شکاف تاجیک ازبک در ازبکستان؛ علل و زمینه ها
شقایق حیدری
دکتری علوم سیاسی و کارشناس مسائل هویتی
انسجام و همبستگی اجتماعی و ملی در هر جامعه ای از عوامل قدرت آن کشور و از دلایل مهم و ضروری برای برقراری صلح پایدار در داخل و خارج محسوب می شود و فقدان و یا ضعف در انسجام ملی به تنش های داخلی دامن زده و زمینه را برای دخالت خارجی نیز فراهم می سازد. انسجام اجتماعی در جوامعی که دارای هویت ملی ریشه دار، درونی و با ریشه های تاریخی هستند و فرآیند دولت- ملت سازی را به شکل طبیعی و بدون دخالت خارجی طی کرده اند، قوی تر و عمیق تر است. فقدان یا ضعف در انسجام اجتماعی و هویت ملی به شکاف دولت و ملت دامن زده و منجر به تنش های هویتی می شود. از سوی دیگر، در جوامعی با شکاف های قومیِ عمده، تنش های هویتی نیز دامنه دارتر و دارای ابعاد گسترده تری است.
با این مقدمه باید گفت که پنج کشور آسیای مرکزی استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی کشورهایی هستند که فرآیند دولت- ملت سازی را به شکل طبیعی طی نکرده و با بحران های متعدد هویتی مواجه هستند. قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، در اوایل قرن بیستم، تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده و نام آنها بر اساس گروه های نژادی عمده ساکن در این دولتها انتخاب شده است. اما این گروه ها در همه این کشورها پخش شده و متعلق به یک مرز خاص نیستند و با این شرایط با چالش ایجاد هویت ملی رو به رو بوده اند. این کشورها بعد از سقوط شوروی در سال 1991 به استقلال رسیدند. با دستیابی به استقلال، پرسش هایی در زمینه هویت ملی و اجتماعی در رابطه با این کشورها مطرح شد. این کشورها با عامل هایی نظیر دین، سنت، زبان، قومیت، نژاد و ثبات منطقه ای درگیر بوده اند که چالش بزرگی در ساختن هویت ملی ایجاد می کند. بلافاصله بعد از استقلال، رهبران این کشورها اقدام به اتخاذ سیاستها و راهکارهایی کردند که مربوط به هویت ملی بود، از جمله سیاست های مربوط به ادغام اجتماعی، البته از نوع فرمایشی.
در سال 1924 نقشه سیاسی موقتی برای آسیای مرکزی طراحی شد که امروز نیز به همان شکل باقی مانده و به گونه ای است که گروه های قومی در مرزهای متفاوت تفکیک شده و یک هویت ملی که قبل از آن وجود نداشت به آنها تحمیل شد اما قبل از آن مردم این منطقه هویت خود را ترکیبی از دین، قبیله، منطقه، نوع زندگی یا جامعه خود تعریف می کردند.
یکی از کشورهای آسیای مرکزی که باتوجه به عوامل پیش گفته با بحران هویت ملی مواجه است، ازبکستان می باشد و مردم تاجیک در این کشور از سوی اکثریت ازبک تحت ستم فراوان و انکار هویتی قرار گرفته اند. تقسیم بندی براساس هویتهای قومی- زبانی، یکی از عوامل مهمی بود که از همان ابتدا شکاف تاجیک- ازبک را در این کشور بوجود آورد.
از همان آغاز، نشانههای فراوان از کشمکش تباری و ولایتی بین بخشهای شرق و غرب و مرکز ازبکستان مشهود بود؛ هر قومی و هر ولایتی سهم بیشتری از قدرت میطلبید. پس از دستیابی به استقلال، اسلام کریموف، رئیس جمهور پیشین ازبکستان، با استفاده از این کشمکشهای قومی و ایجاد تنش میان ولایات به تضعیف جایگاه آنها دست زد.
