ریشه های هویت کمالیستی را باید در تاریخ امپراطوری عثمانی ، اندیشه های ترکان جوان و تفکرات مصطفی کمال پاشا جستجو کرد. هویتی که برای حفظ خود از زمان تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1924 تا سال 2016 ، چهارتا کودتا انجام داده است. از این رو کمالیست ها ، به وسیله کنگره حرب جمهوری خلق در سال 1936 شش اصل بنیادین تشکیل دهنده جمهوری ترکیه و در واقع هویت کمالیستی را تصویب کردند که عبارتند از:
1) ناسیونالسم ترکی 2) سکولاریسم 3) دولت گرایی 4) پوپولیسم 5) انقلابی گرایی 6) جمهوری خواهی که همان طور شاهد بودیم بعد از تشکیل جمهوری ترکیه در سال 1924 تا سال 2002 تبدیل به ایدئولوژی حاکم شده بود که البته با فراز و فرود هایی با توجه به شرایط داخلی و بین المللی انتقاداتی به آن شده است.
پسا کمالیسم ها به بازنگری در ایدئولوژی کمالیسم و هویت کمالیستی مشهور هستند که بیشتر ویژگی های آن برای تغییرات جدید را باید از این عنوان کمک گرفت. و عنوان پسا کمالیسم اشاره به این دارد که دوران جدیدی در حیات سیاسی ترکیه آغاز شده است که تفاوت های بازری با گذشته دارد. می توان بیان کرد که عده ای به تبعیت از ادبیات سیاسی رایج در فرانسه از عنوان جمهوری دوم برای توصیف این دوران جدید استفاده می کنند ، دورانی که با سیاست های تورگوت اوزال دردهه 1980 آغاز و پس از وقفه ای ده ساله پس از مرگ وی، در سال 2002 و با پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی با شتابی بیشتری به راه خود ادامه داده است.
با توضیحات فوق ، هنگامی که سومین دوره حزب عدالت و توسعه در سال 2002 آغاز شد، کمالیستها نفوذ خود را در رسانه ها ، قوه قضائیه و ارگان های نظامی را تا حدودی یا از دست داده بودند یا به حاشیه کشانده شده بودند. و اردوغان قدرت را در حزب عدالت و توسعه به دست گرفته بود. حکومت تک نفره او تقریبا در تمام جنبه های سیاست ترکیه مشاهده شده است. او فهرست نامزدهای حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی و حتی شهرداری های را انتخاب می کند. و با توجه به سیاست خارجی ترکیه، نه عبدالله گل رئیس جمهور سابق، و نه نمایندگان مجلس و نه بوروکرات ها در وزارت امور خارجه نقش عمده ای در فرایند تصمیم گیری ایفا نکرده بودند. فقط نخست وزیر اردوغان و تا حدودی داود اوغلو به عنوان معمار حزب عدالت و توسعه حق اظهار نظر داشتند.
اقدامات این حزب منجر به برخی اصلاحات شده که جزو خطوط قرمز کمالیست ها محسوب می شود. هر چند این حزب تاکنون از انکار رسمی کمالیسم اجتناب کرده (حتی ممکن است بعد از کودتای صورت گرفته ، بصورت رسمی این موضع را اعلام کنند)، ولی مجموعه اقداماتی که انجام داده است باعث تقویت پسا کمالیسم شده است. در سال 2005 و در دوران این حزب بود که اتحادیه اروپا مذاکرات الحاق با ترکیه را آغاز کرد. در حوزه داخلی هم اصلی ترین میراث کمالیسم یعنی سکولاریسم نه تنها حفظ شده بلکه تلاش شده است ترکیه از لائیسم به سمت سکولاریسم آنگلو ساکسونی حرکت کند و با مذهب ضدیت نداشته باشد. این بدین معنا است که ترکیه هنوز منافع خود را در حفظ روابط نزدیک و استراتژیک با غرب یعنی اروپا و مخصوصا آمریکا تعریف می کند. با این وجود حزب عدالت و توسعه برخی اصول کمالیسم نظیر ناسیونالیسم، دولت گرایی انقلابی گری و حتی سکولاریسم را مورد بازنگری قرار داده است . این حزب همواره سعی کرده از شدت ناسیونالیسم در ترکیه کاسته و از این طریق راه حلی برای مساله قبرس، کردها و روابط با ارمنستان و یونان پیدا کند که این اقدامات ضمن مشروعیت بین المللی برای پسا کمالیسم ها ، شدیدا باعث خشم کمالیست هایی بود که هویت خود را با این اصول عجین یافته بودند.
