عمده ترین بحرانهای لیبی بعد از انقلاب
-گفتگو با جعفرقنادباشي
کارشناس مسائل لیبی
ليبي از پهناورترین کشورهای جهان اسلام قبل از انقلاب با چندین دسته بحران و چالشهای بزرگ روبرو بود. در سالهای اخیر و پس از بیداری اسلامی در ليبي این کشور همچنان با چالش ها و بحرانهایی گسترده ای روبرو است . گفتگوی زیر برای بررسی تراکم بحرانها در ليبي بعد از انقلاب است.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: ليبي قبل از بیداری اسلامی با چند دسته بحران روبرو بود ؟
بحرانهای لیبی قبل از انقلاب بیشتر در عرصه سیاسی بود. رژیم قذافی یک رژیم دیکتاتوری بود که همه نهادهای سیاسی را از بین برده بود و اجازه ی تشکیل احزاب سیاسی را به هیچ عنوان نمی داد. قذافی همچنین زمینه های تشکیل نهادهای اجتماعی، مدنی و دینی در لیبی را از میان برده بود. به طوری که تشکیلاتی که بتواند جبهه ای از مردم را منسجم و در جهتی حرکت دهد وجود نداشت. این بحران دامنگیر آقای قذافی هم شد. برای قذافی بسیار دشوار بود که با نبود این نهادها سیستم اداری فرسوده را منطبق با پیشرفت های روز برای اداره امور لیبی به کار گیرد. یعنی لیبی فاقد یک سیستم اداری ، سیستم اجرایی فعال و متناسب با شرایط امروزی بود. علاوه بر این نیروی آموزش دیده و نیروی کاری که بتواند طرح های بزرگ و کلان آقای قذافی را اجرا کند؛ وجود نداشت.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: بعد از تحولات لیبی و بیداری اسلامی، چه بحرانهایی عمده و نوینی ایجاد شده است؟
اولین مسئله این دوران ناامنی است. در این دوره چیزی به نام ارتش و نیروی مسلح وجود نداشت و نیروهای انتظامی و پلیس از میان رفت و شیرازه نیروهای مسلح قذافی از هم فروپاشید. لذا لیبی با یک نا امنی بسیار گسترده مواجه شد و فاقد نیرویی بود که بتواند امنیت را در شهرها برقرار کند. مسئله بعدی پخش سلاحهای در بین مردم بود. گروههای مختلف مسلح شده و به صورت جزیره ای عمل کردند. یعنی هر کدام از گروههای لیبیایی در شهرها برای حفظ امنیت خودشان و هم چنین پیشبرد اهدافشان دست به سلاح بردند و این سبب جنگ ها و درگیریهای مختلف و گسترده ای شد. همچنین فروپاشی ادارهها و تعطیلی مراکز آموزشی بحران بسیار بزرگی بود و هیچ کس متقبل هیچکدام از امور مربوط به قوه مجریه انجام نمیشد. در واقع مرکزیت تصمیم گیری برای انجام ضروریاتی که مردم به آن نیاز داشتند، وجود نداشت.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: در یک سال گذشته چه بحران عمده ای وضعیت کنونی لیبی این کشور را تهدید می کند؟
در حال حاضر مهم ترین بحران فقدان مشروعیت و قدرت سیاسی (که سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است و آن تحت عنوان دولت وفاق ملی است) است. در واقع در حوزه ی کاری دولت وحدت ملی محدود به طرابلس است. این دولت فاقد اهرمهایی است که بتواند آن را به کار گیرد. در بسیاری از نقاط این دولت فاقد مشروعیت است و بسیاری از نقاط آن را به هیچ وجه قبول ندارند. در عرصه جهانی هم آنچنان که باید این دولت به رسمیت شناخته نشده است. مسئله بعدی حضور دولت دیگری در شرق لیبی است و آن دولت خود را قانونی می داند و با دولت اصلی همراهی نکرده است. به خصوص که این دولت در شرق لیبی با شاخه نظامی ژنرال حفتر همراه است. داعش هم بحران جداگانه و خاصی است که همه توجهات را به خود جلب کرده است و هنوز سرکوب نشده است.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: با توجه به وضعیت کنونی، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان معتقدند که بحرانهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی، اقتصادی در لیبی در چند سال گذشته خیلی بیشتر از گذشته شده است؟ علل این افزایش دامنه بحران در لیبی چیست؟
