فَرغانه درهای در آسیای میانه است. این دره از جنوب خاوری به ترکستان چین محدود است و اطراف آن را کوههای تیان شان فرا گرفته و امروزه فرغانه به سه بخش در کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان تقسیم شده و دارای 12 میلیون نفر جمعیت می باشد. در دوره شوروی، استالین تغییرات زیادی را در این دره ایجاد کرد ولی در این تقسیمات ویژگیهای اکولوژی، طبیعی و جغرافیایی در نظر گرفته نشد و تنشها و چالشهای بین قومیتی در دره فرغانه وجود دارد. همچنین دره فرغانه یکی از مناطقی دارای پتانسیل اسلام گرایی افراطی است و از آن تحت عنوان قلب اسلام گرایی در منطقه آسیای مرکزی یاد میشود .گفتگوی زیر برای بررسی کانونها و مراکز بحرانی در دره فرغانه و چشمانداز آیندهی بحران است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چه کانونها و مراکز بحرانی در دره فرغانه وجود دارد؟
دره فرغانه به سبب آن که سرزمین آن بین دو کشور اصلی ازبکستان و تاجیکستان تقسیم شده از اهمیت ژئوپولیتیکی برخوردار است. قسمت اعظم آن متعلق به ازبکهاست ولی قرقیزها و تاجیکها نیز در این ناحیه هم سرزمین داشته و هم ادعای حاکمیت دارند. لذا این دره از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. به غیر از این، منطقه اصلی کشاورزی جغرافیای آسیای مرکزی به حساب میآید. یکی از معروفیتهای آسیای مرکزی کاشت پنبه میباشد که پنبه کشت شده در آسیای مرکزی توسط ازبکها در همین دره به عمل میآید. منابع حاصلخیز کشاورزی که منبع ثروت بوده و بیشتر مورد استفاده ازبکها و کمتر مورد استفاده تاجیک در همین دره متمرکز شده است. به همین جهت این دره جمعیت فراوانی را در خود جای داده است. بخش عمده جمعیت فعال منطقه ساکن دره فرغانه هستند و شهرهای بسیار مهمی در این دره واقع شدهاند. شهرهایی که وابسته به هر سه جمهوری آسیای مرکزی هستند. از جمله میتوان بخشی از شهر اُوش و شهر فرغانه را نام برد. همچنین این دره از بابت نزدیکی به نقاط ژئوپولیتیک اطراف از جمله افغانستان حائز اهمیت و این دره به گذرگاه بنیادگرایان مبدل گردیده است و در برهههای خاصی محلی برای آموزش گروههای بنیادگرایی و مکانی برای فرار بوده و به علاوه عملاً مسیر انتقال مواد مخدر منطقه نیز میباشد. به همین سبب در مجموع این دره منطقهای بسیار راهبردی و استراتژیک به حساب میآید.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: از نظر ژئوپولیتیکی چه عوامل درونی و بیرونی بر بحرانخیز بودن دره فرغانه تأثیر گذاشته است؟
مسأله اصلی از دید ژئوپولیتیکی این دره از آن جهت میباشد که موجودیت جغرافیایی این دره یکپارچه است، ولی موجودیت سیاسی و سرزمینی آن چند پارچه میباشد. این چند پارچگی سیاسی و سرزمینی این دره همراه با سکونت اقوام بومی مختلفی است که با یکدیگر تنش جدی دارند. مسأله بین گروههای قومی ازبک و تاجیک و به طور کلی مسأله میان اقوام ترک و فارس را میتوان نام برد. به غیر از مسائل تاریخی این تنشها ، مسأله بنیادگرایی و مسائلی که عموماً کمتر در دهه نود و بیشتر در دهه 2001 تا 2009 اتفاق افتاده، موجب شده که کشتار و دستگیری یک سری از بنیادگرایان و گروههای بنیاد گرایی تنشهای اساسی با محوریت بنیادگرایی در این دره را به دنبال داشته باشد. مسأله دیگر ادامه تنشهای کشورهای آسیای مرکزی در این دره میباشد. در حالی که این دره از نظر اقتصادی و جمعیتی بسیار مهم است، در بین کشورهای آسیای مرکزی عملاً قومی که قوم حاکم به حساب میآید وابستگی کمتری به دره فرغانه دارند، یعنی اقوام حاکم بر کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان با وجود استفاده بسیار زیاد از منابع مالی فرغانه در تقابل با اقوام ساکن در دره و شهرهای بزرگ میباشند که این خود منبع تنشی در دره فرغانه به صورت ادامه دار میباشد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: از نظر اجتماعی و فرهنگی چه شکافهایی در دره فرغانه قابل ذکر است؟
