سایکس- پیکوی بد، سایکس- پیکوی خوب: نگاهی به رفراندوم اقلیم کردستان
سیدمهدی نبوی
پژوهشگر موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام
سایکس-پیکو، کردها و آرمان دولت-ملت کردی!
شاید صدسال پیش، زمانی که مارک سایکس بریتانیایی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی بر روی نقشه ی خاورمیانه مشغول ترسیم خطوط منافع در منطقه بودند تصور نمیشد که چنین تقسیم و مرزبندی تصنعی و دولت-ملت سازی بدون توجه به ویژگیهای خاص اتنیکی و مذهبی و … موجب شود تا سالهای سال این منطقه کانون منازعات قومی و مذهبی و مناقشات ارضی و مرزی باشد. استفاده ابزاری از قومیتهای منطقه و سپس عدم توجه به خواست مردم و عمل نکردن به وعدهها با نگاه استعماری موجب سرخوردگی و بروز جنبشهای ناسیونالیستی، کمونیستی، کودتاهای نظامی و … شد که البته معمولا منجر به یک حکومت مبتنی بر دموکراسی و بر پایه قوام مفهوم دولت-ملت نگردید. اگرچه تمام مشکلات منطقه را نمیتوان به سایکس-پیکو نسبت داد، اما مطمئنا بخش مهمی از منازعات فعلی ریشه در این تقسیمبندی تحمیلی و مرزکشی استعماری دارد که سهم زیادی در تعیین سرنوشت مردم منطقه داشته و آنها را تحت نفوذ و قیمومیت قدرتهای استعماری قرار داد. اعراب البته پس از مدتی استقلال خود را (هرچند با حکومتهای پاتریمونیال وابسته ) به دست آوردند. اما مسئله کردی همچنان باقی ماند. کردها که امید زیادی به تشکیل دولت مستقل داشتند (علیالخصوص پس از معاهده سور)، پس از مدتی دست خود را خالی و همچنان در چهارچوب دولت-ملت های ترسیم شده باقی دیدند. تحولات اما در خاورمیانه به سرعت روی می دهد و این منطقه بارها و بارها آبستن حوادثی مهمی با زمینهها و مداخلات منطقهای و فرا منطقهای در بستر مسئله کردها بوده است. از قیامها و نبردهای چریکی کردها گرفته تا طرح خاورمیانه بزرگ و سقوط صدام و … که هر بار بحث کردستان مستقل و کشور کردی و کردستان بزرگ متشکل از چهارپاره کردستان را بر سر زبانها میانداخت. البته مسئله کردها در این چهار کشور از منطق و روند یکسانی برخوردار نیست. در ایران علیرغم تفاوت مذهبی و وجود برخی کاستیها، به دلیل ریشهی ایرانی و هویت تاریخی کردها در ایران و رویکرد نسبتا مثبت حاکمیت، قاطبه ی مردم کرد به هویت تاریخی و ساختاری خود اعتقاد داشته و نسبتا همگرا به مرکز هستند و بنابراین حرکتهای تجزیهطلبانه ضعیف میباشند. در ترکیه، کردها یکی از بغرنجترین مسائل جمهوری ترکیه پس از استقلال بودهاند. مسئله کردی در ترکیه البته با افتوخیز فراوان همراه بوده و از انکار هویت و سرکوب شدید تا اعطای امتیازات و به رسمیت شناختن حقوقشان، از درگیری و مذاکره با پ.ک.ک و تحرک سیاسی حزب دموکراتیک خلقها و راهیابی به پارلمان و نیز دستگیریهای متعدد فعالانشان در نوسان بوده است. عراق اما مورد خاصی است و شاید مناسبترین تکهی پازل برای تشکیل کشور کردی به نظر میرسد. این کشور شاهد قیامهای متعدد کردها، و در مقابل سرکوب شدنها و انفال و… بوده است. قیام شیخ محمود برزنجی در 1919، “قیام ایلول” ملامصطفی بارزانی در 1961و “قیام راپه رین” در 1991 که نهایتا با قطعنامه شورای امنیت و تعیین منطقه پرواز ممنوع منجر به تشکیل حکومت خودمختار بر پایه توافق سال 1970 ملا مصطفی شد، و در نهایت سقوط صدام در 2003 میلادی که علاوه بر اینکه به اقلیم کردستان موقعیت ویژهای بخشید، کردها را در ساختار حکومت عراق نیز دارای سهم و موقعیت کرد. البته این به معنای خاموشی آرمان استقلال در میان کردها نبود، اما آن را در پسزمینه مطالبات و روابط با دولت مرکزی و اختلافات فیمابین قرار داد. اختلافات میان اربیل و بغداد بر سر مناطق مورد مناقشه که طبق اصل 140قانون اساسی باید تکلیفشان مشخص میشد، اختلاف بر سر دسترسی به منابع نفتی و نحوهی تقسیم درامد حاصل فروش نفت و روابط خارجی از جمله مسایل مورد اختلاف میان طرفین بود.
