موریل آسبورگ، رنه ویلدانگل[1]
مترجم: مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام
با گذشت بیش از یک ماه از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» و ورود اسرائیل و حماس به یک جنگ همهجانبه، کانون تمرکزها بر قطعی بودن حمله زمینی ارتش تلآویو به نوار غزه معطوف شده است. تمامی شواهد نشانگر آن هستند که اسرائیل به بهانه انتقامجویی از عملیات غافلگیرانه حنبش حماس در 7 اکتبر (15 مهر) حمله زمینی به غزه را انجام خواهد داد. بر این اساس هدف از ترجمه متن پیشرو، چشم اندازهای احتمالی آینده غزه، اقدامات نظامی اسرائیل و جامعه بینالمللی نسبت به این بحران بینالمللی است. در حال حاضر، پنج سناریو مختلف در خصوص وضعیت غزه محتمل به نظر میرسد. مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام با توجه به اهمیت موضوع، اقدام به ترجمه مقاله کرده است. شایان ذکر است این مطالب، صرفاً ترجمهی یادداشت نویسنده است و به هیچ وجه منعکسکننده نظر و آرا مرکز نسبت به موضوع نیست.
حمله غافلگیرانه هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و متعاقب آن، بمباران غزه توسط ارتش اسرائیل؛ شمار قابل توجهی از کشته شدگان و مجروحین را به جای گذاشت. به گفته بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اهداف جنگ اسرائیل، مقابله به مثل و سرکوب حماس در نوار غزه است که این امر؛ قطعا آسان نخواهد بود. همچنین یوآو گالانت، وزیر دفاع، در کمیته روابط خارجی در 20 اکتبر اعلام کرد که عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس با هدف “ایجاد رژیم امنیتی جدیدی در غزه” است که میتواند ماهها ادامه یابد. در حال حاضر، توجه بین المللی به طور طبیعی بر تلاش برای جلوگیری از تشدید تنش نظامی در منطقه، آزادی گروگانها و کاهش وضعیت فاجعه بار انسانی غیرنظامیان در نوار غزه متمرکز شده است.
با این وجود، مسئله چشم اندازهای احتمالی آینده غزه، اقدامات نظامی اسرائیل و جمعیت غیرنظامی 2.3 میلیونی آن، جامعه بینالمللی را مترصد نقشی موثر برای حل بحران پیشرو نمود. در حال حاضر، پنج سناریو مختلف در خصوص وضعیت غزه محتمل به نظر میرسد. این سناریوها به تنهایی منحصر به فرد نیستند و به خوبی میتوانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند.
سناوریو اول: انسداد محتوم
اولین احتمال، به طور حداقلی بازگشت نسبی به وضعیت قبل از جنگ است، اما با شرایطی چون ایجاد مرز امنیتی شدیدتر بین نوار غزه و اسرائیل، گسترش مناطق ممنوعه در داخل غزه و ادامه محاصره تقریباً کامل که توسط اسرائیل در اکتبر اعمال شد.
این سناریو میتواند ناشی از این امر باشد که با توجه به نفوذی که حماس در بخشهایی از جامعه فلسطین دارد و همچنین ساختار رهبری، نظامی و سیاسی قوی و گسترش یافته در کرانه باختری، علیرغم قدرت نظامی برتر اسرائیل، در یک درگیری بسیار نامتقارن، از نظر نظامی، شکست نخواهد خورد. در این سناریو، اسرائیل باید با حماس ضعیف شده در نوار غزه زندگی کند، اما مانند سالهای اخیر حاضر به بستن قراردادهای غیرمستقیم با آن نخواهد بود. علاوه بر این، اسرائیل به دنبال تقویت بیشتر کنترل نظامی و اطلاعاتی خود در زمین، دریا و هوا و بستن دائمی تمام گذرگاههای مرزی به غزه خواهد بود. این به معنای محدودیت شدید واردات و صادرات به نوار غزه، عدم مجوز برای کارگران و بازرگانان غزه برای ورود به اسرائیل و عدم اعزام پزشک به کرانه باختری است. اسرائیل همچنین برق و آب آشامیدنی را برای همیشه قطع میکند و نوار غزه را مجبور میکند تا تمامی این منابع ضروری را از طریق مصر تأمین کند. در واقع در پایان این جنگ نه تنها حماس دیگر در غزه نخواهد بود، بلکه قلمرو غزه نیز کاهش خواهد یافت.
