پدیدارشناسی داعش و تاثیر آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران/ دکتر سید حمزه صفوی/ عضو هیات علمی دانشگاه تهران

 

بسمه تعالی

پدیدارشناسی داعش و تاثیر آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

سخنرانی دکتر سید حمزه صفوی، مدیر عامل موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

در اولین همایش بین‌المللی بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام

25 آبان ماه 1395

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان مقالهای که میخواهم ارائه کنم «پدیدارشناسی داعش و تاثیر آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» است. باید نسبت یابی شود که پدیدهی شوم داعش که در همسایگی ما رخ داده چه تاثیری میتواند روی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. بنابراین مخاطب من حکومت و دولت جمهوری اسلامی ایران است.

ابتدا یک بحث خیلی خلاصه و  مقدماتی در ارتباط با اینکه ریشههای داعش چه چیزی است ارائه می دهم. دو دسته ریشهی کلی را میتوان برای داعش متصور شد: 1- ریشه ها یا علل خارجی 2- ریشه‌ها یا علل داخلی.

  اگر بخواهیم در مورد علل خارجی صحبت کنیم، چند  نکته قابل توجه وجود دارد. در مورد علل خارجیای که منجر به ایجاد پدیده داعش شده است، مرحوم شهید مطهری در کتابهایشان به یک مصرعی خیلی علاقه دارند و بسیار به کار میبرند و میگویند «از شیر حمله خوش بود، از غزال رم». هر کسی یک کارکردی دارد هر جایگاهی یک کارکردی دارد. در مورد دولتهای خارجی و ابرقدرتها، من فکر میکنم کارکرد ذاتی آنهاست که برای رسیدن به منافعشان در سراسر دنیا تدبیر کنند،  از آن طرف وظیفه ذاتی ما به عنوان کشورهایی با قدرت منطقهای این است که تدبیراتی علیه آن جایی که با منافع ما سازگار نیست داشته باشیم. در علم پزشکی میگویند شما در هرتنفسی که میکنید هزاران باکتری و میکروب وارد ریهتان میشود پس چرا مریض نمیشوید؟ علت این است که سیستم ایمنی بدنتان این باکتریها و میکروب را از بین میبرد. یعنی باکتری وجود دارد اما سیستم ایمنی بدن آن را دفع میکند. چرا ایدز مریضی مهلکی هست؟ چون آن سیستم ایمنی را از بین میبرد. من این را میخواهم به بحث داعش و امنیت در جهان اسلام و در جمهوری اسلامی تسری بدهم. قدرت های خارجی وظیفه خودشان را دارند انجام میدهند و ما ضمن اینکه نباید از رصد کاری که انجام میدهند غافل شویم اما این طرف وظیفه اصلی ما تقویت آن سیستم ایمنی هوشیار است. نگاهمان  نباید کلا نگاه امنیتی سخت باشد، باید نگاه امنیتی نرم، نگاه فرهنگی و بحثهای دیگر هم باشد که من سعی میکنم در ادامه به آن بپردازم.

 در مورد ریشههای خارجی نکتهی دیگری که  باید اشاره نمود و ما داریم روی این موضوع کار میکنیم، متدی هست شبیه کارآگاهان جنایی. کارآگان جنایی وقتی یکنفر به قتل میرسد از دو طریق قاتل را پیدا میکنند. یک طریق این است که میایند اثر انگشت را نگاه میکنند. ببینند در صحنهی جرم چه آثاری از مجرم باقی مانده است؟ یک کار دیگری که انجام میدهند این است که شروع میکنند به تحقیق که ببینند از فردی که به قتل رسیده چه کسانی منفعت میبرند؟  از آن طریق به پیدا کردن مظنونین الف، و ب و جیم شروع میکنند.