اردوغان در سال 2014 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و داود اوغلو به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. ولی مشخصه عمده سبک اردوغان اولویت بندی سیاست داخلی بر سیاست خارجی بود. به عبارت دیگر ، اردوغان با استفاده از ابزار روابط بین الملل در درجه اول به عنوان یک ابزار برای گسترش و انرژی رای دهندگان استفاده کرده است. با توجه به تضادی که ممکن است بین اهداف پوپولیستی و اهداف سیاست خارجی برای رهبران یک کشور بوجود بیاید ولی اردوغان ترجیح داده است با درگیر کردن بیشتر مردم در سیاست، سهم و رای خود را در ترکیه و در کنار مردم افزایش دهد.
قبل از بهار عربی، داود اوغلو به عنوان کسی که پوپولیسم اردوغان را با تمرکز در امور خارجی و سبک استادی متعادلی در نظر می گرفت شناخته شده بود. داود اوغلو در بیانیه بیش از حد احساسی خود ، قرن بیستم را به عنوان طرح ساده ای در داخل یک “پرانتز” به تصویر کشیده است و استدلال او این بود که که در قرن بیستم یک اشتباه بین عثمانی قرن نوزدهم و قرن بیست و یکم در ترکیه رخ داده است و در سخنان خود گفته بود: ما این پرانتز را بدون پوشیدن هیچ جنگی، بدون اعلام هر کسی به عنوان دشمن، بدون بی احترامی هر مرزی خواهیم بست، ما دوباره دمشق را به بنغازی و ازروم را با تومی و سارایوو پیوند خواهیم داد .
قیام های مصر و سوریه و شکست سیاست های اردوغان را می توان ناشی از نگرش پوپولیستی دولت اردوغان اشاره کرد که باعث تضعیف رابطه و حمایت قوی کشورهای اروپای غربی و آمریکا از دولت ترکیه است. با این وجود حتی شعارهای پوپولیستی اردوغان بدون یک استراتژی مشخص در بین متحدان و مخالفان او مشهود است. او در سال 2011 اعلام کرد که ترکیه کشتار جمعی در سوریه را تحمل نمی کند. او اعلام کرد که ترکیه نمی تواند تجربه حما و حمص را دوباره شاهد باشد. اگر چیزی شبیه به این دوباره تکرار شود ترکیه را مجبور به انجام آنچه وظیفه خود می داند ، اقدام خواهد کرد . در ادامه بیانات اردوغان، یکی از اعضای شورای ملی سوریه به عنوان گروه اپوزیسیون که بسیار به نظرات ترکیه در مورد بحران سوریه نزدیک بود گفته بود: پس از اظهارات اردوغان، بسیاری از مردم سوریه یک عملیات نظامی ترکی را علیه قتل عام رژیم پیش بینی کرده بودند که فقدان چنین اقدامی باعث دلسردی و سطح معینی از ناامیدی از کشور ترکیه شده بود . ناظران در ابتدا فرض می کردند که ترکیه ظرفیت استفاده از نیروی نظامی یک جانبه علیه رژیم اسد را دارا هست. این حوادث در سال 1998، زمانی که ترکیه ، سوریه حافظ اسد را به حمله نظامی تهدید کرد و دلیل ترکیه هم ، نگه داشتن و پناه دادن به اعضای پ.ک.ک و رهبر آنها عبدالله اوجالان بود موفقیت آمیز بود. ولی از آن زمان به نظر می رسد موقعیت سیاسی و نظامی سوریه یا پشتیبانی روسیه و ایران در حال افزایش است ولی موضع ترکیه با افزایش وخامت اوضاع خود با اسرائیل و تنش ها با متحدان غربی آن در حال تضعیف است . به عنوان مثال اردوغان و داود اوغلو اظهارات مستحکمی را در برابر رژیم اسد بیان می کردند با این حال ارتش ترکیه حتی نمی تواند قلمرو خود را در برابر احتمال حمله موشکی سوریه محافظت کند، بنابراین ترکیه از ناتو درخواست کمک کرده است. که از ژانویه 2013 ، موشک های پاتریوت در حال حفاظت از ترکیه هستند.