زمانی که انقلاب در لیبی اتفاق افتاد، قدرت به هیچ نهادی تحویل داده نشد. زمانی که انقلاب انجام میشود دو کار مهم صورت می گیرد، یکی انتقال قدرت است، یعنی قدرت قبلی قدرتش را به نمایندگان انقلاب تحویل می دهد. در برخی از انقلاب های آرام و انقلاب هایی به صورت دموکراتیک چنین چیزی اتفاق می افتد. در انقلاب لیبی،نهادی که قدرت را از آقای قذافی تحویل بگیرد وجود نداشت. در واقع در برخی انقلاب ها زمانی که قدرت قبلی از بین می رود مولفه های جدیدی برای قدرت تشکیل میشود و این مولفه ها هستند که قدرت بعدی را بوجود می آورند. مثلا در انقلاب ایران مولفه های قدرت شاه، قدرتهای خارجی، ارتش و سرمایه داران بزرگ همراه با غرب بودند. زمانی که انقلاب اتفاق افتاد، امام، مردم و روحانیت و بخشی از بازار قدرت جدید را ایجاد کردند. اما در لیبی هیچ کس نتوانست قدرتی مبتنی بر مولفه مردم قدرت جدید را بوجود آورد. چون کشور بسیار پهناور و کم جمعیت بود و هیج مولفه ای از قدرت برای بدست گیری زمام امور ایجاد نشد. مسئله ی دیگر مداخله کشورهای بزرگ بود. وجود سلاح های پیشرفته روسی در لیبی و ضرورت (این که این سلاح ها در اختیار دیگران قرار نگیرد) سبب شد که مافیای غربی در لیبی روی کار بیاید و نگذارد لیبی قوی شکل بگیرد. این امر بر روند سیاسی اثر گذاشت و نگذاشتند که چنین اتفاقی بیفتد. البته رقابت قدرتهای بزرگ در لیبی هم وجود دارد. امریکا و اروپاییها برسرلیبی دعوای بسیار شدیدی دارند و خواستار تشکیل دولتی وابسته به خود هستند.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: در وضعیت کنونی افزایش یا کاهش دامنه بحرانهای در لیبی چگونه است و به چه عواملی وابسته است؟
مسلماً وحدت گروهها و کاهش تنشها در لیبی از عوامل بسیار مؤثر در لیبی است. افزایش این تنشها موجب میشود که دولت وحدت ملی نتواند کار کند. اگر این تنشها کاهش پیدا کند و مردم به حداقلی رأی دهند، مردم به سمت کاهش تنشها، اختلافات و آرامش پیش میروند. مسئله دیگر مداخله کشورهای بزرگ است. در حال حاضر به نظر میرسد که آمریکاییها، فرانسویها و انگلیسیها بهشدت اختلاف دارند و این اختلاف سبب شده است که هیچکدام به یک دولت کمک نکنند. در حال حاضر دولت وحدت ملی توسط سازمان ملل و آمریکاییها تقویت میشود و حالآنکه ژنرال حفتر توسط فرانسویها قدرتمند میشود. مسئله دیگر همسایگان لیبی هستند. یعنی همسایگان لیبی مداخله میکنند و خواستار آناند که روند انقلابی بعد از قذافی پیروز شود. آنها سعی میکنند انقلاب معکوس را تقویت کنند مثل رژیم مصر. رژیم مصر خواستار ادامه روند بیداری اسلامی در لیبی نیست. بلکه خواستار انقلاب معکوس در آن است. مسئله دیگر مافیای نفت است. اگر لیبی دارای نفت نبود این تنشها کاهش پیدا میکرد. منازعات و مداخلات شرکتهای بزرگ بر سر نفت نیز مسئله مهمی است. مسئله داعش و سیاستهای غربی نیز مسئله دیگری است. از نگاه غرب در حال حاضر طرحی وجود دارد به نام مصونسازی شمال آفریقا در لیبی، که به قربانی کردن لیبی میانجامد. بهاینترتیب که تمام داعشی های شمال آفریقا، تونس و مصر را در لیبی جمع و سرکوب کند.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: در چه وضعیتی دامنه بحرانها در لیبی کاهش خواهد یافت؟
در صورت توقف و کاهش مداخلات خارجی و تفاهم میان گروههای مردمی (که لازمهاش ارتباطات بیشتر بین گروههای مردمی است) دامنه بحرانها در لیبی کاهش خواهد یافت . در حال حاضر مردم شرق و غرب لیبی ارتباطی باهم ندارند. نهادهای که تازه تشکیلشدهاند، هیچ آشنایی نسبت به مردم شهرهای دیگر نداشته و هیچ پیوندی باهم ندارند. نبود رسانهای که آنها را باهم مرتبط کند، هم سبب اختلافات پابرجا بماند.