 در مورد ریشههای خارجی در مورد بحران داعش من شواهد یقینی دقیقی را در ادبیات علمی پیدا نکردم به غیر از چند خبری که در رسانهها منتشر شده است. اما اگر شما ریشهیابی کنید میبینید که برندهی اصلی ایجاد جریان داعش اسرائیل است. این یک صحنهی شطرنجی هست که برنده اصلی آن کسی است که نفع اصلی را از آن قتل و از آن  اتفاق وحشتناک و متاثرکننده  بزرگ  میبرد و میبینیم که اسرائیل است؛  اما این موضوع بحث من نیست و باید جداگانه روی آن کار شود.

در جهان اسلام نظر بنده اینست که بیش از اندازه به عامل خارجی توجه میکنیم؛ عامل اصلی عامل داخلی است- سیستم ایمنی بدن هست که در مثال پیش عرض کردم- که یک مقدار مغفول مانده است. من تکیهام بیشتر روی بحث ریشههای داخلی شکلگیری بحران داخلی داعش  است. در مورد ریشههای داخلی من پنج دسته ریشهی اصلی را شناسایی کردم:

1. افراطگرایی دینی است، که بحمدلله تولید ادبیات علمی به اندازهی کافی در کشور صورت گرفته و ما در ایران روی این موضوع فکر میکنم اندیشمندان بزرگی داریم و خوب روی این موضوع کار شده است.

یک سری بندهای دیگری هم وجود دارد؛ هیجانطلبی، نوعی ساختار اعتراضی  و عوامل روانشناختی. اینها سه تا زمینهای است که کمتر در ایران کار شده است. کمتر توی جهان نسبت به شکلگیری داعش روی این موضوعات کار شده است.

2-هیجانطلبی: بسیاری از کسانی که به داعش پیوسته اند، وقتی با آنها مصاحبه میشود میبینند در گذشته  بازیهای کامپیوتری خشن خیلی بازی میکردند یا علاقهمند بودند به فیلمهای وسترنی که یک نفر بدون هیچ محدودیت قانونی میتواند یک شات گان دستش بگیرد و برود هرچقدر میخواهد به وحشیانه‌ترین حالات آدم بکشد. چرا اینها از سراسر دنیا جذب پدیدهی داعش شدند؟ چون دقیقا آن دنیای ذهنیای که سالهای سال نگاه میکردند و با آن بازی می‌کردند را الان میتوانند به صورت عینی انجام دهند.

3- یک نوع ساختار اعتراضی: قسمتی از جوانانی که جذب داعش شده اند، به دلایل مختلفی در زندگیشان دچار سرکوبهای روانی و اجتماعی شده اند، به قول معروف میگویند« ازکسی بترس که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد، این فرد هر کاری میتواند انجام دهد».  قسمتی از کسانی که به داعش پیوستهاند در این گروه قرار میگیرند.

4- مسائل روانشناختی: دیروز آقای میشل فوشه بحث خوبی را مطرح کرد که بنده با ایشان همنظر هستم. ایشان میگفت: « شما داعش را به عنوان یک بیماری روحی در نظر بگیرید» این نکتهی ظریفی است که پدیدهی داعش از طرف روانشناسان باید به عنوان یک بیماری روحی برای افرادی که جذب اینها میشوند مورد بررسی قرار گیرد که البته من پیشنهاداتی دارم در ارتباط با این سه دستهای که ذکر شد.

5- محرومیت و توسعه: محرومیت و توسعه عامل شکلگیری و گسترش بحران داعش در منطقه است.

 این پنج مورد ذکر شده بحث کلی در مورد بروز داعش است.

