نگاهی به بحران قطر و همسایگانش/ حجه الاسلام علی الماسی/ دکتری مطالعات اسلامی

نگاهی به بحران قطر و همسایگانش/ حجت الاسلام علی الماسی/ دکتری مطالعات اسلامی

پیش‌درآمد

15خرداد 1396 طی اعلامی که پیش‌بینی آن می‌شد، سه کشور همسایه‌ی قطر، (عربستان، امارات و بحرین) به اضافه‌ی مصر و لیبی (تاکنون) با این کشور قطع رابطه کردند. راه‌های زمینی و هوایی را بستند و به اتباع قطری هشدار دادند تا در اسرع وقت، کشورهای مذکور را ترک کنند. دلیل این مسئله، موضع‌گیری‌های اخیر قطر نسبت به ایران پس از نشست سران کشورهای عرب به همراه ترامپ بود. این موضع‌گیری‌ها ضربه عمیقی به نشست مذکور زد و باعث شد اجماع کشورهای نشست علیه ایران را در هم شکند.  

در تاریخ معاصر قطر و روابطش با دیگر همسایگان، بحران به شکل‌های مختلف، بی‌سابقه نیست. طی چندین دهه است که اختلافات مرزی بین قطر و عربستان و نیز قطر و بحرین دامنگیر این چند کشور شده است و هر از چند گاهی تنشی بین این کشورها رخ می‌دهد.

ماجراهای تکراری

ماجرای اوّل: در سال 1920 ميلادي و در زمان استعمارگری انگلیس، بحرين از بريتانيا درخواست كرد كه از زباره به‌عنوان بندر استفاده كند (زباره بخشي از قطر است كه بحرين نسبت به آن ادعاي ارضي داشت). این مشکل ادامه داشت تا اینکه در سال 1936 ميلادي به دنبال بروز اختلاف بين بحرين و قطر در مورد حاكميت بر زباره، پرچم بحرين در اين منطقه برافراشته شد. بالاخره پس از کشمکش‌های متعدد در سال 1939 ميلادي بريتانيا اعلام كرد جزاير حوار متعلق به بحرين است.

ماجرای دوم: دهه پنجاه در قرن پیشین، دهه‌ی درگیری‌های مرزی قطر با عربستان بود. سال 1949ميلادي عربستان به‌طور رسمي به دولت انگلستان اعلام كرد، 129500 کیلومترمربع از اراضي صحراي شرق احساء كه تحت كنترل حاكمان قطر، ابوظبي و مسقط است، متعلق به اين كشور می‌باشد. این ماجرا ادامه یافت تا حدود ده سال بعد، در سال 1958 ميلادي قطر يک پاسگاه مرزي ايجاد کرد و ابوظبي نسبت به اين منطقه ادعاي ارضي نمود.در نهایت، سال 1965 ميلادي قطر و عربستان درباره مرزهاي بين دو كشور يك موافقت‌نامه مرزي امضا كردند.

ماجرای سوم: قطر از لحاظ مرزی با ابوظبی نیز اختلاف داشته است. تاریخچه‌ی آن هم به سال 1961 ميلادي برمی‌گردد که برای حل آن، بريتانيا گروهی را براي حل‌وفصل مالكيت جزيره حالول و ساير جزاير مورد اختلاف بين ابوظبي و قطر تعيين كرد. یکی از راه‌حل‌های ارائه شده، تشکیل فدراسیونی مشترک ميان قطر، بحرين و هفت اميرنشين سواحل متصالحه بود که در سال 1968 میلادی رخ داد. شيخ خليفه كه در آن موقع شاهزاده و وليعهد قطر بود، رئيس موقت شوراي فدرال و سپس در اكتبر1969 ميلادي نخست‌وزیر فدرال شد. در همین سال بود که قطر و ابوظبي يك موافقت‌نامه براي تحديد مرزهاي دريايي خود امضا كردند. اما این فدراسیون دیری نپایید که از هم پاشید. در سال 1971 میلادی یک‌سال پس از تشکیل اولین دولت در قطر، بر اثر اختلاف در نحوه‌ی تقسیم قدرت فدرالی، ابتدا بحرین و سپس قطر از آن جدا شدند. این واقعه مصادف با اعلام استقلال این کشور بود.  

در این میان، تنهاکشوری که اختلافی در مورد مرزهای آبی با قطر نداشته، ایران بوده است. این دو کشور در سال 1969 ميلادي با امضاي يك موافقت‌نامه، مرزهاي دريايي خود را تحديد كردند.

