودگردان را در فلسطین منحل و اجازه میدادم که مردم مسلح شده و قیام کنند) همه این ها نشان می دهد که این سه گروه فلسطینی نگاه متفاوتی به انتفاضه دارند.
پیامدهای انتفاضه فلسطین
در واقع اولین پیامد انتفاضه شکاف بیشتر بین دولت خودگردان و مردم، افزایش بی اعتمادی بین مردم و دولت خودگردان، افزایش خشم عمومی نسبت به اقدامات اسرائیل و ناامیدی بیشتر مردم در استفاده از دیپلماسی در حل بحران فلسطین می باشد.