اما نسبیتسنجی اینها با ایران کاری است که در مقاله صورت گرفته است. من با عوامل خارجی کاری ندارم.در مورد عوامل خارجی، ایران یک ساختار حکومتیای دارد که دشمنان زیادی در جهان دارد؛ ما ادبیات سیاسی و فرهنگیمان از گذشته یک چیزی است که سعدی هم به آن اشاره میکند. من از سعدی درس زیاد گرفتم و سعدی میگوید: «صد دوست کم است یک دشمن زیاد است». ما به این نکته در سیاست خارجیمان باید دقت کنیم. در مورد پدیدهی دیگرسازی برای انسجام داخلی و تعریف خودی و غیر خودی، اینها نکات حساسی هستند که در امنیتسازی به آن توجه میشود. من احساس میکنم باید یک بازنگری در تعاریف ما صورت گیرد و ما یک مقدار با دقت بیشتری بایدخودی و غیر خودیهایمان را مشخص کنیم. پدیدهی تعریف غیر خودی معمولاً در نگاه امنیتی وقتی جواب میدهد که شما بتوانید بال ائتلافسازیتان را همگام با آن پیش ببرید. چون وقتی شما تعریف غیر‌خودی را گسترش دهید خوب ضدیتها و دشمنیها را افزایش دادید. اگر این طرف در کفهی دیگر ترازو نتوانید ائتلافهایتان را به موازاتش پیش ببرید به عامل تهدید امنیت ملی تبدیل می‌شود. من به همین دو نکته در مورد ارتباطیابی داعش با جمهوری اسلامی در بعد خارجیاشبسنده میکنم.

در مورد بعد داخلی، در مورد افراطگرایی دینی می دانید که زمینههایجدی آن در ایران وجود دارد باز در این مسئله خوب کار شده است. من از وزارت اطلاعات که کار علمی- اجرایی خوبی در این زمینه انجام دادند و از دیگر نهادهای امنیتی تشکر می‌کنم که این امنیتی که ما امروزه داریم مرهون آن‌ها هستیم، وقتی تحرکات داعش را روی نقشه نگاه میکنیم میبینیم که انگار یک سد بتونی کشیده شدهاست و این پدیدهی متعفنی که همهجا پخش شده است، کمترین آسیب را توانسته  به این‌جا برساندو در این زمینه ما باید ازآن نهادها تشکر کنیم.

در مورد بندهای بعدی که هیجان طلبی، ساختار اعتراضی و مسائل روانشناختی است کمتر کار شده است و این یک بحث میان رشتهای است و ما در این زمینه متاثر هستیم. در مورد قسمت اصلی که محرومیت و توسعه است، من دو نکته ذکر کنم. ما یک محرومیت نسبی داریم و یک محرومیت مطلق داریم. در محرومیت نسبی یک نکتهای که داریم، احساس محرومیت است. ما در ایران در مورد احساس محرومیت مشکل داریم. ما در ایران مردم را در این 37 -38 ساله آموزش دادیم که چشمشان به دست دولت باشد که دولت چه چیز به ما داده است؟ ما وقتی غرب را مطالعه میکنیم، سوالی که  مردم از خودشان  میپرسند، اولین ذهنیت این است که من برای جامعهام چیکار کردم؟ من برای دولتم چیکار کردم؟ من برای کشورم چیکار کردم؟ دغدغه اصلی اینهاست. در آنجا کسانی که بیشترین مالیات را بدهند مورد تشویق قرار میگیرند. ما اینجا به مردم یاد دادیم که مردم بگویند دولت واسهی ما چیکار کرده است؟ این یک مقدار احساس محرومیت نسبی که از عوامل تهدید‌زا هست را بالا میبرد. اما محرومیت دیگری هم داریم که من میخواهم توجه شما را به این موضوع جلب کنم. من نمیدانم چند درصد از شماها به سیستان و بلوچستان سفر کرده اید؟ چند درصد به کردستان سفر کرده اید؟ وقتی  انسان به این استان‌‌‌‌‌‌ها سفر میکند، من به عنوان یک ایرانی خجالت میکشم، شرمسار هستم که ما 37-38 سال وقت داشتیم که این مناطق را توسعه دهیم که این وضعیت نباشدکه وضعیت غیر قابلقبولی هست. با هیچ منطق و توجیهی نمیشود وضعیت این مناطق را پذیرفت که از قضا مناطقی هستند که مستعد بحران داعش هستند و آن زمینههای دیگری که به عنوان عوامل داخلی ذکر کردم به این موضوع لینک میشوند. میگویند: «یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگران». آیا این سوزن به خودمان را زدیم؟ شما اگر یک محیطی را آماده کنید، یک خوراکی را یکجایی بذارید،در مجاورت رطوبت و دمای مناسب باشد و آن را رها کنید، بعد یک مدت که میگذرد باکتری رشد میکند و کپک میزند، بعد میشود گفت چرا کپک زدی؟ زمینه‌ها شکل گرفته، جلوی این زمینهها باید گرفته شود که از قضا در جاهایی که مستعد بحران داعش است این اقدامات صورت نگرفته و یا اقدامات انجام شده کفایت نمیکند. بنده پیشنهادات مشخصی دارم. در مورد پیشنهادات؛ ما یک قرارگاههای امنیتی داریم از زمانی که بحران امنیتی در سیستان و بلوچستان زیاد شد، یک قرارگاه امنیتی بعد از شهادت سردار شوشتری آنجا تاسیس شد که مسئول تامین امنیت آن جا شد. بعد از آن نگاه میکنید میبینید که مسائل امنیتی آنجا تا مقادیر قابل توجهی کنترل شد. من پیشنهاد مشخصی که دارم در مورد  یک ستاد مرکزی با توان تصمیم گیری متمرکز برای توسعه در این استانهای مرزی است، استانهای مرزی از جمله سیستان و بلوچستان، کردستان و آن جاهایی که مستعد داعش است.