ازبکستان حدود 33 میلیون نفر جمعیت دارد و زبان رسمی آن زبان ازبکی است. ترکیب جمعیتی ازبکستان شامل ازبک ها، روس ها، تاجیک ها، قزاق ها، قره قالپاق ها، تاتارها و سایر اقوام است. این جمهوری به گونه ای مرزبندی شد که بخش قابل توجهي از آن را مناطق تاجیک نشین و فارسیزبان تشکیل میدادند. این، بخشی از سیاستِ تفرقهانداز میانِ اقوام بومی و مهاجر منطقه آسیای مرکزی بود که از دوره تزاری توسط سیاست مداران روس دنبال میشد. به این ترتیب دو شهر مهم سمرقند و بخارا، به دولتِ ازبکستان رسید. در این سالها نیز حاکمان ازبک، بهپیروی روسها، یکسانسازی و از بین بردن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را در دستور کار قرار دادند. بهاین ترتیب، حوزه ایران فرهنگی در آسیای مرکزی که تا چندین دهه پیش بخشی از مرزهای سیاسی چندهزار ساله ایران را تشکیل میداد، هماکنون شاهد تاریخسازی و هویت ساختن مجازی و زدودن فرهنگ غنی ایرانی است.
در دهه ۱۹۲۰، زمانی که ازبکستان، تازه بدست بلشویک ها بنیاد شده بود، گزارشهای سرشماری مردم تا اندازه ای به عمد اشتباه اعلام شد. آمار رسمی سرشماری کشور ازبکستان شمار تاجیکان این کشور را پیرامون 5 درصد کل جمعیت اعلام کرده اند. در حالی که تاجیکها در ازبکستان معتقدند که این آمار بیشتر به ۲۵ تا ۳۰ درصد نزدیک است و بر اینکه تاجیکها ۷۰ درصد جمعیت سمرقند، پایتخت پیشین و دومین شهر بزرگ ازبکستان و بیش از ۹۰ درصد مردم بخارا را تشکیل میدهند، تأکید میکنند. البته، آمار موثقی در این رابطه موجود نیست. زبان تاجیکها فارسی است و اکثریت تاجیکان پیرو مذهب سنی اسلام هستند، اگر چه اقلیتهای کوچک اسماعیلی و شیعه دوازده امامی نیز در دستههای پراکنده وجود دارند.
وطن اجدادی تاجیکها تاجیکستان، افغانستان و جنوب ازبکستان است. امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ناحیه سین کیانگ چین نیز به سر میبرند. مردمِ تاجیک از نظرِ زبان، فرهنگ و تاریخ بسیار نزدیک به فارسیزبانان ایران هستند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و جنگهای داخلی در افغانستان باعث احیای ملیگرایی تاجیک در منطقه شد. در سال ۱۹۲۴ میلادی سمرقند و بخارا دو شهر عمده تاجیک نشین با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان نیز همواره محدودیتهای بسیاری بر این بخش از جمعیت خود اعمال کرده است.
مهمترین زمینه ها و بسترهای تعمیق شکاف بین ازبک ها و تاجیک ها در سال های اخیر نیز به موضوعاتی مانند هراس از اسلام گرایی افراطی، بحران و ناکارآمدی حکومتداری، دخالت های خارجی، بحران های متعدد اقتصادی و… بازمی گردد.
انکار هویت تاجیکی در ازبکستان مشهود است و دولت ازبکستان به طور سنتی، به ملی گرایی تاجیکی به مانند خطری درهم بافته با بنیادگرایی اسلامی می نگرد. سیاست رسمی کنونی دولت ازبکستان در قبال جمعیت تاجیک خود را می توان بخوبی در ایجاد محدودیت هایی برای اسلام گرایی و آموزش و انتشار به زبان فارسی مشاهده کرد.
