(دکتر آرش رئیسینژاد با همکاری هستۀ مطالعات استراتژیک کریدورها)
افغانستان سرزمینی است ناهمگن با اقوام و گروههای مذهبی و فرهنگی متفاوت. این ویژگی باعث شده است این کشو در کانون جنگهای داخلی قرار گیرد. افغانستان کشوری است کوهستانی که به آبهای آزاد دسترسی ندارد و سرزمینی مستعد برای جنگهای نیابتی و اشغال توسط قدرتهای بزرگ و جنگهای خونین داخلی است. در سال ۱۹۷۸ میلادی در این کشور کودتا شد و رژیمی کمونیستی قدرت را به دست گرفت. پس از آن، افغانستان وارد دورۀ طولانی ناآرامی شد. با هجوم ارتش سرخ به این کشور، مجاهدان افغان علیه نیروهای خارجی جنگیدند. در سال ۱۹۹۲ میلادی مجاهدان افغان توانستند رژیم کمونیستی را بعد از پانزده سال حکومت شکست دهند؛ اما این گروه موفق نشدند نهادسازی کنند و دولت تشکیل دهند و جای آنان را گروهی بهنام «طالبان» گرفت. این گروه، افغانستان را وارد چرخۀ بلندمدت خشونت کرد و با حملۀ آمریکا به این کشور و اشغال آن در سال ۲۰۰۱، «جمهوری اسلامی افغانستان» شکل گرفت؛ تا اینکه آمریکا در آگوست ۲۰۲۱ بهصورت ناگهانی، نیروهایش را از این کشور تخلیه کرد و مجدداً گروه طالبان، افغانستان را به اشغال خود درآورد و امارت اسلامی افغانستان را تأسیس کرد. دربارۀ سقوط سریع افغانستان، صحبتها و نظرهای مختلفی گفته شده است: از فساد ساختاری و ارتش ضعیف گرفته تا حمایتهای پنهانی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از گروه طالبان؛ ازاینرو بهسراغ دکتر آرش رئیسینژاد، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران رفتهایم تا تصویری واضح از افغانستان جدید و چرائی رخداد آن به خوانندگان ارائه دهیم.