بمبارانهای گسترده کنونی در شمال و شرق نوار غزه نشان میدهد که این موضوع عمدتاً در خصوص گسترش قابل توجه مناطق ممنوعه در امتداد حصار مرزی با اسرائیل است. بخش بزرگتری از شمال نوار غزه، از جمله پایتخت تاریخی آن، شهر غزه، میتواند عمدتاً ویرانشده و غیرقابل سکونت باقی بماند و تمام حیات اقتصادی و فعالیتهای کشاورزی را متوقف نموده و نیازمند حضور کمکهای بشردوستانه نماید. این امر بخش قابل توجهی از جمعیت را به طور دائم، در داخل آواره خواهند ماند و اسرائیل نیز تلاش خواهد کرد که مسئولیت معیشیتی آوراگان را به مصر و جامعه بینالمللی بسپارد و غزه برای همیشه از کرانه باختری جدا شده و حل و فصل دو دولت غیرممکن باقی خواهد ماند.
سناریو 2: تکرار روز نکبت[2]
یک سناریوی دیگر و بدتر، شامل اخراج دائمی صدها هزار یا حتی میلیون ها نفر از نوار غزه است. فلسطینیان از نکبت جدید(یا روز فاجعه) که اشاره به جابهجایی اجباری جمعیت غیرنظامی فلسطین در ارتباط با جنگ اسرائیل و اعراب در سال 1948 نامیده میشود میترسند. بسیاری از آنها از فراخوان 13 اکتبر اسرائیل برای تخلیه شمال غزه، بدون محدودیت زمانی وحشت داشتند. در همین حال، کمپهای جدیدی در شهر خان یونس، در نوار غزه، برای اسکان برخی از کسانی که از شمال فرار می کنند، ایجاد شده است. نسیم واتوری، نایب رئیس کنست، همچنین از حزب لیکود، خواستار نکبه جدید و اخراج همه آنها شد. وی گفت اگر مصریها اینقدر به آنها اهمیت میدهند، پناهجویان را با آغوش باز بپذیرند. علاوه بر این، یک مقاله داخلی از وزارت هماهنگی سرویسهای اطلاعاتی «تخلیه غیرنظامیان از غزه به سینا» را به عنوان «گزینهای قابل اجرا» توصیه نمود که «نتایج راهبردی مثبت و بلندمدتی برای اسرائیل به همراه خواهد داشت».
کشورهای عربی به صراحت اعلام کردهاند که مایل به پذیرش آوارگان فلسطینی نیستند زیرا این امر میتواند بار دیگر بحران آوارگان را ایجاد نماید. با این حال، وخامت وضعیت بشردوستانه در غزه، میتواند باعث هجوم تعداد زیادی از پناهجویان به گذرگاه مرزی رفح با مصر شود که مصر برای مهار آن حتی از طریق زور تلاش خواهد کرد و به این ترتیب نوار غزه تا حدی خالی از سکنه خواهد شد.
سناریو 3: اشغال مجدد دائمی
نتیجه سوم میتواند مستلزم اشغال مجدد دائمی (یا بلندمدت) اسرائیل باشد که احتمالاً شامل بازگشت شهرک نشینان به نوار غزه گردد؛ همانطور که برخی از سیاستمداران راست مذهبی اسرائیل پیش از جنگ کنونی خواستار آن بودند. به نظر میرسد این سناریو با منافع دولت در تضاد باشد. این امر نیروهای اسرائیلی و شهرک نشینان را در معرض حملات نیروهای مبارز قرار میدهد و هزینههای اسرائیل را افزایش میدهد. با این حال، در صورتی که هیچ بازیگر دیگری مایل یا قادر به قبول مسئولیت کنترل نوار غزه و تأمین امنیت پایدار در برابر اسرائیل نباشد، اشغال طولانی مدت ممکن است به یک گزینه پیش فرض تبدیل شود.