ما باید این استان ها را پیشرفت بدهیم و آن ها را به یک الگوی توسعه تبدیل کنیم.و برای این کار باید از آدم های قوی مرکزی استفاده کنیم.گاهی وقت‌ها شرف المکان بالمکین می‌شود. آدم‌هایی که داخل جمهوری اسلامی ایران سابقه ها‌ی اجرایی دارند، آدم‌هایی هستند که گنجینه‌ای از ارزش هستند، این‌ها تجربه بسیار زیادی دارند و ارتباطات حکومتی خوبی دارند از این‌ها می‌توانید بهره‌ببرید. واقعا شاید اگر برای ایران بخواهیم تعریف جهاد کنیم باید یک جهاد توسعه را برای این استان‌ها قائل شویم با آدم‌هایی که اینها آدم‌های مرکزی باشند. یعنی جمهوری اسلامی ایران باید این استان‌ها  را به عنوان اولویت خودش قرار دهد و قوی ترین مهره های اجرایی خودش را برای توسعه در آنجا قرار دهد.

 

در مورد بحثهای روحی- روانی من از حجت الاسلام حمودی که از عراق هستند یک خواهشی خواهم کرد که اجازه بدهند دانشمندان روانشناسی، جامعه شناسی سیاسی و جامعهشناسی یک کار میدانی را نسبت به این موضوع انجام بدهند؛چون بحث داعش در عراق تمام خواهد شد؛ وقتی که جمع شد ما و کارشناسان عراقی یک کار آکادمیک انجام بدهیم. بیاییم این بحث را دقیقتر کنیم. اینهایی که اسیر شدند یا توبه کردند یا هرچیز دیگری، به ما دسترسی داده شود. ما یک کار آماری راجع به اینها نداریم که  نسبت دهیم و بگویم که هر کدام از این انگیزهها درصدش چقدر است؟ اگر به ما اختیار دهند ما توسط نهادهای علمی میتوانیم یک کار میدانی در آن زمینه انجام دهیم. دستاوردهایش را در اختیار کشورها و سازمانهای اجرایی که ممکن است از پدیده  داعش متضرر شوند یا احساس خطر کنند قرار دهیم، برای اینکه از تکرار این موضوع جلوگیری شود؛ چون داعش اسمش ممکن است عوض شود ولی این  شیوه تحرک احتمال دارد تا مدتها حتی با اسامی دیگر باقی بماند. در پایان از شما بزرگواران بخاطر وقتی که برای شنیدن سخنان اینجانب مبذول داشتید تشکر می‌کنم.