گلبدين حكمتيار حزب اسلامی را در دهه 1350 بنا نهاد و بعد ها از نیرومندترین و سازمان دهندهترین ارگان های افغانستانی شد. آنها هنگام سقوط رژیم دکتر نجیب الله کوشیدند تا در کابل قدرت را بدست گیرد و سپس بر ضد نیروهای احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی جنگيدند. پس از سقوط طالبان و تشکیل حکومت موقت هم همواره از كابل و امریکایی ها انتقاد كرده و با آنها جنگیده است. در اين حال براي بررسي بيشتر نوع رويكرد و موضع گيريهاي حزب اسلامي و آينده آن گفتگويي با جناب ملازهی كارشناس افغانستان داشته ايم.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: شرایط و نحوه تاسیس حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان چگونه بوده است؟
حزب اسلامی حکمتیار در واقع بخشی از جنبشی بود که اخوان المسلمین یا شعبه اخوان المسلمین در افغانستان به وجود آوردند. در حقیقت کسانی مانند مولانا نیازی و افرادی مانند برهان الدین ربانی، که در دوره گذشته یعنی در زمان سلطنت به مصر و دانشگاه الازهر رفتند و در آن جا با افکار اخوان المسلمین آشنا شدند و به افغانستان برگشتند و تفکر حکومت اسلامی اخوان المسلمین را به داخل افغانستان آوردند. نتیجه آن تفکر در دانشگاه کابل جریانی اسلامی بود و از درون آن جریان اسلامی جمعیت اسلامی به وجود آمد که بعدا به دو گروه حزب اسلامی حکمتیار و دیگری جمعیت اسلامی برهان الدین ربانی تجزیه شد. این جریان اسلام گرای اخوانی ریشه اصلی تفکری در افغانستان بود. این تفکر در نهایت خواهان این بود که در افغانستان حکومت اسلامی بر اساس دیدگاه هایی که در اخوان مصر مطرح شده بود. برقرار شود؛ اما بعد از این که این جریان در افغانستان افتتاح شد و در اوایل دهه پنجاه روی کار آمد، این تفکر رویاروی دولت جدید جمهوری ناسیونالیستی داوود خان بود، قرار گرفت. علت آن هم این بود که آنان معتقد بودند که احزاب چپ مانند پرچم و حزب دموکراتیک خلق (نیروهای کمونیستی ) با داوود خان متحد شدند. بر همین اساس آن ها در صدد برآمدند که جنگ مسلحانه ای را علیه دولت داوود خان به راه بیندازند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: قبل از سرنگونی طالبان نوع نقش حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان چگونه بوده است؟
در نگاهی واقع بینانه حزب اسلامی حزبی است که تقریبا در طول چهل سال گذشته با تمام حکومت های مرکزی در کابل وارد جنگ شده است و با هیچ کدام سازش نکرده است. در حقیقت با هیچ کدام از نیروهایی که مخالف دولت مرکزی بودند هم سازش نکرده است. در حقیقت سه ویژگی در این حزب دیده می شوود: یک اینکه در شرایط کنونی هم در دولت کرزی و هم در دولت غنی حضور دارد، یعنی نیروهای آن در سطح اداری و حتی در راس وزارتخانه هستند. در همان حال با دولت مرکزی و نیروهای خارجی می جنگند، یعنی جزء احزابی هستند که با آن ها معارض است و مسلحانه علیه آن ها می جنگد. خصلت سوم آن این است که سعی می کند درها را هم نبندد، یعنی به دنبال این است که نوعی مصالحه با دولت مرکزی کند. اما مشکل حکمتیار و حزب اسلامی تفکر انحصار طلبانه ای حکمتیار است. حکمتیار به نفر دوم رضایت نمی دهد. یعنی اگر وارد معامله شود، می خواهد رئیس جمهور افغانستان شود و قدرت انحصاری برای حزب اسلامی به وجود آورد. این مشکلی است که تاکنون باعث شده است که حکمتیار مواضع متعددی بگیرد. یک بار با یک جریان مصالحه و سازش و همکاری کند و روز بعد با همان جریان وارد جنگ مسلحانه شود. این خصلت حکمتیار و حزب اسلامی است که ایشان تاسیس کرده است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نوع کنشگری حزب اسلامی در دوره طالبان و بعد از سقوط آنها چگونه بوده است؟
