(ریکاردو آلکارو؛ مدیر تحقیقات و رئیسبرنامۀ بازیگران جهانی در مؤسسه امور بینالملل)
برجام که در ژوئیه 2015 توسط ایران و 1+5 مورد پذیرش قرار گرفت، محدودیتهایی برای فعالیتهای هستهای ایران قائل شد و در عین حال، رژیم بازرسیِ بسیار سرزده از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را معرفی کرد. این توافق بهدلیل تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، برای خروج یکجانبه از توافق و اعمال مجدد همۀ تحریمها علیه ایران در ماه می 2018، در حالت کما قرار دارد. در مقابل، ایران نیز از ماه می 2019، بهتدریج پایبندی خود را به تعهدات منع اشاعۀ تسلیحات هستهای در چارچوب این توافق کاهش داده است.
در نیمۀ اول 2021، دولت بایدن و سایر طرفین توافق با ایران در مورد شرایط ورود مجدد آمریکا به برجام و پایبندی کامل ایران به برجام مذاکره کردند؛ روندی که بهرغم شکایت تهران از عملیات خرابکارانۀ مستمر در تأسیسات هستهای ایران که عموماً به عوامل اسرائیل نسبت داده میشد، ادامه یافت. پس از شش دور مذاکره بین آوریل تا ژوئن 2021، چارچوب شکلگیری یک توافق آشکار شد؛ اما این روند با انتخابات ریاستجمهوری ایران متوقف شد. ایران در این برهۀ زمانی نهتنها ذخایر اورانیوم با غنای پایین خود را افزایش داد، بلکه به غنیسازی را تا سطح 20 درصد و حتی 60 درصد ادامه داد. غنیسازی تا سطح 20 درصد از لحاظ نظری برای کاربردهای پزشکی ضروری است؛ اما این سطح در برجام ممنوع شده بود. علاوه بر این، ایران به تولید نسلهای جدید سانتریفیوژها ادامه داده است که از نظر تعداد، بیشتر و از نظر فناوری، پیشرفتهتر از حد مجاز در توافق هستند. در نهایت، ایران همکاری با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کاهش داده است؛ چنانکه اخیراً آژانس اذعان کرد دیگر نمیتواند گزارش دقیقی از وضعیت پیشرفت برنامۀ هستهای ایران ارائه دهد.
سرانجام، مذاکرات در فضایی مملو از بیاعتمادی و بدبینی از سر گرفته شد. در حالی که طرفهای برجام میخواهند این دور جدید از توافق از جایی شروع شود که مذاکرات قبلی متوقف شده بود، ایران با طرح مطالباتی میخواهد همۀ تحریمهای اتخاذشده از سوی دولت ترامپ لغو شوند؛ خواه تحریمهایی که بهموجب برجام تعلیق شده بودند و خواه بسیاری از تحریمهایی که پس از خروج آمریکا وضع شدهاند. همچنین، ایران خواهان جبران خسارتهای اقتصادی ناشی از سیاست «فشار حداکثری» ترامپ است. در نهایت، ایران ضمانتهای محکمی میخواهد که آمریکا دوباره از توافق خارج نشود. در این راستا، اگر دولت ایران این مواضع را بهعنوان خطوط قرمز خود تلقی کند، مذاکرات کوتاهمدت خواهد بود؛ ولی اگر طرح چنین خواستههایی فقط یک تاکتیک اولیه برای مذاکره باشد، هنوز امید وجود دارد. در مقابل، هرچند دولت بایدن از آمادگی خود برای تعلیق تحریمها سخن میگوید، احتمال کمی وجود دارد که بایدن بخواهد با جبران آسیبهای اقتصادی فراوانی که ایران از سال 2018 متحمل شده است، موافقت کند. همچنین بایدن نمیتواند در مورد عدم خروج یکجانبۀ دیگر رئیسجمهور آمریکا به ایران تضمین دهد.
شرایط فنی برای فعالسازی مجدد برجام میتواند محقق شود؛ با این حال، اینکه آیا طرفین، ارادۀ سیاسی برای تلاش مداوم در این زمینه دارند یا خیر، نامشخص است. در اینجا، چهار سناریو وجود دارد که دامنۀ احتمالات را مشخص میکند. نتیجۀ مذاکرات میتواند در جایی بین دو گزینۀ شکست مذاکرات یا توافق ضعیف (منهای برجام) و احیای برجام بهشکل فعلی یا یک توافق قویتر و طولانیتر (برجام پلاس) باشد.
شکست مذاکرات
شکست مذاکرات کاملاً محتمل است. برای تحقق این احتمال حتی لازم نیست مذاکرات بهطور رسمی لغو شود. یک روند طولانی میتواند کافی باشد؛ زیرا هرچقدر مذاکرات طولانیتر شود، ارزش برجام کمتر خواهد شد. این امر از این واقعیت ناشی میشود که محدودیتهای مربوط به توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم بین سالهای 2026 و 2031 به پایان خواهد رسید. باید این فرض را مدنظر داشته باشیم که آمریکا و طرفهای اروپایی از یک برجامی که فقط برای یک یا دو سال کارایی دارد، خشنود نیستند. اگر در مدت چند ماه، هیچ پیشرفتی حاصل نشود، چشمانداز فعالسازی مجدد برجام ضعیف میشود.
