متن سخنرانی جناب آقای دکتر داود مرادیان، سخنران مدعو از افغانستان، اولین همایش بین المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام، 24 آبان ماه
«بسم الله الرحمن الرحیم»
با عرض سلام و بعدازظهر به خیر خدمت همه دوستان، خانمها و آقایان. از اینکه من را به این همایش باارزش دعوت کردید، از همه ی شما سپاسگزار هستم. امروز دوستان یک مناسبت باارزش دیگری هم برای ما فارسیزبانها است که سال روز تولد جامی میباشد. نورالدین عبدالرحمن جامی که یکی از شعرا و عرفای برجسته ی زبان فارسی است و من چند دفعه در باکو بودم و تصادفا بودن من در باکو با یک همایشی در گنجه در مورد نظامی گنجوی همزمان شده بود و یکی از سخنرانان در مورد نقشی که نظامی گنجوی بر عبدالرحمن جامی داشت و در نوشتن قصه ی لیلی و مجنون از او است صحبت کرد. به هر صورت زادروز یکی از ستارگان آسمان پرستارهی فرهنگ خراسان زمین را به همه تبریک عرض میکنم. صحبتی که من میخواهم داشته باشم، صبح گفتند کسانی که ژئوپلیتیک نمی دانند، در وزارت خارجه و نهادهای امنیتی نباید کار کنند و من قبلاً در وزارت خارجهی افغانستان بودم و در شورای امنیت افغانستان بودم و اعتراف میکنم که من از ژئوپلیتیک هیچ نمیدانم. امیدوار هستم که در مورد معیارهای استخدام در وزارتخارجه ها و شورای امنیتها یک تجدیدنظری شود. در این صورت شاید خیلی از ما شغل خود را از دست بدهیم. به هر صورت من از یک آژانس غیر از ژئوپلیتیک میآیم که بیشتر بحث روابط بین الملل میباشد. همانطور که امروز از دانشمند و وزیر فرزانه ی جمهوری اسلامی ایران شنیدیم، عصر، عصر گذر (گذار) است. گذر مفاهیم، گذر روابط، گذر نهادها و جهان اسلام هم خود به خود تأثیرپذیر از این تحولات است که در نهادها، روابط و گفتمانها به وجود آمده است. در مورد جهان اسلام، دو دیدگاه غالب وجود دارد. یک دیدگاه درونی ای است که اکثر ما مسلمانها داریم و آن بیشتر دیدگاه مظلوم نمایی است. گویی که ابر و باد و مه و خورشید در کار هستند که علیه مسلمانها توطئه کنند و این مظلوم نمایی را شما در خیلی از جاها میبینید که واقعاً ما مسلمانها مظلومترین قشر بشریت هستیم. دیدگاه دیگر، دیگاهی است که غیرمسلمانها نسبت به ما دارند. گویی که ما منبع و کانون خطر و تهدید هستیم. یعنی جاهایی که مسلمانها اقلیت هستند، برای اکثریت ها تهدید شده اند. شما ببینید جاهایی که مسلمانها به عنوان اکثریت هستند…. مثلاً در افغانستانی که من در آنجا زندگی میکنم، ما یک اقلیت چند هزار نفری سیک و هندو داریم. آنها از ما هیچ آرامشی ندیده اند چون ما هر کاری، هر ظلمی که ما توانستیم، در حق آنها انجام دادیم. در پاکستان، هندوها مورد ظلم اکثریت هستند. در جاهایی که مسلمانها اکثریت هستند. جاهایی که ما اقلیت هستیم، در کشورهای اروپایی میبینید یا در کشورهای آمریکای شمالی واقعاً از مسلمانها هراس به وجود آمده است. پس دو دیدگاه متضاد است. دیدگاهی که ما از خود به عنوان مظلومها و قربانیها داریم و دیدگاهی که بیرونی ها از ما به عنوان منبع خطر و تهدید و دردسر دارند. اما در مورد چیستی بحرانهای جهان اسلام. از دید ما، بحرانهای جهان اسلام را در سه گروه میتوان طبقه بندی کرد. یکی بحران قدرت و رهبری در جهان اسلام میباشد. شما در هر تعریفی که از قدرت داشته باشید، متأسفانه جهان اسلام چیزی برای نشان دادن ندارد. چون ما در یک محفل دانشگاهی هستیم اجازه دهید که فقط من آمار را با شما در جریان بگذارم. در مورد قدرت فرهنگی جهان اسلام است. در آماری که در سال 2006 انجام گرفت، به صورت میانگین از بین کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی، به ازای هر هزار نفر، 8/5 نفر کارشناس و دانشمند وجود داشت و این آمار به صورت میانگین برای آمار جهانی 40/7میباشد و برای کشورهای پیشرفته، 109/3نفر کارشناس و متخصص