تاجیک های ازبکستان از دید فرهنگی گرایش شدیدی نسبت به همسایگان فارسی زبانشان در تاجیکستان، افغانستان و ایران دارند. گذشته از مسائل حس تعلق به فرهنگ ایرانی، علی رغم همه فشارهای تبلیغاتی دولت با اینحال پایبندی سرسختانه ای به زبان در میان تاجیک های ازبکستان به عنوان سرچشمه هویتی و پیوستگی اجتماعی شان، دیده می شود.
جریان های «ملی گرایی» و «اسلام گرایی» دو موج عمده تأثیرگذار در ازبکستان هستند و بر این اساس ازبكستان بر اين باور است كه امنيت این کشور از سوي مناطق تاجيك ازبكستان در خطر است و تاجيكان مناطق هم مرز با تاجيكستان، قابل اطمينان نيستند. بنابراین، مقامات ازبک به بهانه حفاظت از منافع ملی با هویت تاجیکی مقابله می کنند.
از سوی دیگر، دولت جدید تاشکند که با سه مشکل عمده ضعف اقتصاد ملی؛ فقدان انسجام اجتماعی؛ و تهدیدهای ناشی از رادیکالهای اسلامی مواجه است، نزدیکی به ترکیه را راه حل مناسبی برای مقابله با مشکلات خود می بیند. بنابراین، از منظر سیاستمداران تاشکند، مكتب پانترکیسم جذابترین گزینه جایگزین را برای ملیگرایی افراطی، بنیادگرایی اسلامی، و غربیشدن غیر دینی مطرح میسازد. پان ترکیسم از اواخر قرن نوزدهم یکی از عناصر اصلی در جعل جمهوری بخارا بود. در تمام نقاطی که ساکنانش پارسی (تاجیک) بودند مدارس به زبان ترکی جغتایی ایجاد شد و دانش آموزان تاجیک به اجبار به این مدارس میرفتند.
جریان قابل توجه مهاجرانِ کاری، به سمت ترکیه به طور مداوم در حال افزایش است. براساس اطلاعات مختلف، در حال حاضر، در این کشور حدود 50 هزار بومی ازبکستان کار میکنند و این تعداد به خاطر سیاست مقامات ترکیه برای بومیان کشورهای پساشوروی «جهان ترک» همچنان در حال افزایش است. از طرف دیگر، تاشکند امید دارد که ترکیه در آینده به منبع تکنولوژیهای جدید و سرمایهگذاریهای مالی برای صنعت و اقتصاد ازبکستان تبدیل شود.
لازم به ذکر است که تاشکند همواره نسبت به توسعه حضور ایران در منطقه بسیار محتاطانه برخورد میکرد. دلیل اصلی عدم اعتماد وی نیز این بود که حضور ایران انگیزهای برای احیای ناسیونالیسم تاجیکستان (که افزایش روحیات جداییطلبانه را در بخار و سمرقند به دنبال دارد) است. علاوه بر این، نخبگان سیاسی ازبکستان به نیات تهران در تقویت مواضع جوامع اسلامی مخالف حکومتهای شوروی در کشور اعتمادی نداشتند. مشکل این است که در حال حاضر تاشکند و تهران هنوز موفق نشدهاند در مورد یک «دستور کار» مشترک که پایهای برای توسعه همکاری است به توافق برسند.
در پایان باید گفت که سیاست رسمی ازبکستان نسبت به مردم تاجیک آن کشور، تنشی اجتماعی در این کشور پدید آورده است. در حالیکه ازبکستان با سیاست انکار هویت تاجیکی قادر نیست میراث پرمایه و کهن این مردم را از بین ببرد. امروزه با نگرش به اینکه بسیاری از تاجیکان ازبکستان حاضر به از دست دادن هویت خود نیستند، بهترین راه برای دستیابی به انسجام اجتماعی و صلح، پذیرش رسمی تنوع فرهنگی و بن مایه های هویتی همه اقوام در آن کشور می باشد.
** مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.