“منطقهگرایی جدید ایران در غرب آسیا”
مریم فودازی- مدرس دانشگاه و پژوهشگر مؤسسه آیندهپژوهی جهان اسلام
منطقه خلیج فارس بهعنوان منطقهای با اهمیت ژئوپلیتیکی همواره برآیندی از تعامل و تقابل بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بوده و از اهمیت راهبردی و امنیتی بسیاری برای سایر کشورهای جهان برخوردار است. تلاش قدرتهای بزرگ در راستای موازنهسازی قدرت برای جلوگیری از ظهور قدرتی مسلط بر منطقه و ایجاد امنیت بیشتر شاهدی بر رویکرد رقابتی و تقابل بازیگران در این منطقه است. نظریه موازنه قدرت (که از سوي نظریه پردازانی مانند کنت والتز مطرح شـده اسـت) تأکید میکند سیاست بینالملل به سوي موازنه گرایش دارد؛ بدین معنا که قـدرتهـاي بزرگ در مقابل قدرت بزرگی که در حال دست یافتن به جایگـاه هژمونیـک اسـت، موازنه ایجاد میکنند. بر این اساس، سیاست بینالملل به جاي اینکه مبتنی بر ساختار قدرت سلسله مراتبی به رهبري قدرت هژمون باشد، اغلـب شـاهد وضـعیت تـوازن قدرت است. به بیان دیگر، نظام موازنه قوا یک سیستم امنیتی با سابقه تاریخی است. به عنوان پیشینهای بر معادله موازنه قدرت ، میتوان به دوران نظام دو قطبی (دهه 1960 تا 1980) و تلاش قدرتهای بزرگ در راستای امنیتسازی منطقهای در خلیج فارس از راه موازنه قوا اشاره کرد. با این وجود نه تنها اختلاف منافع سیاسی و ايدئولوژيک در سطح منطقهاي مانع شکلگيري امنيت پایدار در منطقه خليج فارس شده، بلکه آمريکا نیز به عنوان بازيگري قدرتمند در سطح منطقه و فرامنطقه ای همواره در جلوگیری از پیشبرد همکاريهاي منطقهاي عمل کرده و سياستهاي سلطهجویانه این کشور به تشديد ناامنی و بیثباتی در این منطقه دامن زده است.
در شرایط موجود، منطقهگرایی جدید معادله موازنه قدرت را به حاشیه رانده است و امنیت سازی و ثبات منطقهای نیازمند افزایش رویکردهای همکاریجویانه کشورهای منطقه برای ایجاد الگوی بومی امنیت منطقهای و جایگزینی آن با رویکردهای متعارض قدرتهای بزرگ است. در این ارتباط میتوان به نظریه امنیتی باری بوزان اشاره نمود؛ وی معتقد است هر منطقه جغرافیایی باید نظام امنیتی منطقهای خاص خود را داشته باشد چرا که این نظام تابع ویژگی منحصر به فرد اعضای آن منطقه است. سوال اینجا است که آیا ایجاد یک نظام امنیتی که بتواند ثبات و امنیت را برای کشورهای منطقه به ارمغان آورد، در غرب آسیا امکانپذیر است؟ در شرایط کنونی ایران به عنوان بازیگری سازنده و از طریق دیپلماسی فعال تلاش میکند از یک طرف موضوع همکاریهای دوجانبه با دیگر کشورهای خلیج فارس و از طرف دیگر مسئله تامین امنیت منطقه با بهرهگیری از پتانسیل کشورهای منطقه به جای تکیه بر قدرتهای بزرگ را پیش ببرد.
در خردادماه گذشته، “محمد جواد ظریف”، وزیر امور خارجه ایران، طی سفر به کشور عراق پیشنهاداتی درخصوص امضای “معاهده عدم تعرض با همه کشورهای خلیج فارس” ارائه داد. همزمان با این سفر “سید عباس عراقچی”، معاون وزیر خارجه ایران نیز راهی سه کشور کویت، قطر و عمان در حاشیه خلیج فارس شد و در اقدامی موازی با سخنان ظریف، گفتوگو و مذاکرات سازنده با این کشورها را محور سیاست خارجی ایران برشمرد. هرچند سیاست منطقهای ایران مبنی بر امنیتسازی منطقهای از سوی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با استقبال چندانی روبهرو نگردید.
