مشارکت استراتژیک چین و ترکیه؛ از امکان تا عمل
مریم نوری
پژوهشگر مؤسسه آینده پژوهی جهان اسلام
در سال 2010 با سفر نخست وزیر چین، ون جیبائو به ترکیه، آنکارا و پکن موافقت نامه هایی را برای بالا بردن روابط دو جانبه در سطح همکاری استراتژیک امضا کردند. بعد از امضای این توافقنامه اردوغان عنوان کرد که روابط دو جانبه بین دو کشور به سطح روابط استراتژیک رسیده است؛ زیرا ترکیه و چین همواره “احترام متقابل و منافع مشترک” را توسعه می دهند. البته دیدارهای دیپلماتیک و نظامی بی شمار قبلی بین دو کشور از سال 2009 نیز باعث شده بود این دو کشور درباره “مشارکت استراتژیک” صحبت کنند. علاوه بر این در اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر 2010، نیز ترکیه و چین یک تمرین نظامی دوجانبه را در ترکیه برگزار کردند. در این تمرین نظامی نیروهای هوایی چین و ترکیه تمرینات ترکیبی را در استان قونیه مرکزی آناتولی ترکیه برگزار کردند که نقطه اوج روابط نظامی بین دو کشور بود چرا که این اولین مانور نظامی بود که چین با یک عضو ناتو انجام میداد. در 8 اکتبر 2010، نخست وزیر وقت چین با همتای ترک خود در ترکیه ملاقات کرد و دو کشور هشت قرارداد در زمینه حمل و نقل، انرژی، بانکداری، دارایی، فرهنگ و تجارت امضا کردند. از جمله این ها توافق 20 میلیارد دلاری برای شرکت های چینی برای ساختن سیستم سریع راه آهن در ترکیه بود. علاوه براین با این بازدید، دو کشور توافق کردند که در تجارت دو جانبه از ارزهای خود (یوان و لیر) به جای دلار استفاده کنند و افزایش تجارت تا 50 میلیارد دلار تا سال 2015 و 100 میلیارد دلار تا سال 2020 (از 19 میلیارد دلار در آن زمان) را مورد توجه قرار دهند. رهبران دو کشور همچنین بیانیه ای را در مورد ایجاد و توسعه روابط همکاری استراتژیک امضا کردند و متعهد شدند تا در مبارزه با تروریسم و تولید انرژی هسته ای با یکدیگر همکاری کنند. نخست وزیر چین، جیابائو این روابط را “مشارکت استراتژیک” توصیف کرد و گفت که “قدرت و نفوذ ترکیه را در جامعه بین المللی و منطقه به رسمیت می شناسد.”
از سوی دیگر از جولای 2016 که کودتای نظامی ناکام ترکیه رخ داد، در سایه کم شدن روابط ترکیه با غرب روابط ترکیه با چین افزایش یافت. در همین زمان بود که اردغوان اعلام کرد که “اتحادیه اروپا همه چیز نیست و ترکیه نباید روی ایده پیوستن به اتحادیه اروپا اصرار کند و باید به فرصت های دیگری مانند پیمان شانگهای به رهبری چین و روسیه نگاه کند.” بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که بر اثر وقوع تحولات داخلی در ترکیه نگاه به غرب ترکیه به دلیل تحولات به وجود آمده به سمت شرق تغییر جهت داد و به همین دلیل بود که ارتباطات ترکیه با چین روز به روز افزایش یافت. اردوغان، رییس جمهور ترکیه در 27 ژوئن 2019 گفت که روابط با چین بر اساس مشارکت استراتژیک جامع است و ترکیه روابط خود را با چین در چارچوب مشارکت استراتژیک جامع در نظر میگیرد و بر اهمیت روابط دو جانبه در چارچوب ابتکار کمربند و جاده تاکید کرد. در همین راستا بود که در ژوئیه 2019، رییس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان و همتای چینی اش توافق کردند تا علاوه بر تعهد برای بهبود بیش تر روابط دو جانبه، به تقویت همکاری های استراتژیک بین دو کشور بپردازند که به ثبات منطقه ای و جهانی کمک می کند. اردوغان در اهمیت این روابط اظهار داشت که ترکیه و چین با هم در رابطه با صلح جهانی، حفظ امنیت و ثبات جهانی، ترویج چند جانبه گرایی و حفظ اصل تجارت آزاد اشتراک دارند. نیاز به یک نظم بین المللی جدید که خدمت به منافع کل بشریت را خواهد داشت کاملا واضح است. علاوه بر این اردوغان در مصاحبه ای با گلوبال تایمز، عنوان داشت که آنکارا و پکن در “ظهور یک نظم جدید جهانی” مسئولیت های اصلی دارند. وی همچنین اظهار داشت که در حالی که موضوعات منطقه ای و بین المللی در دستور کار مشترک قرار می گیرد، همکاری دو جانبه در موضوعات اقتصاد، تجارت، گردشگری، سرمایه گذاری، امنیت، دفاع افزایش خواهد یافت وی همچنین بیان کردکه “ما برنامه مشخص دو جانبهای در مورد چگونگی بهبود مشارکت خود داریم.” اردوغان، همچنین چین را یکی از اصلی ترین شرکای تجاری خود دانست.