سناریو 4 : بازیگران بینالمللی
سناریوی چهارم شامل استقرار یک نیروی بینالمللی قوی برای تضمین خلع سلاح و امنیت همه جانبه است و نوار غزه به صورت موقت تحت اداره بینالمللی قرار گیرد. این امر مستلزم قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت فصل 7 است که با توجه به بنبست بین قدرتهای شورای امنیت – ایالات متحده از یک سو و روسیه و چین از سوی دیگر- پیش بینی آن در آینده بعید به نظر میرسد. علاوه بر این، اشتیاق بینالمللی برای مأموریتهای صلحبانی نیز در سالهای اخیر به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. حتی اگر توافقی بینالمللی حاصل شود، اسرائیل به احتمال زیاد همچنان بر تدابیر امنیتی، مناطق حائل و مرز غیرقابل نفوذ خود (مانند سناریوی 1) پافشاری میکند. علاوه بر این، سازمان ملل متحد و یا کشورهای ارسال کننده نیرو خواستار این هستند که استقرار این نیروها در فرآیند حل مناقشه سیاسی گنجانده شود و در میان مدت، کنترل غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین منتقل شود. رژیم اسرائیل با توجه به گرایش دولت راست مذهبی که قدرت را در اختیار دارد؛ احتمالاً هر دو را رد نموده و بر این اساس بازسازی و بهبود اقتصادی در چنین شرایطی دشوار خواهد بود.
سناریو 5: گشایش مذاکرات
در نهایت، امکان باز شدن غزه البته به صورت مشروط و کنترل شده در چارچوب یک سری ترتیبات منطقهای به عنوان اولین گام به سوی حل و فصل مذاکرات وجود دارد. در این مورد نیز باید تضمینهای امنیتی منطقهای و بینالمللی وجود داشته باشد. علاوه بر ایالات متحده، مصر و اردن همسایگان اسرائیل و قطر و آن دسته از کشورهایی که روابط خود را با اسرائیل در چارچوب توافقنامه ابراهیم عادی کردهاند – در درجه اول امارات متحده عربی و مراکش – و حتی عربستان با توجه به روند مذاکرات برای دستیابی به توافق با اسرائیل میتوانند نقش ویژهای داشته باشند.
طبق قوانین بینالمللی، نوار غزه (و همچنین بیت المقدس شرقی) طبق دادگاه بینالمللی در فوریه 2021، بخشی از قلمرو “دولت فلسطین” است. بر این اساس، تحت این سناریو، اداره آن باید به تشکیلات خودگردان منتقل شود. این امر همچنین نیاز به مشروعیت دموکراتیک جدید – در نوار غزه و همچنین کرانه باختری – دارد؛ زیرا از سال 2006 هیچ انتخاباتی در سطح ملی برگزار نشده است. در واقع، حدود نیمی از فلسطینیانی که امروز واجد شرایط رای دادن هستند، هرگز فرصت رای دادن خود را نداشتهاند. در عین حال، منابع پرسنلی باقی مانده تشکیلات خودگردان در غزه، که شامل حدود 60000 کارمند سابق تشکیلات خودگردان است که از سال 2007 در خانه نشستهاند، میتواند مورد استفاده قرار گیرد و تجربیات اداری خود را در راستای تلاشهای بازسازی سهیم کند. کارمندان غیرنظامی دولت فعلی که در فعالیتهای نظامی حماس دخالتی نداشتند نیز باید ادغام شوند.