حتی می توان لفاظی پوپولیستی تزئین شده با علامت R4BIA”” که به عنوان علائم چهار انگشت، و انتقادات بسیار سخت به ژنرال السیسی پس از کودتای 2013 در مصر به کار گرفته را بیان کرد. اردوغان حتی ادعا کرد که صندوق های انتخابات شهرداری ترکیه در سال 2014 به نام “شهید اسما ” که نماد انقلاب مصر است نام گذاری شود . ممکن است این سخنان باید افزایش انگیزه اخوانی ها در مصر بشود ولی در عوض ، به ترکیه برای نقش میانجیگری بین ژنرال های مصر و اخوانی ها را کاملا از بین برد. علاوه بر این اتهام اردوغان به اسرائیل که در پشت و حمایت کننده کودتا مصر است یک بحران دیپلماتیک را بین ترکیه و آمریکا در ماه اوت 2013 ایجاد کرده بود.
حتی اردوغان دارای یک نگرش مشابه در طول انقلاب لیبی بوده است . در آغاز او شدیدا مخالف اقدام ناتو در لیبی بود ولی پس از مدتی، دولت ترکیه به عملیات ناتو علیه رژیم معمر قذافی پیوست. دلیل این تناقض را می توان شکافی که بین ارتش متحد ترکیه (کمالیست ها) رایزنی های دیپلماتیک و ظرفیت های اقتصادی ترکیه نام برد. ولی از سوی دیگر اردوغان و داود اوغلو با گفتمان پوپولیستی در مورد “عظمت ترکیه” و صفر کردن مشکلات با همسایگان خواهان رابطه بهتر با کشورهای خاورمیانه ای و آفریقای شمالی بودند. در حالی که با تمام این توصیفات، اگر حمایت های غربی نباشد تقریبا تمام این شعارها بی نتیجه خواهد بود .
علاوه بر این کمالیست ها ، منتقد اصلی سیاست داخلی و خارجی حزب عدالت و توسعه هستند که توسط فتح الله گولن (که افراد زیادی از حزب عدالت و توسعه او را مسئول کودتا این ماه در ترکیه می دانند) رهبری می شود که شکاف اصلی بین آنها در پی حادثه مرمره عمیق تر شده بود. از این رو گولن با انتقاد از عملیات ناوگان دریایی که منجر به تلفاتی زیادی برای ترکیه شده بود، انتقادات و نقطه نظرات خود را در چهار عامل خلاصه کرد:
1) حزب حاکم باید در مسائل داخلی ترکیه مانند پایان دادن به نظارت و سرپرستی ارتش در بیشتر سیاست ها دخالت کند و تمرکز خود در مسائل داخلی را صرفا بر پ ک ک نگذارد و حزب حاکم تمی تواند بدنبال ماجراجویی های خارجی باشد در حالی که مشکلات فراوان داخلی با احزاب کرد و همچنین اختلافاتی با ارتش ایجاد شده است.
2)حزب حاکم با تلاش زیاد خواهان تقویت بیشتر روابط با آمریکا و اتحادیه اروپا است در حالی که خصومت های آشکار و پنهان با اسرائیل و مخالفت با تحریم های جدید سازمان ملل علیه ایران را می توان به عنوان یک بازی مخاطره آمیز برای آینده ترکیه در نظر گرفت.
3) حزب حاکم باید رابطه با آسیای مرکزی را در اولویت خود قرار دهد و ساختمان اتحاد استراتژیک با جمهوری های ترک را پیگیری کند ولی حزب عدالت و توسعه بیشتر بر خاورمیانه و شمال آفریقا متمرکز شده است.
4) در نهایت گولن ، حزب عدالت و توسعه را برای نادیده گرفتن نفوذ در حال گسترش ایران در مناطق خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی مورد انتقاد قرار داده است . در مجموع می توان فصاحت و بلاغت پوپولیستی اردغان، همراه با رمانتیسم داود اوغلو را یک دلیل عمده برای سیاست های شکست خورده داخلی و خارجی ترکیه بیان کرد که نیازمند این است که در آینده، ترکیه یک رهبر واقعی تر که بتواند تمایز بیشتری بین سیاست حزب پوپولیستی و استراتژی های سیاست خارجی ملی بوجود بیاورد.