تحولات عربی، ظهور داعش و باز هم استقلال!
در این میان اتفاقی افتاد که نگاه جهان را معطوف به خاورمیانه نمود و دوباره آتش زیر خاکستر استقلالطلبی زبانه کشید. تحولات عربی پس از 2011 میلادی و سقوط دومینو وار حکومتها، و در ادامه تحولات سوریه و تبدیل آن به جنگ داخلی، دخالت خارجی و ظهور تروریسم تکفیری و نهایتا سر برآوردن هیولای داعش از میان شعلههای جنگ و ناآرامی و بیثباتی در منطقه، شرایط عراق و البته کردها را بسیار ویژهتر نمود. حمله داعش به عراق و تصرف موصل، حرکت داعش به سمت اربیل و مبارزه کردها با داعش، در کنار تضعیف موقعیت و نفوذ دولت مرکزی و روابط کردها با قدرتهای فرا منطقهای و منطقهای در گیرودار نبرد با داعش، موجب گردید تا سطح بازیگریاش در تحولات اخیر بالاتر رود و خود را یکی از مهمترین کارتهای بازی آمریکا در منطقه ببیند، نیروی نظامیاش (پیشمرگه) تقویت شود و توان اعمال اراده در سرزمینهای تصرف کردهاش را داشته باشد و با بالا رفتن اعتمادبهنفسش، این بار خود را در نزدیکترین موقعیت به پوشانیدن جامهی حقیقت به آرمان دیرینهاش ببیند. و اینجا بود که مجددا بحث استقلال اقلیم از طرف مسئولین کردستان عراق مطرح گردید و بارزانی اعلام کرد که 25 سپتامبر(سوم مهرماه) رفراندوم را برگزار خواهد نمود.
رفراندوم اقلیم و استقلال کردستان: موانع و چالشها!
برگزاری رفراندوم یکی از حیاتیترین گامهای کردستان عراق برای استقلال و تشکیل کشور و دولت-ملت کردی است. اگر عناصر تشکیلدهندهی دولت در نظام بینالملل را 1.مردم 2. سرزمین 3. حکومت 4. حاکمیت بدانیم، اقلیم کردستان بهنوعی تمام این عناصر را دارد و صرفا بحث شناسایی باقی است. البته به نظر میرسد این رفراندوم اهداف دیگری را هم دنبال میکند و یکی از آنها افزایش توان چانهزنی و فشار بر دولت مرکزی برای افزایش مطالبات است.
اما موضوع رفراندوم و استقلال به این سادگی هم نبوده و با مشکلات و چالشهای فراوانی روبروست. اقلیم کردستان مجبور است در چهار لایه مشکلات خود را حل کند وگرنه روند استقلال با چالش جدی مواجه خواهد شد.
1- اختلافات داخل اقلیم:
علیرغم اشتراک نظر و توافق تقریبا تمام گروهها و احزاب کردی بر سر آرمان استقلال، اما بر سر شیوهی حکومت و الزامات آن و تقسیم قدرت اختلافات جدی وجود دارد. تعطیلی پارلمان و حضور بیش از موعد مقرر بارزانی بر کرسی ریاست اقلیم، شبههها در خصوص نیت فردی و حزبی بارزانی برای تثبیت قدرت خاندانی با استفاده از اهرم استقلال، مشکلات اقتصادی و وجود فساد در سیستم حکومتی باعث شده تا برخی گروهها به دیده تردید به رفراندوم نگریسته و خواهان تعویق آن گردند.
2- اختلاف با دولت مرکزی:
دولت مرکزی عراق بهطور طبیعی مخالف تجزیه این کشور بوده و خواستار حل موضوع از طریق مذاکره در چارچوب قانون اساسی عراق است. ضمن اینکه اقلیم کردستان قانع به مناطق مشخصشده بهعنوان حدود اقلیم نبوده و مناطق مورد اختلاف مانند کرکوک را نیز در برنامه رفراندوم دارد.
