(سارا جی فیوئر؛ موسسه مطالعات امنیت ملی)
(ترجمۀ رحمان حبیبی؛ دانشآموختۀ کارشناسیارشد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی)
یادداشت حاضر بهدنبال پاسخگویی به این پرسش اصلی است که با توجه به گذشت شش ماه پس از اعلام ازسرگیری روابط دیپلماتیک مراكش و اسرائیل و همچنین بهدنبال ارتباط پادشاه مراکش با حماس پس از عملیات «نگهبان دیوارها»، آیا اکنون فرصتی برای تقویت روابط دوجانبه وجود دارد یا باید روابطِ کمی بیشتر از صلح سرد را بین دو کشور انتظار داشته باشیم. نویسندۀ این یادداشت در پاسخ به سؤال مذکور مینویسد سفر اخیر آلون اوشپیز، مدیرکل وزارت خارجه اسرائیل به مراکش، فرصتی برای تقویت روابط دوجانبه ایجاد کرده است. هرچند ارتباط اخیر پادشاه مراکش با حماس نگرانکننده است، باید در متن صحنۀ سیاسی داخلی مراکش و تمایل رباط به جلبتوجه واشنگتن برای حفظ بهرسمیتشناختهشدن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی درک شود. لذا، اسرائیل باید تلاش خود را بر تقویت روابطِ بیسروصدا و روشمند با جامعۀ تجاری مراکش، گروهی که برای موفقشدن در عادیسازی ضروری هستند، متمرکز کند.
در 6ژوئیه2021، آلون اوشپیز بهمنظور دیدار با همتای خود در مراکش برای آنچه وزارت خارجۀ اسرائیل بهعنوان «گفتوگوی سیاسی» بین دو کشور توصیف کرده است، به رباط سفر کرد. سفر اوشپیز اولین سفر دیپلمات بلندپایۀ اسرائیلی به مراکش از زمان اعلام ازسرگیری روابط دیپلماتیک در دسامبر 2020 است. این سازش با واسطهگری دولت ترامپ، در کنار تصمیم بحثبرانگیز واشنگتن برای بهرسمیتشناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی صورت گرفت. حاکمیت مراکش بر صحرای غربی دستاوردی بلندمدت برای رباط و گسستی در دههها سیاست آمریکاست. واشنگتن عمدۀ بحث بر سر این موضوع را به مذاکرات بین مراکش و پولیساریو (جنبش حمایتشده از سوی الجزایر که خواستار استقلال این قلمرو از سال 1975 است) بهرهبری سازمان ملل موکول کرد. هدیۀ واشنگتن به رباط، برقراری کامل «روابط دیپلماتیک» مراکش با اسرائیل، پس از دو دهه قطع روابط رسمی این کشور با آغاز انتفاضۀ دوم بود.
مقامات مراكشی با اجتناب از بهکارگیری اصطلاح «عادیسازی»، این سازش را بازگشت روابط به وضعیت سال 2000 خواندند؛ یعنی زمانی كه دفاتر رابط در كشورهای مربوط به فعالیت میپرداختند و گردشگران اسرائیلی بهطور مداوم به مراکش سفر میکردند. تصمیم مراكش دربارۀ خودداری از اعلام عادیسازی كامل، از سویی به تلاش رباط برای جلوگیری از احتمال عدم حمایت دولت آیندۀ بایدن از تصمیم بهرسمیتشناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی اشاره میکند و از سوی دیگر، ملک محمد ششم كه هم رئیس دولت و هم مقام اصلی مذهبی رژیم پادشاهی است، تمایل دارد اعتبار خود را برای آرمان فلسطین و بهویژه وضعیت بیتالمقدس حفظ کند. اظهارات واشنگتن در مارس و آوریل نشان میدهد که دولت بایدن تصمیم دربارۀ صحرای غربی را حفظ میکند؛ حتی اگر برای ازسرگیری گفتوگوها، با هدف دستیابی به راهحلی سیاسی بهمنظور برونرفت از منازعه، فشار بیاورد. با تداوم نسبی در سیاستهای آمریکا، روابط مراکش و اسرائیل در حال تقویت است؛ هرچند این روابط بسیار کمتر از سطح روابط بین اسرائیل و امارات متحده عربی است.