ترکیه پسا کمالیست ها ، به هدف خود در تغیر رژیم در سوریه ناموفق بوده است ، ارتباط با مصر بعد از مرسی را به دلایل مختلف ذکر شده در بالا از دست داده است. ترکیه پسا کمالیست ها در رهبری ، در سطح دولتی و بین المللی با اقدامات خود ، باعث شکست چنین سیاست هایی شده است. اردوغان تلاش کرده است که جایگزینی کمالیسم را با حکومت یک فرد رغم بزند. او مسائل سیاست خارجی از جمله سیاست ترکیه در مقابل خاورمیانه و شمال افریقا را به عنوان ابزاری برای افزایش رای دهندگان خود در داخل استفاده کند ، که می توان این ابزار پوپولیستی در دعوت اردوغان بعد از کودتا صورت گرفته از مردم برای حمایت از دموکراسی و دولت قانونی ترکیه نام برد ولی باید اذعان کرد که این گفتمان پوپولیستی باعث مشکلات مختلف دپپلماتیک شده است. در سطح دولتی با توجه نمونه های بیان شده، ترکیه ظرفیت نظامی و دیپلماتیک برای ماجراجویی های خارجی را ندارد و باعث نارضایتی قشر عظیمی از کمالیست ها نسبت به سیاست های حزب حاکم شده است. حتی رسوایی های چند سال اخیر در ترکیه و دخالت مستقیم اطرافیان اردوغان در فسادهای اقتصادی گسترده دلیل واضحی برای شکننده ای دموکراسی در کشور می توان قلمداد کرد، حتی در سطح بین المللی ترکیه قادر به رقابت با بلوک قدرتمند منطقه ای ، به رهبری ایران و عربستان سعودی نیست که باعث تضعیف هویت ترکیه و پرستیژ این در کشور در سطح بین المللی شده است.
پس می توان سیاست پوپولیستی اردوغان و نهادینه شدن انتخابات در ترکیه و اصول دموکراسی ، رضایت مردم از سیاست هایی پسا کمالیسم ها را از عوامل کودتا نیروهای ارتش و تا حدودی قوه قضائیه نام برد که بشدت هویت مسلط کمالیستی را به حاشیه راند. و تا حدودی این نهادینه شدن باعث شکست کودتا و جلوگیری از تکرار سناریوی مثل الجزایر ، وقوع جنگ داخلی ولو در مدت کوتاه در ترکیه شده است.
ارجاعات:
1 – قهرمان پور،رحمن(1394)،”هویت و سیاست خارجی در ایران و خاورمیانه”.تهران:انتشارات روزنه.
2
– As an example, on 23 October 2013, Erdogan visited Kosovo and said, “Turkey is Kosovo,
Kosovo is Turkey.” This provoked a major diplomatic crisis between Serbia and Turkey.
3
– Ensar Tuna Alaturk and Fatih Karakılıc, “Davutog˘ lu: Yuz Yıl Sonra Bu Parantezi Kapatıyoruz,” Zaman, 3 March 2013, www.zaman.com.tr/politika_davutoglu-yuz-yil-sonra-bu-parantezi-kapatiyoruz_ 2060493.html.
4
– As an example, on 23 October 2013, Erdogan visited Kosovo and said, “Turkey is Kosovo,
Kosovo is Turkey.” This provoked a major diplomatic crisis between Serbia and Turkey.
5
– Member of Syrian opposition, interview with the author, Doha, 16 December 2012.
6
– Herb Keinon, “Syria Crisis Necessitated Turkey Apology,” Jerusalem Post, 24 March 2013, www.jpost.com/Diplomacy-and-Politics/Syria-crisis necessitated-Turkey-apology-307535 .
7 – R4BIA یک نسخه تلطیف رابعه کلمه همبستگی با ضد کودتا معترضان در میدان رابعه در قاهره بیان است. کلمه رابعه به معنای واقعی کلمه به معنی “چهارم،” همین دلیل است که حرکت چهار دست انگشتی استفاده شده است.
8
-See Ziya Onis,, “Turkey and the Arab Spring: Between Ethics and Self Interest,” Insight Turkey14, no. 3 (2012): 45 – 63.’
– M. Hakan Yavuz and John L. Esposito (Syracuse, NY: Syracuse University Press, 2003). I would add China as a long-term security concern for Gulen.
————————————
توجه : مسئولیت صحت و سقم مقالات، یادداشت ها و مصاحبه های منتشر شده به عهده نویسنده بوده و صرف انتشار به معنی تائید آن نمیباشد.