در دوره طالبان حزب اسلامی حکمتیار در مقابل حاضر به همکاری نشد و مواضع قبلی خود را حفظ کرد. بعد از این که طالبان ساقط شد، حزب اسلامی سعی کرد که حداقل در مقابل طالبان قرار نگیرد، یعنی مواضعی را که اتخاذ می کرد به گونه ای بود که مواضع مستقل خود را داشت، ولی با طالبان هم در اتحاد قرار نمی گرفت. حکمتیار خود مدت ها در ایران زندگی کرد و بعد از ایران رفت و به عربستان سعودی و پاکستانی ها نزدیک شد و اخیرا با ترک ها هم مناسباتی را برقرار کرده است. در هر صورت موضع مشخصی از آن ندیده ایم. حقیقت این است چه در دورانی که طالبان حاکم بوده و چه قبل از آن، که نیروهای جهادی بعد از پیروزی جهاد در افغانستان روی کار آمدند (ایشان به عنوان نخست وزیر تعیین شد ولی اصلا این پست را در اختیار نگرفت و نیروهای خود را در منطقه مستقر کرد و شروع به جنگ با دولت ربانی کرد) هیچ گاه حاضر نشد که به عنوان نفر دوم همکاری کند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نوع نگاه کنونی حزب و حکمتیار به مسائل نظامی، سیاسی و امنیتی دولت کابل چه بوده است؟
نگاه حکمتیار نگاهی انحصار طلبانه است و به دنبال گرفتن تمامی قدرت هستند. بر همین اساس تا به حال نتوانسته با هیچ یک از جریانات همکاری موثری کند. وی در واقع حاضر نشده است در جایگاهی که انتظار دارد، قرار بگیرد. در سال های اخیر هم به نوعی با دولت آقای اشرف غنی و درخواستی که ایشان کرده بود، پاسخ مثبت داده است که با حکمتیار صلح کنند. ایشان آمادگی خود را برای مذاکره و صلح اعلام کرد و در همان حال آمادگی داشته است که با داعش یعنی به سمت گروه هایی که معاند با دولت مرکزی هستند. همکاری کند. این یکی از خصلت های این حزب است. همچنین این حزب در انتخابات هم شرکت کرد، یعنی حزب اسلامی یک شعبه سیاسی هم در داخل کابل دارد، یعنی به شکل رسمی یکی از شعبه های آن در آن جا رسمیت دارد و بعضی از مقامات و وزارتخانه ها را در اختیار دارد. یا در مناطق مختلف، و شوراهای محلی هم حضور دارد. بنابراین، به جای این که به شکل کامل با دولت همکاری کند، به نوعی همکاری غیر مستقیمی را دارد. در همان حال نیروهای مسلح آن هم در حال جنگ با نیروهای آمریکایی هستند. این خصلت چندگانه را باید دقت کرد به صورتی باشد که موضع گیری هایی که دارد بر اساس منافع خاص حزبی خود است و در آن منافع خاص حزبی رعایت نوعی اخلاق سیاسی را باید مد نظر داشته باشد که چنین اخلاقی را نمی توان در این حزب مشاهده کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده نقش، نفوذ و جایگاه حزب حکمتیار را با توجه به نوع تقسیم بندی های داخلی و نوع نگرش به مسائل افغانستان چگونه می بینید؟
حزب حکمتیار در دوران جهاد حزب قدرتمندی بود، برای این که دستگاه های امنیتی پاکستان و عربستان سعودی را از نظر مالی کمک موثری می کردند. ولی بعد از جهاد با توجه به جنگ داخلی (که با جمعیت اسلامی ربانی و احمد مسعود درگیر شد) ضعیف شد. بعد از این که به ترکیه، ایران و … رفت، تقریبا دیگر نمی تواند نقش اساسی را بازی کند. یعنی حتی اگر روند صلح هم پیش برود و مذاکره کند، در آن جایگاهی که انتظار این حزب بوده، قرار نخواهد گرفت. بنابراین در صورتی که در آینده در افغانستان صلح برقرار شود، نیروی اصلی که با آن مذاکره می شود، طالبان هستند و در صورتی که قدرت تقسیم شود، برای تقسیم قدرت طالبان هستند که تقسیم قدرت را در دولت مرکزی می توانند عملیاتی کنند، نه حزب اسلامی. حزب اسلامی در حاشیه قدرت قرار می گیرد و ممکن است با هر نیرویی که با دولت مرکزی وارد جنگ شود، هماهنگ شود و همکاری کند که احتمالا داعش خواهد بود. بنابراین، جایگاهی که حکمتیار انتظار دارد، در افغانستان به دست نخواهد آورد.