وجود دارد. در همان سال درصد تولید مقالات علمی جهان اسلام، 1/17درصد بود در حالی که فقط اسپانیا 1/48درصد مقالات علمی تولید کرد در برابر تمام کشورهای اسلامی. و اگر شما مؤلفه های قدرت اقتصادی ما و قدرت سیاسی ما را هم در در نظر بگیرید، متأسفانه جهان اسلامی چیزی برای نشان دادن ندارد. بحران دوم جهان اسلام، بحران هویت میباشد. بحران هویتی ما، هویتهای قومی است. بحران هویتهای مذهبی میباشد. مشکلی که دویست سال است ما با تمدن غرب داریم هنوز ما نه توانسته ایم با غرب آشتی کنیم و نه خواسته ایم تسلیم شویم و هنوز آن رابطه ی سردرگمی که ما با تمدن غرب داریم. و بحران سومی که جهان اسلام با آن دست و پنجه نرم میکند، بحران اخلاق میباشد. نمیشود شما از اخلاق معیارهای کمیتی داشته باشید اما شما به هر شهر عمده ی جهان اسلام نگاه کنید، فقر، بی عدالتی، تبعیض وجود دارد و متأسفانه اگر ما فقر و تبعیض را در راستای دروغگویی و کلاهبرداری در عرصه های مختلف و معیارهای بی اخلاقی یک جامعه تعریف کنیم، متأسفانه جهان اسلام با بحران عمیق اخلاقی مواجه میباشد. دیشب آقای دکتر صفوی (دکتر سید حمزه صفوی) به ما گفتند که شما برای یک کنفرانس دعوت کردیم به این دلیل که برای سه سوال جواب بدهید که سؤال سوم این بود که چه کار باید کرد که آقای دکتر صفوی ، هم دیشب در صحبتهای خود اشاره کردند و هم امروز اشاره داشتند. به نظر من چه کار باید کرد، یکی اینکه ما نباید دنبال تئوریهای کلان پساگفتمانی برویم. یک چیزی نیست که یک کشفی بشود، یک گفتمان جدی ای بیاید که بتواند این مشکلات ما را حل کند. پس در جستجوی پساگفتمان ها یا گفتمان های بزرگ نباید باشید، دنبال معجزه هم نباید باشیم چون مشکلاتی که ما داریم، از این جنس نیست که ما اعتقادات مذهبی خود را کنار میگذاریم که یک نفری بیاید معجزه کند و مشکلات ما را حل کند و یک تئوری هایی هم وجود ندارد که ما این تئوریها را کشف کنیم که بیاییم به خاطر کشف آن تئوریها، مشکلات جهان اسلام را حل کند. من بیشتر معتقد هستم که آهسته آهسته گام برداریم. به امید روزی که به قول معروف گامهای کوچک ما قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. در همین راستا من میخواهم از دو منشور اخلاقی به عنوان یکی از آن قدمها نام ببرم. یکی از آن منشورهای اخلاقی،یک منشور اخلاقی بین الاسلامی است که نیاز است که ما مسلمانها، چه سنیها با شیعه ها، نیاز است که یک گفتگوی بین المذاهب، نه فقط بین علمای تشیع و اهل تسنن، بلکه تمام دستاندرکاران و نخبگان اهل تشیع و اهل سنت این گفتگو را شروع کنند. ما نیاز داریم یک گفتگو بین زنان اسلام شروع شود. بین زنان اسلام، مردان اسلام شروع شود. بین قشرهای مختلفی که زیر چتر تمدن اسلامی زندگی میکنند. ما به یک گفتگوی بین الاسلامی نیاز داریم. منشور دوم، یک منشوری است که ما باید با دیگران داشته باشیم. باید از راههای گوناگون یک گفتگویی بین جهان اسلام با دیگران داشته باشیم. چون واقعا من به عنوان یک افغان و به عنوان یک مسلمان که مثلاً به چین، به هند، به آمریکا سفر میکنم واقعا آنها از ما هراس دارند. از موفقیت ما هراس ندارند. از این هراس ندارند که اسلام یک قدرت برتر نظامی یا سیاسی شود. از افراطگرایی ما هراس دارند و اگر ما بتوانیم یک چیزی در مورد جهانی شدن چیزی که جهان اسلام تولید کرده است، چیز منفی ای که باشد، همان افراطگرایی است. امروز از شیکاگو شما ببینید که کسانی به نام اسلام برای مردم وحشت ایجاد کردهاند. تا سیدنی و استرالیا، تا پکن در چین، تا مسکو، تا جاهای دیگر. پس متأسفانه جهان اسلام منبع ترسی برای دیگران شده است و ما نیاز داریم که با جهان غیر اسلام یک گفتگویی شروع کنیم و این گفتگو را میتوانیم در یک منشور اخلاقی تنظیم و تدوین کنم. به دلیل کوتاهی وقت به صورت گذرا، ده اصل را نام می