رژیم امنیتی قبلی صرفاً مبتنی بر رویکردهای نظامی بود. با این حال، پهپادهای اسرائیلی، برجهای دیده بانی، عملیاتهای نظامی مکرر مانع از حملات ویرانگر حماس در 7 اکتبر نشدند. بنابراین، یک رژیم امنیتی جدید باید بر اساس یک راه حل سیاسی مبتنی بر مذاکره باشد و تضمینی برای نگرانیهای دفاعی و ایمنی اسرائیل و فلسطین خواهد بود.
راهکار چیست ؟
دولت اسرائیل هنوز برنامهای برای روز بعد از درگیری نظامی ارائه نکرده است. بنابراین بسیار مهم است که بازیگران بینالمللی برنامههای خود را در مورد آینده احتمالی غزه مورد توجه قرار دهند. در غیر این صورت، همبستگی بی قید و شرطی که اسرائیل با ایالات متحده و برخی از دولتهای اروپایی متعهد شده اند، میتواند به عنوان یک کارت سفید برای دولت اسرائیل تعبیر شود.
اگر اسرائیل یکی از سه سناریوی اول را انتخاب کند، به طرق مختلف مغایر با قوانین بینالمللی است و نه چشمانداز توسعه برای جمعیت نوار غزه ارائه میکند و نه امنیت پایداری را برای دولت یهود به ارمغان خواهد آورد و این امر خطر بیثباتی بیشتر منطقهای را شکل خواهد بخشید. مطلوب اسراییل باید ایجاد یک رژیم امنیتی جدید باشد که به سمت حفاظت طولانی مدت و مؤثر از جمعیت اسرائیل در برابر حملات، غزه باشد. این را تنها میتوان در چارچوب یک ترتیب مذاکره و یک رژیم انتقالی هماهنگ و حمایت شده منطقهای و بینالمللی تضمین کرد.
ایالات متحده و اروپاییها باید رهبری چنین ترتیبی را بر عهده بگیرند و فوراً وارد عمل شوند. در انجام این کار، آنها میتوانند بر اساس پیشنهادات و مکانیسمهای گذشته، مانند ماموریت کمک مرزی اتحادیه اروپا (EUBAM) به رفح، که در سال 2005 برای نظارت بر این گذرگاه ایجاد شد، استفاده شود. اگرچه این مأموریت از سال 2006 قادر به انجام هدف اصلی خود نیست، اما با بودجه سالانه بیش از 2 میلیون یورو، همچنان در حالت آماده باش قرار دارد و میتواند یک بار دیگر نقش ایفا کند. مصر باید به طور موثری قاچاق اسلحه را متوقف کند. همچنین به جای محاصره دریایی، که نیروی دریایی اسرائیل بارها با شلیک به قایقهای ماهیگیری انجام داده است، میتواند یک گشت بینالمللی شبیه به نیروی دریایی موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفل) ایجاد نماید.مأموریت مشابهی در سواحل غزه میتواند فرصتهای مهم توسعه را با امکان ماهیگیری و تجارت دریایی منظم تسهیل نموده و به غزه اجازه دهد به منابع مدیترانهای خود، به ویژه ذخایر گاز طبیعی در سواحل خود دسترسی داشته باشد.
شوک حمله 7 اکتبر و خطرات منطقهای و حتی بینالمللی آن، باید به عنوان زنگ خطری برای جامعه بینالمللی عمل کند که زمان آن فرا رسیده است تا نیروهای خود را برای یافتن یک ترتیب مناسب برای غزه متحد کنند. این میتواند اولین گام برای حل نهایی مناقشه اسرائیل و فلسطین و تضمین همزیستی مسالمت آمیز یهودیان و اعراب در کل سرزمین اسرائیل و فلسطین باشد.
[1] Muriel Asseburg, René Wildangel
[2] Nakba Day
***مسئولیت صحت و سقم مطلب موجود به عهده نویسنده است و انتشار آن به معنی تایید یا بیانگر دیدگاه مترجم و مرکز آینده پژوهی جهان اسلام نیست.