طرحهای مبتنی بر امضای “پیمان عدم تجاوز منطقهای” و تشکیل “مجمع گفتوگوی منطقهای” محور بحث و گفتوگوی معادلات منطقهای و سفرهای اخیر وزیر خارجه ایران بوده است. در پی سفر اخیر ظریف به کویت و دیدار با “نواف جابرالصباح”، ولیعهد کویت، رویکرد منطقهای ایران مبتنی بر افزایش روابط همکاریجویانه کشورهای منطقه، کاهش اتکاء کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به امریکا، و به موازات آن افزایش ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس محور اصلی بحث و گفتوگوی طرفین بوده است. از سوی دیگر استقبال مقامات فنلاند از طرحهای وزیر امور خارجه ایران در حالی است که زمزمههای تأسیس یک ائتلاف مستقل اروپایی برای دست یافتن به راهکاری برای کاهش نگرانی اروپاییها از شرایط بحرانی و تنشزای منطقه خلیج فارس به گوش میرسد. “آنگلا مرکل”، صدراعظم آلمان، نیز تصمیمگیری در خصوص مأموریت دریایی اروپا در تنگه هرمز را منوط به جلسات غیر رسمی وزیران دفاع و امور خارجه اروپا در اجلاس آینده وزرای خارجه اروپا در فنلاند دانسته است.
از بعد فرامنطقهای، موازنهسازی قدرت در خلیج فارس به بهانه امنیتسازی، همچون موازنهسازی قدرت در این منطقه در دوران نظام دوقطبی، رویکردهای متعارض قدرتهای بزرگ را بر این منطقه حاکم خواهد کرد. ائتلافسازی مورد نظر امریکا در خلیج فارس اگرچه با عنوان امنیتسازی منطقهای خلیج فارس مطرح گردیده است، اما با نشانههایی از تردید و عدم همراهی برخی کشورهای قدرتمند روبهرو خواهد بود؛ چرا که علیرغم وجود برخی منافع مشترک و کاهش سطح رقابت و تقابل قدرتهاي بزرگ در این منطقه، نگراني دیگر قدرتها از برتري کامل امریکا بر سایر بازیگران در منطقه از سطح تعامل و همکاری این کشورها کاسته است.
از بعد منطقهای نیز میتوان گفت امنیتسازی میان کشورهای منطقه و نه موازنه قدرت به بهانه ایجاد امنیت، از جایگاه مطلوبتری برای حفظ ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس برخوردار است. از اینرو نقش ایران بهعنوان بازیگر منطقهای در ایجاد امنیت منطقهای و بازگرداندن ثبات و امنیت در منطقه بسیار محوری و قابل توجه است. این در حالی است که سیاستهای امریکا و متحدان آن از جمله اسرائیل بر هرچه کمرنگتر ساختن نقش ایران در این منطقه استراتژیک استوار گردیده است؛ چرا که امریکـا در دوران بعد از جنگ سرد و بهرغم تلاش فراوان براي تثبیت موقعیت هژمونیک خود در منطقهی خلیج فارس، بـا چـالشهـا و موانع جدي در این منطقه روبهرو بوده اسـت. طرح موضوع منطقهگرایی جدید در حالی از سوی ایران مطرح گردیده است که ایران همواره از سوی امریکا متهم به بیثباتسازی منطقه گردیده است. از سوی دیگر سیاست همسویی عربستان با امریکا بهویژه با در نظر گرفتن قابلیت تأثیرگذاری این کشور بر سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همراهسازی این کشورها با خود، نشان از عدم توفیق ایران در سیاست منطقهگرایی جدید و طرح پیمان عدم تجاوز منطقهای مطرح شده از سوی وزیر امور خارجه کشورمان دارد؛ چرا که این طرح در تقابل با سیاستهای دولت عربستان سعودی مبنی بر حمایت از دولت امریکا در راستای پیشبرد منافع خود و همچنین حمایت از افراطگرایی در منطقه قرار دارد.
امریکا همواره کوشیده است تا از طریق اتحاد و ائتلاف با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به رهبری عربستان با تهدیدات موجود در منطقه بهویژه با ایران به بهانه اقدام برای بیثباتسازی منطقه مقابله نماید؛ در این زمینه میتوان به همکاریهای دفاعی و امنیتی کشورهای عربی و ایالات متحده اشاره داشت. این در حالی است که توفیق ایران در سیاست منطقهای مبنی بر “پیمان عدم تجاوز منطقهای” و تشکیل “مجمع گفتوگوی منطقهای” از نفوذ امریکا و متحدان قدرتمند غربی و منطقهای این کشور و به تبع آن حضور نیروهای افراطی و تروریستی در منطقه غرب آسیا خواهد کاست و امنیت نسبی را برای کشورهای منطقه رقم خواهد زد.
به بیان دیگر، منطقهگرایی جدید و الگوی بومی امنیت منطقهای مورد نظر ایران و بهرهگیری از پتانسیل کشورهای منطقه غرب آسیا از جایگاه ویژهای برای بازگرداندن ثبات و امنیت در منطقه خلیج فارس برخوردار بوده و به گفته باری بوزان نظام امنیتی ایجاد شده از این طریق، تابع ویژگی منحصر به فرد کشورهای آن منطقه خواهد بود.