برم که فکر میکنم روی چنین منشور اخلاقی ای میتواند کار شود که این ده اصول را به سلیقه ی شما و تشخیص شما میشود کم و زیاد کرد. اولین اصل چنین منشور اخلاقی اصل مسئولیت پذیری میباشد. این مسئولیت پذیری از یک مسئولیت فردی شروع میشود تا یک مسئولیت پذیری گروهی. دوست و کارشناس فرانسوی ما امروز یک نوع وستفالیای جدید برای منطقه تعریف کرد و اینکه دو کشور بزرگ این منطقه، عربستان و ایران میباشند. هر چند من هیچ وقت ایران و عربستان را به عنوان دو شریک نمیبینم چون تفاوتهایی که این دو دارند، بسیار زیاد است. اما آنچه که مهم است، در جهان اسلام، کسانی که ادعای رهبری دارند، زیاد است. از ترکیه گرفته است تا مصر و پاکستان و عربستان و جهاد. اما چیزی که کمبود است، در جهان اسلام، کسانی هستند که مسئولیت پذیر باشند. پس ما نیاز به مسئولیت پذیری فردی داریم. از خانواده های خود شروع کنیم تا وزارت خارجه ها و دولت های خود. بحث دوم، بحث خرد و حکمت میباشد. متأسفانه در حوزه ی گفتمانهای اسلامی، خرد و خردگرایی سرمایه گذاری بسیار کمی در سده های اخیر صورت گرفته است و نیاز است که اگر قرار باشد یک انقلابی صورت بگیرد، در آموزش و پرورش جهان اسلام صورت بگیرد. آن انقلاب در خرد و عقلگرایی و حکمت اسلامی میباشد. اصل سوم، بحث دموکراسی میباشد. دموکراسی برای ما واژه ی غربی است و از نظر هویتی ما روی هر چیزی که نام انگلیسی داشت کمی حساس هستیم. اما بحث مهم است که دموکراسی آلترناتیوی برای استبداد است. پس نیاز است که ما روی دموکراسی کار کنیم. اصل چهارم، اصل گفتگو میباشد. بین ما گفتگو بسیار کم است. نمونه ی خوبی بین ایران و افغانستان با وجود همزبانی و همسانی ما از لحاظ رسمی و غیررسمی کمترین گفتگوها را با جمهوری اسلامی ایران داریم. اصل پنجم، بحث پذیرش تنوع است. در صحبتهای آقای دکتر صفوی هم به آن اشاره کردند که ما دنبال یکسانسازی و وحدت نرویم. زود است. ما باید تنوع را قبول کنیم و تا زمانی که ما تنوع قومی و زبانی و جنسیتی را قبول نکنیم، ما نمیتوانیم به صلح و ثبات برسیم. بحث دیگر هم بحث جهان شمول است که در صحبتهای آقای دکتر ظریف بود. مشکلات ما فقط مشکلات جهان اسلام نیست پس راه حلها هم نباید صرف جهان اسلامی باشد بلکه باید جهان شمول باشد. موضوع دیگری که برای این نشست مهم میباشد، بحث محوریت دولتها میباشد. متأسفانه این درست است که ما باید با تمام قشرها کار کنیم اما باید فراموش نکنیم که سیستم بینالملل بر مبنای دولتها قرار گرفته است. بحث دولتها مهم است که سیستم و روابط بینالمللی باید دولت محور باشد. بحث دیگری بحث عملگرایی ما است که ما زیاد باید عملگرا کار کنیم. بحث زنان جهان اسلام میباشد که نیمی از جمعیت این تمدن زنان میباشند و صدای زن، دیدگاه زن باید بخشی از این منشور اخلاقی باشد و آخرین نکته هم بحث ژئوپلیتیک زبان فارسی است،در لیست سخنرانیهایی که دیدم، ژئوپلیتیک هر مسئله ای غیر از ژئوپلیتیک زبان فارسی است. و اینکه آیا ما فارس زبانها هم میخواهیم چیزی برای گفتن داشته باشیم یا خیر. جهان اسلام در هر صورت بخشی از هویت دینی ما است که باید روی بعضی از آنها کار کنیم اما این درست نیست که ما به اصطلاح انگلیسی ها، تمام تخم مرغهای خود را در سبد جهان اسلام بگذاریم و آن چیزی که هویت ما است که زبان و فرهنگ ما روی بحث خراسان است، زمین است و ما امیدوار هستیم به خصوص دانشجویان عزیز که نسل آینده ی سیاست گذاران جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند، روی رابطه ی ژئوپلیتیک با زبان و هویت ایران بزرگ فرهنگی هم کار کنند و ما در افغانستان آماده هستیم نه تنها در قسمت یک ائتلاف اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران بلکه روی ژئوپلیتیک جهان فارسی و احیای نقش جدیدی از خراسان زمین. از همه ی شما سپاسگزار هستم.