با افزایش درگیریهای حماس و اسرائیل در ماه می، عادیسازی روابط مراكش و اسرائیل كه از قبل با سرعت حلزونی پیش میرفت، مانند سایر توافقنامههای عادیسازی امضاشده در سال 2020 همچون توافقنامه بین اسرائیل و امارات و نیز بحرین و سودان، اولین محک جدی خود را خورد. مراکش همانند همتایان عرب خود، اقدامات اسرائیل در اورشلیم را محکوم کرد؛ اما پس از آنکه درگیریها به غزه منتقل شد، موضع سکوت اختیار کرد و این در تضاد آشکار با واکنشهای مراکش به دورههای قبلی جنگ در نوار غزه است. با وجود این، تحرک ایجادشده در روابط دوجانبه در طی عملیات «نگهبان دیوارها» کُند شد و در هفتههای بعد از آن، پادشاه سیگنالهای مختلفی دربارۀ موضع خود در ارتباط با عادیسازی روابط ارسال کرد. پس از آتشبس، سعدالدین العثمانی، نخستوزیر مراکش که رئیس حزب اسلامی اصلی کشور در دولت ائتلافی است، نامهای به اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس نوشت و از پیروزی این جنبش بر اسرائیل در نبردهای اخیر ستایش کرد. سپس در ماه ژوئن، هنیه برای ملاقات رسمی به مراکش سفر کرد. وی با شخصیتهای بلندپایۀ دولت و خارج از دولت ملاقات کرد و پادشاه بهافتخار وی شامی سلطنتی ترتیب داد.
هرچند این تحولات به میزانی که به حماس مشروعیت بیشتری میبخشد نگرانکننده است، این امر بیش از آنکه تمایل سلطنت را به نادیدهگرفتن تعهدش برای برقراری روابط با اسرائیل نشان دهد، پویایی سیاسی داخلی مراکش را منعکس میکند. در مراکش، سیاست خارجی و نیز امور نظامی و مربوط به کنترل قلمرو مذهبی کاملاً در حوزۀ صلاحیت کاخ سلطنتی قرار دارد و از وزرای منتخب انتظار میرود سیاست سلطنتی را حتی اگر مغایر با عقاید ایدئولوژیکشان است، انجام دهند. در این میان، مجلس قانونگذار منتخب، بیشتر، به امور اقتصادی و اجتماعی داخلی گرایش دارد. این کشور قرار است در ماه سپتامبر انتخابات پارلمانی برگزار کند و از حزب عدالت و توسعۀ عثمانی (PJD)، حزبی ریشهدار در اخوانالمسلمین که از زمان بهار عربی در سال 2011 بر قوۀ مقننه تسلط دارد، انتظار نمیرود عملکرد خوبی داشته باشد. ارتباط نخستوزیر با هنیه احتمالاً با هدف بهبود اعتبار حزب پس از ماهها مواجهه با انتقاد و اختلافنظر داخلی دربارۀ ازسرگیری روابط با اسرائیل بود. همچنین، کاخ سلطنتی تلاش کرد به واشنگتن نشان دهد رباط میتواند در صورت لزوم، میانجیگر مفیدی بین اسرائیل و فلسطینیان باشد. این نیز دلیل دیگری برای دولت بایدن برای حفظ بهرسمیتشناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی است.
با وجود پایکوبی دیپلماتیک مراکش با حماس طی دو ماه گذشته، رباط اعلام کرده است این کشور قصد دارد روابطش با اسرائیل را توسعه دهد. در روزی که هنیه به رباط آمد، شاه، نخستوزیریِ نفتالی بنت را برای تشکیل دولت بهگرمی تبریک گفت. گفته میشود مراکش برنامهریزی برای ارتقای دفتر رابط خود در تلآویو به سفارت را شروع کرده است. در تاریخ 4 ژوئیه نیز هواپیمای باریِ نیروی هوایی مراکش در پایگاه هوایی هاتزور فرود آمد و گزارشها حاکی از مشارکت مراکش با ارتش اسرائیل در رزمایشی نظامی است. در این زمینه، سفر اوشپیز، در پی تماس یائیر لاپید، وزیر امور خارجه با همتای مراکشی وی، ناصر بوریتا، تحرک بیشتری به ازسرگیری روابط دوجانبه میبخشد و فرصتی را برای شروع اجرای توافقی امیدوارکننده از روی کاغذ به سیاستهای اساسیتر در عمل فراهم میکند.