شکاف اول در این دره شکاف قومی میباشد. شکاف قومی با شکاف اقتصادی کاملاً تعمیق شده است. این منطقه دارای منابع اقتصادی بالایی است در حالیکه توسعه بالایی نیافته است. مثلاً توسعه در تاشکند در هیچکدام از شهرهای دره فرغانه دیده نمیشود. مسأله سومی سبب تعمیق این شکافها حاصل بنیادگرایی میباشد. به دلایل مختلفی این منطقه به مأمن بنیادگرایان مبدل گردیده است. یعنی خوانش سیاسی جدید اسلام سنی از بنیادگرایی سلفی که به خوانش طالبانی موجود در افغانستان بسیار نزدیک است به شدت موجب شکاف در برابر دولتهای سکولار میگردد و به نوعی عموم مردم را که دانش پایینی در حوزه مذهب و سایر حوزهها دارند، درگیر تنشهای ذهنیتی بسیار بسیار عمیقی خواهد کرد. این موضوع با شکاف اقتصادی بالای موجود در این دره ترکیب و مسألهای بسیار جدی را به وجود میآورد. چنانچه بخش عمدهای از فقیرترین افراد در آسیای مرکزی ساکن فرغانه میباشند و بخش عمدهای از ثروتمندان آسیای مرکزی نیز ساکن این دره میباشند. این شکاف بزرگ غنی و فقیر مجموعه شکافهای اجتماعی در این منطقه را تعمیق بیشتری میبخشد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نقش بازیگران بین المللی و منطقهای در افزایش دامنه بحران خیزی این دره تا چه حدی میباشد؟
قدرتهای منطقهای و بین المللی به مجموعه دره فرغانه نگاهی شک آلود دارند که حاکی از عدم شناخت این ناحیه و حاکی از بحران خیزی این منطقه و عدم درک آن میباشد. به دلیل قاچاق مواد مخدر در این منطقه، وجود زمینهی بالای بنیادگرایی و نزدیکی به افغانستان (که گذرگاهی از این کشور به آسیای مرکزی و حتی ماورای خزر محسوب میشود )قدرتهایی چون آمریکا، چین یا روسیه به این منطقه بدبین بوده و در عین حال از آن جا که مورد تنش کشورهای مختلف آسیای مرکزی میباشد هیچ واکنشی نسبت به این منطقه نشان نمیدهند. در عین حال به دلائل مختلف این منطقه را یک راه اقتصادی و یک راه نظامی امنیتی به حساب میآورند. اقتصادی بدان جهت که فرغانه یکی از مسیرهای اصلی و به عبارتی اصلیترین مسیر حرکت از اروپا به سمت روسیه و سپس به سمت چین میباشد. از نظر نظامی امنیتی و همچنین حوزهای که به چین و روسیه راه دارد منطقه استراتژیک آسیای مرکزی میباشد. به همین سبب نگاه ابرقدرتها به این دره نگاهی ابزارگرایانه میباشد. به همین سبب هیچگاه رویکرد سازندگی نداشتهاند. در واقع فعالیتهای اقتصادی و فعالیتهای فرهنگی به شدت مورد نیاز میباشند. البته چنین رویکردی حتی از طرف خارجیها هم وجود نداشته و معمولاً خیلی درگیر مسائل این منطقه نمیشوند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چشمانداز آیندهی بحران در دره فرغانه چگونه میباشد؟
دره فرغانه به طور تئوری و به طور بنیادی خیلی زمینه بحران دارد. ولی تجربه سالهای اخیر نشان میدهد با وجود این که این دره از نظر جغرافیایی قابلیت تبدیل سریع به یک منطقه جنگی را داراست که کشورهای مختلفی در آن مبارزه داشته باشند یا یک جنگ بنیادگرایانه در این منطقه اتفاق بیفتد و بنیادگرایی در این منطقه شعلهور گردد یا اینکه تروریسم بینالملل از این منطقه صادر یا وارد این منطقه شود، لیکن به نظر میرسد شیوهی ادارهی کشورهای صاحب این دره و کشورهای اطراف آن به ویژه ازبکستان و تاجیکستان، تا کنون به خوبی توانسته است این منطقه را کنترل نماید. به همین دلیل چنانچه جنگ منطقهای قابل تأملی اتفاق نیفتد انتظار بحرانهای خیلی عمیق حداقل در کوتاه مدت در این منطقه نمیرود. لیکن در میان مدت به هیچ وجه قابل پیش بینی نمیباشد. به عنوان مثال در صورتی که وضعیت افغانستان بسیار بحرانی شود، یا وضعیت تاجیکستان بحرانی شود و اسلام گرایی در آن منطقه درگیر جنگ شود یا در ازبکستان یا هر کشور دیگری یکی از دولتهای سکولار شکست خورد در آن صورت هیچ پیش بینی از وضعیت بنیادگرایی وجود نخواهد داشت. در مورد سایر بحرانهایی در منطقه نیز به همین ترتیب خواهد بود. بحرانهای ژئوپولیتیک نیز از بابت اینکه ماهیت دولتها عموماً سکولار میباشد تاکنون کنترل شده است.
————————————
توجه : مسئولیت صحت و سقم مقالات، یادداشت ها و مصاحبه های منتشر شده به عهده نویسنده بوده و صرف انتشار به معنی تائید آن نمیباشد.