در این سناریو، فشار اقتصادی و دیپلماتیک از همه طرف، از جمله از داخل خاورمیانه، بر ایران افزایش مییابد؛ بهطوری که رقبای ایران همچون رژیم صهیونیستی یا عربستان سعودی میتوانند به آمریکا برای ضربهزدن به امکانات هستهای ایران فشار بیاورند. حتی رژیم صهیونیستی میتواند ابتکار عمل را در دست بگیرد و ممکن است آمریکا را برای حمایت از خودش مجبور به مداخله کند. هرچند چین و روسیه با هرگونه اقدام نظامی مخالفت خواهند کرد، تمایلی به حمایت دیپلماتیک از ایران ندارند.
توافق محدودتر
میتوان فرض کرد که دولت ایران به خطرات و هزینههای ناشی از شکست مذاکرات آگاه است؛ بنابراین ممکن است بهسراغ گزینۀ دیگری همچون توافق محدودتر از برجام برود؛ توافقی که تنها بخشی از تحریمهای ایران را کاهش میدهد. این گزینه در تهران جذابیت خاصی دارد؛ زیرا جناح محافظهکارِ در قدرت بهاندازۀ دولت روحانی علاقهای به ادغام مجدد ایران در اقتصاد بینالملل ندارد. با توجه به اینکه نخبگان ایرانی اغلب از لزوم ایجاد اقتصاد مقاومتی صحبت میکنند، دولت از اینکه بتواند هیدروکربن صادر کند، از توافق محدود راضی خواهد بود؛ حتی اگر سایر تحریمهای آمریکا همچنان پابرجا باشند. توافق کمتر از برجام یا منهای برجام میتواند روسیه و چین را راضی کند که به سرمایهگذاری در روابط دیپلماتیک-امنیتی (روسیه) و مشارکت سیاسی-اقتصادی (چین) با ایران ادامه دهند.
احیای برجام
سناریوی سوم مربوط به بازگرداندن کامل برجام میشود. هرچند این امر غیرمحتمل است، غیرممکن نیست. خروج آمریکا از برجام بهشدت بیاعتمادی متقابل را افزایش داده است و مخالفانی را هم در تهران و هم در واشنگتن ایجاد کرده است. وعدۀ تعامل سازندهتر بین آمریکا و ایران که اجرای برجام میتواند آن را تسهیل کند، بهاحتمال زیاد از بین رفته است. یک برجام احیاشده اساساً بهمعنای تنشزدایی موقت است. با پایان اولین محدودیتهای غنیسازی اورانیوم در سال 2026، تنشها دوباره افزایش مییابد؛ حتی خطر وقوع یک بحران تمامعیار را قبل از سال 2031 افزایش میدهد؛ زیرا پس از این تاریخ، ایران حق توسعۀ یک برنامۀ هستهای غیرنظامی در مقیاس صنعتی را خواهد داشت.
احیای کامل برجام بسیار بهتر از وضعیت فعلی خواهد بود. توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم برای چندین سال، همچنان، محدود خواهد شد. مهمتر از همه اینکه ایران همچنان به محدودیتهای شدید در مورد تولید پلوتونیوم و رژیم بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چارچوب این توافق متعهد میشود.
توافق قویتر
در سناریوی چهارم، ایران با محدودیتهای طولانیتر و یا قویترِ فعالیتهای هستهای خود در ازای کاهش گستردۀ تحریمهای آمریکا موافقت خواهد کرد. این امر نهتنها از نظر امنیت منطقهای و عدم اشاعه، اطمینانبخشترین نتیجه را به دنبال خواهد داشت، بلکه از نظر استراتژیک نیز برای ایران سودمندتر است.
برجامپلاس آتشبس بلندمدت با آمریکا ایجاد میکند، تنشهای منطقهای را کاهش میدهد و زمینه را برای عادیسازی روابط اقتصادی با اروپا فراهم میکند. در نتیجه، ایران در موقعیتِ بینالمللیِ قویتری قرار خواهد گرفت؛ زیرا مجبور نخواهد بود که تنها به حمایتهای چین و روسیه تکیه کند و در عین حال که روابط با مسکو و پکن همچنان به تهران عمق استراتژیک میبخشد، بهبود روابط با همسایگان و اروپا تضمین میکند که ایران آزادی عمل بیشتری در سیاست خارجی داشته باشد و در نتیجه از استقلال استراتژیک بسیار ارزشمند خود محافظت کند.
دولت بایدن به انجام تلاشهای جسورانهای که احساس میکند سرمایۀ سیاسی لازم را ندارد، مایل نیست. ایران در دورۀ رئیسی نیز درجهای از سختگیری ایدئولوژیک را نشان داده است که پیشنهاد اعطای امتیازاتِ بیشتر از دولت روحانی را بهسختی قبول میکند. بنابراین، هرچند برجامپلاس خوب است، کمترین نتیجۀ احتمالی را دارد.