ماجرای چهارم: در سال 1992 ميلادي قطر پهناي درياي سرزمين خود را از 3 مايل دريايي به 12 مايل افزايش داد. به همین دلیل بود که نيروهاي نظامي عربستان به قطر تجاوز و بخش‌هایی از خاك اين كشور را تصرف كردند. در همین سال بود که يك موافقت‌نامه مرزي بين عربستان و قطر در مورد مرزهاي بين دو كشور به امضا رسيد.

همچنین بر اساس توافقاتی مرزی بین عربستان و امارات در سال 1974 ميلادي، مرزهای آبی قطر نیز جابجا شد. به موجب این جابجایی، حاکمیت قطر بر برخی از جزایرش زیر سؤال می‌رفت. لذا در سال 1994 ميلادي دولت قطر در نامه‌ای به سازمان ملل متحد اعلام كرد: موافقت‌نامه مرزي سال 1974 ميلادي منعقد شده ميان عربستان و امارات متحده عربي، بدون اطلاع اين كشور بوده و نمی‌تواند بر حاکمیت قطر بر جزاير، بستر دريا و منابع طبيعي آن تأثیری داشته باشد. در ماه‌های مارس تا اكتبر همين سال چند حادثه مرزي بين قطر و عربستان سعودي روي داد که در پی آن، در سال 1995 ميلادي، ديوان بین‌المللی لاهه با بررسي اختلافات مرزي و ارضي بين قطر و بحرين موافقت كرد.

در سال بعد بود که براي نخستين بار دو کشور قطر و بحرين روابط سياسي رسمي برقرار نموده و سفير مبادله كردند. سال‌ها بود که روابط سیاسی این دو کشور بر اثر اختلافات مرزی به سردی گراییده بود. نهايتاً در سال 2001 ميلادي ديوان بین‌المللی دادگستري لاهه با صدور حكمي اختلافات ارضي بين دو كشور بحرين و قطر را پايان داد و اين حكم مورد تأیید دو كشور قرار گرفت.

ماجرای پنجم: کمی بیش از یک دهه پس از بحران مرزی قبلی قطر با همسایگانش، در سال 2014 میلادی، مجدد تنش میان این کشور و دیگر کشورهای جنوبی حاشیه‌ی خلیج فارس در گرفت. در این سال دیگر اختلافات بر سر مسائل مرزی نبود؛ بلکه ماجرا وارد فاز جدیدی شده بود. قطر در این سال‌ها به دلیل رشد اقتصادی بالا و به یمن فروش نفت و گاز به یکی از قطب‌های اقتصادی منطقه تبدیل شده بود. این رشد بالای اقتصادی موجب شد، قطر سودای تأثیرگذاری ژئوپلیتیک در منطقه بپروراند؛ لذا سیاست‌های خود را کمی مستقل‌تر از دیگر کشورهای هم‌فکرش بنا نهاد که گاه منجر به اختلاف میان قطر و دیگرکشورهای هم‌فکر شد. به‌عنوان مثال در سال 2014 میلادی به دلیل حمایت قطر از اخوان المسلمین، عربستان، امارات و بحرین سفرای خود را از قطر فرا خواندند. اهمیت این مطلب زمانی آشکار می‌شود که دانسته شود، برخی از سیاست‌های کلان داخلی و خارجی این کشورها براساس مبنای اخوانی بودن یا نبودن طرح‌ریزی می‌شود. گرچه دیری نپایید که مجدداً روابط دیپلماتیک بین این سه کشور برقرار شد، اما مسئله اخوان و حمایت‌های قطر از آن، همیشه مورد اعتراض و اختلاف این کشورها بوده است.

وضع موجود

ماجرای آخر: امروز و بر اثر اختلافات پدید آمده در نشست اخیر سران کشورهای عربی، قسمتی دیگر است از سریال پایان ناپذیر تنش‌هایی که تاریخ معاصر این کشورها با آن مواجه بوده است. سریالی که هر از چند گاهی رخ داده و پس از گذشت چند صباحی حل شده است. علت حل شدن تمام این موارد این است که منافع راهبردی کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس به‌شکل پیچیده‌ای باهم گره خورده است. درواقع، درست است که این منطقه در بر دارنده‌ی تعدادی از کشورهای کوچک و بزرگ است، اما همه‌ی آنها جزئی از یک واحد هستند. واحدی که زمان تعارض منافعش با منافع ایران، با وجود تمام تزاحمات درونی، بر ایران و منافع آن مقدم خواهد شد. این کشورها در برابر ایران، عضو یک خانواده‌اند و اگر گوشت هم‌دیگر را هم بخورند، استخوان هم‌دیگر را دور نمی‌اندازند.  

پانزدهم خرداد نود و شش

  علی الماسی