این گزارش شرح سخنان سرکار خانم دکتر حوریه بیانی، پژوهشگر مطالعات زنان و مسئول نهاد مدنی جامعهی زنان مهاجر تدوین شدهاست.
دستاوردها:
در نیم قرن اخیر، مطالبات و نحوهی مطالبه گری زنان در افغانستان متاثر از فضای سیاسی و اجتماعی بود که رخ میداد. مطالبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان در دوران طالبان در کمترین میزان و در زمان برقراری جمهوریت در بالاترین میزان بودهاست.
در 20 سال گذشته، حضور زنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فعالیت های مدنی، تحصیل بسیار چشمگیر و زنان به عنوان کاندیدای ریاست حمهوری، وزیر، والی و مشاور ریاست جمهور و .. فعالیت داشتند. میتوان گفت، مشارکت سیاسی زنان در بین کشورهای منطقه تا حدودی سرآمد باشد. زنان در زمینههای تحصیلی، بهداشت حضور در عرصههای بین المللی علمی، مدنی و سیاسی پیشرفت کردهاند. به عنوان مثال، در زمینه تحصیلی، طی سالهای گذشته دختران زیادی در بین ده نفر اول کنکور افغانستان بودند. در زمینهی بهداشت نیز شاهد بالارفتن سطح بهداشت عمومی، بهداشت باروری بودیم. قوانین حمایتی از زنان تحت عنوان جندر تصویب شد که براساس آن زنان توانستند در جامعهی سنتی افغانستان، دشواری های کمتری برای فعالیت تجربه کنند. البته این دستاوردها با توجه به شرایط چند فرهنگی، چند زبانی و قومیتی افغانستان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، متفاوت بود.
چالشها و موانع حقوقی برابر
علیرغم پیشرفت در زمینههای گوناگون همچنان در میان زنان افغان گفتمان مشترک و جریان فراگیری که از زنان حمایت کند وجود نداشت. فعالیت های جزیره ای زنان، در گروههای قومی یا مذهبی باعث شد چیزی به نام آرمان زنانهی متناسب با عرف و عنعنات ما شکل نگیرد و صرفا به دنبال اموری که خوب پنداشته شده بودند، باشیم. رشد چشمگیر و قابل توجه فعالیت های مدنی و حقوقی و رسانه ای و … منجر به احساس نیاز به فعالیت های علمی و پژوهش های میدانی درباره مسائل زنان شدهبود اما بدلیل دشواریهای موجود و هزینه بر بودن فعالیت های پژوهشی، کمتر به این امر میپرداختند. در مذاکرات مرتبط با صلح و در تصمیمگیریهای کلان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متاسفانه زنان افغان هیچگاه بصورت مستقیم و آشکارا تاثیرگذار نبودند. به مسائل و مشکلات زنان همچون پروژههای درآمد زایی که صرف نظر از اتمام کار و یا نتیجهای که دارد توجه میشد که این خود یک آسیب جدی برای زنان بود. افرادی که هیچگونه باور و اعتقاد به توسعه و تغییر وضعیت موجود نداشتند، به علت درآمد خوبِ پروژه های مربوط به زنان وارد کار میشدند و بدلیل عدم علاقه به مسائل زنان بعد از اتمام پروژه های کوتاه مدت و جلب اعتماد و اطمینان جامعهی زنان، از فعالیت صرف نظر کرده که همین مسئله باعث ایجاد نوعی بی اعتمادی جمعی دربین فعالان و مردم شدهبود.
وضعیت کنونی:
در دولت قبل، مردم افغانستان نسبت به انحصار قومی زیاد بود اما در وضعیت کنونی ما شاهد تبعیض و انحصارگرایی هم از جانب قومیت و هم مذهب خواهیم بود که در این فضا تبعیض جنسیتی هم به اوج خود خواهد رسید.
برخی ادعای تغییر طالبان را دارند به نظر می آید چنین چیزی جز خوش بینی بی پشتوانه نیست. اگر آنها تغییر کرده اند چرا تا به حال نسبت به مطالبه ی جبران جنایات خود هیچ واکنشی نداشته اند ؟میتوان گفت، طالبان تلاش خواهد کرد سطح مطالبات زنان را در چارچوبی محدود مدیریت کند. تعدادی زن محجبهی غیرمستقل و آموزش دیده را به عنوان نمایندگان زنان معرفی خواهد کرد و برای جلب نظر جامعه جهانی از چنین زنانی استفاده خواهد کرد.
راهکارها در ارتباط با آیندهی جامعهی افغانستان:
خشمگین بودن و ترس، واکنش های طبیعی به تغییرات بسیار سریع در افغانستان است. اما ما باید بتوانیم ازین دو برای تغییر وضعیت به موثرترین شکل بهره ببریم. زنان به طور عرفی حمایتگر اند و میتوانند پایه گذار نوعی مقاومت بدون خشونت باشند. همسویی زنان، بر محور آرمان واحدی همچون کرامت انسان و ارزش حیات، تاکید بر نقش مادری و حمایتگری اجتماعی(حتی از جوانان طالب) میتواند باعث همپذیری بیشتر شود و این خود زمینه ساز گفتگوهای بین افراد خواهد شد. ایجاد گفتمان واقعی میتواند به عنوان راهی به صلح و تصمیم برای ساختن آینده قلمداد شود.