بسیاری عقیده دارند که ترکیه ضمن بهره بردن از مزایای روابط استراتژیک با چین، روابط خوب با پکن را فرصتی برای نشان دادن هویت چند جانبه خود به جهان و تبدیل شدن به یک کریدور بین غرب و چین می داند و از طرفی می خواهد به یک کشور واسطه بین چین و غرب به عنوان میانجیگر تبدیل شود (مشابه تلاش های ترکیه برای میانجی گری بین ایالات متحده و ایران در سال 2008 ؛ سوریه و اسرائیل در سال 2008). چین نیز ترکیه را به عنوان یک کشور استراتژیک و متحد ناتو و با نفوذ سیاسی در خاورمیانه که پتانسیل اقتصادی و سیاسی زیادی دارد در نظر می گیرد. این کشور ترکیه را دروازهای برای بازارهای اتحادیه اروپا و اتحادیه تجارت آزاد اروپا می داند که توافق های تجارت آزاد با ترکیه دارد. همکاری های مشترک نظامی با ترکیه از جمله رزمایش های نظامی نیز نوعی مزیت برای چین محسوب می شود چراکه به دلیل انجام یک همکاری نظامی با دومین ارتش بزرگ ناتو، فرصتی برای نشان دادن توانایی های نیروی نظامی خود به جامعه جهانی است. موارد فوق الذکر باعث گردیده این استدلال شکل بگیرد که عملا روابط دو کشور به سطح استراتژیک ارتقاء یافته است. با این حال ملاحظاتی وجود دارد که نشان می دهد هنوز از استراتژیک شدن روابط دو کشور جلوگیری می کند و به نظر می رسد دست یابی به چنین چشم اندازی از روابط حداقل در شرایط فعلی میسر نمی باشد. در ذیل به برخی از این ملاحظات اشاره می شود.
ملاحظه اول؛ عدم توازن در روابط تجاری چین و ترکیه است که به نفع چین می باشد. به عنوان مثال در سال 2011، چین 21.6 میلیارد دلار کالا به ترکیه صادر کرد، در حالی که ترکیه حدود 2.5 میلیارد دلار کالا به چین ارسال کرد. به همین ترتیب، در سال 2012 چین 21.3 میلیارد دلار کالا به ترکیه صادر کرد، در حالی که ترکیه 2.8 میلیارد دلار کالا را به پکن ارسال داشت. در این سال شکاف تجارت خارجی با چین 18.5 میلیارد شد. واردات ترکیه از چین در سال 2016 به میزان 25.4 میلیارد دلار و صادرات ترکیه به چین 2.4 میلیارد دلار بوده است. چین سومین شریک تجاری بزرگ ترکیه است، در حالی که ترکیه سی و پنجمین شریک تجاری چین است. کسری تجارت خارجی ترکیه با چین هر ساله در حال افزایش است. بر اساس آمار سایت trading economics، واردات از چین به ترکیه 1851.35 دلار آمریکا در می 2020 افزایش داشته است؛ در حالیکه میزان صادرات ترکیه به چین تنها 219.91 دلار آمریکا در همین زمان افزایش داشته است. عدم توازن تا حدودی به دلیل ارزان بودن کالاهای چینی نسبت به سایر کشورها است.یکی دیگر از جنبه های عدم تعادل تجارت مربوط به ماهیت کالاهای مورد معامله است. چین کالاهای صنعتی مختلفی از قبیل مصالح ساختمانی، ماشین آلات و اقلام روزانه را به ترکیه می فروشد، در حالی که ترکیه تنها با منابع طبیعی مانند بورات و کروم می تواند چین را تأمین کند. بنابراین، عدم تعادل نه تنها به تعداد، بلکه با انواع آن نیز ارتباط دارد و به چین یک مزیت بزرگ داده است. این امر تأثیر مخربی بر بخش های خاصی از اقتصاد ترکیه از جمله بخش نساجی که پرچمدار اقتصاد ترکیه است، می گذارد. ترکیه که یکی