پیشرفت در روند عادیسازی به هر دو طرف بستگی دارد؛ اما اسرائیل میتواند گامهایی را برای سفر اوشپیز بردارد و کاشت بذر رابطۀ دوجانبۀ عمیقتر و پایدارتری را که قادر به مقاومت در برابر شوکهای خارجی مانند تصاعد در بحران اخیر غزه باشد، آغاز کند. گزارشها از این حکایت میکند که این دو کشور قرار است پروازهای مستقیمی را آغاز کنند و این شروع خوبی خواهد بود؛ اما فراتر از تشویق به گردشگری در دو کشور و بهطور کلی، تأکید بر پیوندهای فرهنگی بین مراکش و یهودیان اسرائیلی با اصلیت مراکشی، بهتر است اسرائیل بیسروصدا، اما روشمند، بر تقویت روابط با جامعۀ تجاری مراکش تمرکز کند.
بهطور کلی، مردم مراکش در ارتباط با عادیسازی روابط با اسرائیل به سه دسته تقسیم میشوند: کسانی که با جدیت، مخالف سازش هستند و این موضوع بیشتر از همه در محافل اسلامی و در میان برخی از چپگرایان مطرح است؛ کسانی که همدردیشان با فلسطینیها باعث تردید آنها میشود، اما مایل به سازش هستند؛ گروه علاقهمند و مشتاق به دیدن روابط مناسب با اسرائیل. عملیات «نگهبان دیوارها» برای گروههای دوم و سوم بسیار مهم و تأثیرگذار بود؛ تا آنجایی که بدبینان به سازش، عملیات اسرائیل را تأییدی بر دیدگاهشان دربارۀ درگیری گستردهتر اسرائیل و فلسطین یافتند؛ در حالی که طرفداران عادیسازی در تبلیغ مزایای روابط نزدیکتر با اسرائیل، با مشکل بیشتری روبهرو شدند. ارتباط پنهانی و کمتر قابلمشاهده، اما مشخص با جامعۀ تجاری مراکش که بهشدت در هر دو گروه نمایندگی دارد، تا حد زیادی میتواند پذیرش عمومی برای سازش را به دست آورد.
قبل از هر چیز، این کشور مشتاق دسترسی به فناوریها و سرمایهگذاریهای اسرائیل، بهویژه سرمایهگذاری در زمینۀ کشاورزی است که بخشی مسلط در اقتصاد مراکش محسوب میشود. همچنین، بخش فناوری کوچک، اما امیدوارکنندهای در مراکش ظهور کرده است و جوانان 15 تا 24 ساله، یعنی یکسوم جمعیت 36میلیون نفری این کشور، مشتاق ورود به اقتصاد جهانی هستند. بدین ترتیب، بهتر است اسرائیل با برنامهریزی درست به این بخش جمعیتی جوانتر نشان دهد اتصال به اکوسیستم پیشرفتۀ اسرائیل یکی از این مسیرهای ورود محسوب میشود. مشوقهای مالیاتی برای شرکتهای اسرائیلی که در مراکش سرمایهگذاری میکنند یا با فعالیتهای تجاری مراکش ارتباط برقرار میکنند، به رباط نشان میدهد که اسرائیل چشمانداز روابط «بنگاه به بنگاه» با مراکش را جدی میگیرد. سرانجام، مانند همۀ توافقنامههای عادیسازی، هر دو طرف، مسئول موفقیتها و ناکامیها هستند؛ اما مراکش و اسرائیل انگیزۀ زیادی دارند که نشان دهند عادیسازی روابط، منافع اقتصادی مشخصی برای مردم آنها به همراه دارد. با این کار، روابط دوجانبه عمق مییابد و اثر نمایشی مثبتی برای سایر کشورهای عرب منطقه ایجاد میکند.
مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشرشده در سایت بهعهدۀ نویسنده است و انتشار آنها الزاماً بهمعنای تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاههای مؤسسه نیست.