(فرشید فرهادی؛ پژوهشگر مؤسسۀ آیندهپژوهی جهان اسلام)
فهم رویکرد کشورهای اروپایی به مسائل مرتبط با خاورمیانه و بهطور خاص، نظم منطقهای آن، منوط به توجه به این گزارۀ اساسی است که از نظر اروپاییها، تحولات خاورمیانه دارای پیامدهای مستقیم امنیتی برای آنهاست. همان طور که در طول چند سال گذشته، بحران سوریه اروپا را با تهدید ناشی از موجهای عظیم مهاجران و گروههای تکفیری روبهرو کرده بود. به همین دلیل، کشورهای اروپایی و بهطور خاص فرانسه، آلمان و انگستان برای ممانعت از تشدید تنشها در خاورمیانه در چند سال گذشته تلاشهای گستردهای را در دستورکار قرار دادهاند. آنها در راستای جلوگیری از تنشی گسترده میان ایران و امریکا که میتواند خاورمیانه را در کلیت آن در بر گیرد، در طول چهار سال گذشته، تمام تلاش خود را به جلوگیری از نابودی توافق هستهای معطوف کردهاند. نقطهعطف اقدامات آنان رأی ممتنع فرانسه و انگلستان به قطعنامۀ پیشنهادی امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص تمدید تحریم تسلیحاتی ایران بود که نشاندهندۀ اهمیت توافق هستهای و بهطور کلی ثبات در خاورمیانه برای اتحادیۀ اروپاست.
بهدلیل اهمیت و تأثیرگذاری ایران در خاورمیانه، تأثیرپذیری اروپا از مسائل جاری خاورمیانه و بیتوجهی امریکا به منافع اروپا در خاورمیانه، مسئلۀ تنش امریکا با ایران، همزمان با خروج این کشور از توافق هستهای، به مهمترین شکاف میان اتحادیۀ اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا تبدیل شده است؛ چراکه شروع تنش در خاورمیانه بهمعنای شکلگیری دوبارۀ معمای امنیتی برای اروپاییها در مجاورت مرزهای سرزمینی این قاره است. سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران در چند سال گذشته، نتیجهای برای واشنگتن، آن طور که باید، به بار نیاورده است. تحت این عنوان، امریکا در طول چهار سال گذشته، شدیدترین و پیچیدهترین تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اعمال کرده است؛ اقدامات خصمانهای که مهمترین برآیند آن، تصاعد بحران میان ایران و امریکا بوده است. تحت همین عنوان در چند سال گذشته، دو کشور بارها تا آستانۀ جنگ و تقابل مستقیم نظامی پیش رفتهاند. وقایعی مانند شهادت سردار سلیمانی، پاسخ موشکی ایران در عینالاسد و درگیری نیابتی گستردۀ دو کشور در عراق و سوریه شاهدی بر این مدعاست.
سیاستها و اقداماتی از این قبیل از سوی امریکا در خاورمیانه و تنشهای ناشی از آن برای اروپا بسیار تهدیدزاست. حمایت امریکا از تلآویو و ریاض، حمایت از حملات عربستان به یمن، حضور نظامی در سوریه و در نهایت، ترور سردار سلیمانی توسط این کشور، اتحادیۀ اروپا را با خطر ناشی از بیثباتی در خاورمیانه و پیامدهای فرامنطقهای آن برای مناطق مجاور، از جمله اروپا روبهرو کرده است. موجهای گستردۀ مهاجرت و حملات تروریستی و بازگشت بقایای گروههای تروریستی به اروپا مهمترین تهدیدات برای منافع اروپاست که بهطور مستقیم، تحتتأثیر مستقیم تصمیمات واشنگتن است. این در حالی است که این تصمیمات بدون اعتنا و اطلاع اتحادیۀ اروپا و درنظرگرفتن منافع آنان اتخاذ میشوند.
به همین دلیل نیز اتحادیۀ اروپا در دوران دونالد ترامپ، بهامید تغییر کادر سیاسی در کاخ سفید، اقداماتی را در راستای حفظ توافق هستهای در دستورکار قرار داد. حال که اقدامات نیمبند آنان به ثمر نشسته و رؤیای آنان در کاخ سفید نیز به واقعیت مبدل گشته است، چه برنامهای برای آیندۀ نظم منطقهای خاورمیانه دارند؟ صرفاً احیای توافق هستهای یا فراتر از آن؟