3- نگرانیهای دولتهای همسایه:
یکی از مشکلات دیگر اقلیم، نگرانیهای امنیتی ایران و ترکیه است. وجود مرز طولانی و قومیت مشابه در آنسوی مرز، و نگرانی از سر ریز مطالبه استقلال و تجزیه طلبی کردها و در نتیجه ناآرامی و ناامنی داخلی یکی از نگرانیهای جدی ایران و ترکیه است. بنابراین هر دو کشور خواستار حفظ مرزهای فعلی در منطقه هستند. ترکیه بهطورجدی نگران وضعیت استانهای کردنشین و درگیریاش با پ.ک.ک است. علاوه بر این از وضعیت سایر اقوام و بخصوص ترکمنها ابراز نگرانی کرده و نیز نیمنگاهی هم (هرچند با احتمال کم) به موصل دارد. ایران نیز علاوه بر نگرانی داخلی، نگرانیهای امنیتی از تبدیل کردستان به پایگاه لجستیکی گروههای تروریستی پژاک و … و نیز حضور اطلاعاتی آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان در جوار مرزهایش دارد. نکته دیگر در خصوص ایران، روابط حسنه با عراق و نفوذ منطقهای ایران است و هرگونه تجزیه عراق و تضعیف دولت مرکزی آن به ضرر منافع منطقهای ایران میباشد.
4- قدرتهای بینالمللی و شناسایی:
لایه دیگری از مشکل که اقلیم باید به فکر حل آن باشد، بحث قدرتهای بینالمللی و شناسایی از طرف آنها و بده بستان با آنها بخصوص با ایالاتمتحده آمریکاست. هرچند که تجزیه عراق و استقلال اقلیم بهنوعی به نفع ایالاتمتحده است، اما در چارچوب بازی منطقهای و در نظر گرفتن روابط با سایر همپیمانان و نگرانیهای آنها بخصوص ترکیه، آمریکا فعلا کج دار و مریز حرکت نموده و در حال بازی با کارت استقلال کردهاست و فعلا خواستار به تعویق افتادن رفراندوم شده است.
نتیجهگیری: تبعات استقلال و راهکار میانه!
استقلال کردستان در شرایط فعلی میتواند تبعات ناگواری را به دنبال داشته باشد:
1- اختلافات داخلی در اقلیم بر سر تقسیم قدرت با توجه تعطیلی پارلمان و یکهتازی بارزانی، مشکلات اقتصادی و فساد اداری میتواند منجر به جنگ قدرت و درگیری حزبی و طایفهای در اقلیم شود.
2- جدال بغداد- اربیل و عدم حل مسالمتآمیز آن پتانسیل تبدیلشدن به یک درگیری خونبار قومی و جنگ داخلی را دارد که بازی باخت-باخت خواهد بود و مصیبتی دیگر بر مصائب کردها خواهد افزود.
3- استقلالطلبی، بدون توجه به نگرانیهای امنیتی کشورهای همسایه و وجود مشکل با دولت مرکزی عراق، میتواند منجر به مرزهای ناامن با همسایگان و در نتیجه انزوای ژئوپلیتیکی اقلیم شود.
4- تجزیه عراق، میتواند تکهی اول پازل تجزیه منطقه در راستای طرح بالکانیزه کردن منطقه باشد که نتیجهی آن صرفا به نفع رژیم صهیونیستی و قدرتهای فرا منطقهای است. این سایکس-پیکوی جدید، شاید در ابتدا به نظر استقلالطلبان خوب به نظر برسد، اما صرفا یک اشتباه محاسباتی است که برای ساکنان منطقه چیزی جز درگیریهای فرقهای قومی و مذهبی نخواهد داشت.
اما چه باید کرد؟ با مرزبندی تصنعی سایکس-پیکو، مشکلات فراوانی برای ملتهای منطقه به وجود آمده است و کسی در منطقه نه آن را تایید میکند و نه دل خوشی از خاطره استعماری آن دارد. اما واضح و مبرهن است که هرگونه تغییر حسابنشده بر پایهی دانستهها و محاسبات اشتباه در مرزهای فعلی در خاورمیانه، شروع روندی است که پایان خوشی برای آن متصور نیست. سایکس-پیکو، خوب یا بد، فعلا باید بماند. بنابراین به نظر میرسد راهکار میانه، مذاکره اربیل-بغداد در چهارچوب قانون اساسی برای رفع مشکلات فیمابین و تحقق مطالبات دو طرف با نگاه برد-برد باشد تا ضمن حفظ تمامیت ارضی عراق، مطالبات منطقی کردها هم پاسخ داده شود.