از بزرگترین خریداران محصولات چینی است، مدت هاست که از عدم تعادل در تجارت دو جانبه شکایت دارد و به دنبال راه هایی برای جذب هرچه بیش تر سرمایه گذاری مستقیم خارجی از چین است. برای جبران عدم تعادل تجارت با چین، ترکیه در صدد احیای جاده ابریشم است که این امر نیز مستلزم ایجاد زیرساخت های جدید حمل و نقل و راهروهای انرژی و ایجاد جریان تجارت در سراسر اوراسیاست. تجارت كلی به ویژه اگر ترکیه بتواند سایر كشورهای جاده ابریشم (افغانستان، آذربایجان، گرجستان، هند، عراق، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، مغولستان، پاكستان، روسیه، سوریه، تاجیكستان، ترکمنستان و ازبكستان) را متقاعد كند می تواند کسری تجاری ترکیه با چین را کاهش دهد. بنابراین عامل اصلی استراتژیکی نبودن این همکاری های حداقل در بخش تجاری دو کشور این است که میزان روابط تجاری ترکیه برابر با چین نیست.
ملاحظات دوم مربوط به گرایش های قوم گرایانه ترکیه است به عنوان مثال حدود 20 میلیون اویغور در استان سین کیانگ چین وجود دارد که ترکیه آن ها را “برادران قومی” می داند. در گذشته ترکیه، چین را به ارتکاب قتل عام علیه آنها متهم کرده است. احتمالاً آنکارا به حمایت از اویغورها ادامه خواهد داد که این موضوع چین را آزار می دهد. بر اساس گزارش سایت تی آر تی در فوریه 2019 نیز سفارتخانه آمریکا در آنکارا، از اظهارات مقامات ترک در خصوص “ترک های اویغور” حمایت کرد؛ چراکه وزارت امور خارجه ترکیه، با صدور بیانیه ای اعلام کرده بود که سیاست سیستماتیک مقامات چین بر علیه ترک های اویغور شرم بزرگی محسوب می شود.
ملاحظه سوم این است که از نظر سیاسی، با توجه به کرسی دائم چین در شورای امنیت سازمان ملل، ترکیه تمایل دارد چین در مورد موضوعات مهم از آن پشتیبانی کند. با این حال، از دهه 1980، چین از مواضع ترکیه در سازمان ملل پشتیبانی نکرده است. در واقع چین به عنوان یکی از 5 عضو دائم شورای امنیت، به حمایت ترکیه احتیاج ندارد، در حالی که ترکیه خواستار حمایت چین از مسائل بین المللی است. این اختلاف در سطوح سیاسی و بین المللی نیز در این روابط مشکل ساز است. علاوه بر این، چین همچنان از رژیم اسد حمایت می کند، در حالی که ترکیه از مخالفان حمایت می کند.
با توجه به مواردی که ذکر شد روابط ترکیه و چین برخلاف صحبت اردوغان از نوع همکاری های استراتژیک جامع و یا همکاری استراتژیک عادی نیست. چرا که با وجود همکاری های مختلف آن ها هنوز شرکای استراتژیک واقعی نیستند. در حالی که برای پروژه های مختلف از پروژه های عمرانی گرفته تا مبادلات فرهنگی و گردشگری همکاری های برنامه ریزی شده ای وجود دارد، بین دو کشور نیز تعدادی از مسائل مشکل ساز وجود دارد. در واقع چین و ترکیه از یک دیدگاه استراتژیک مشترک برخوردار نیستند که بتواند پایه و اساس یک همکاری استراتژیک را تشکیل دهد. هنوز پروژه ابتکار یک جاده یک راه درست نشده است تا تجارت بین چین و ترکیه را احیا کند با این حال، هنوز مشخص نیست همین جاده ابریشم بتواند همکاری استراتژیک را ایجاد کند. بنابراین می توان روابط آن ها را خوب توصیف کرد.