رویکرد و نگاه سپاه صحابه به مسلمانان در پاکستان | عاشق حسین طوری / کارشناس پاکستان

سپاه صحابه و  لشگر جهنگوی

سپاه صحابه  قبل از 1985  در پاکستان وجود نداشته است.  سپاه صحابه  توسط مولوی ای به نام  حق نواز جهنگوی که اهل  شهر جنگ از ایالت  پنجاب تاسیس شد . وی یکی از  اعضا  جمعیت علمای اسلام به رهبری  مولانا فضل الرحمان بود  و می توان گفت  این سپاه صحابه  انشعابی از جمعیت علمای اسلام در پاکستان بود.  سپاه صحابه بخش کلی تری از لشگر جهنگوی است و لشگر جهنگوی شاخه نظامی این جریان به شمار می رود .  هرچند  سپاه صحابه جنبه نظامی و امنیتی داشته اما برای اینکه سپاه صحابه خود را از بعد نظامی و امنیتی تبرئه کند استدلال میکند که در این حوزه  فعالیت نمی کند . در واقع لشگر جهنگوی  و سپاه صحابه یک جریان است . لشگر جهنگوی به رهبری ریاض بصره (که یکی از افراد  خیلی خشن  سپاه صحابه بود)  که با  انشعاب از سپاه صحابه تاسیس شد. آنها بعد با طالبان ارتباطاتی پیدا کردند. هدف آنها هم جز شیعه کشی و اختلاف بین شیعه و سنی نبود.

سپاه صحابه در 1985  به چند دلیل ایجاد شد.  انقلاب اسلامی ایران و پیروزی آن در ایران موجب نوعی الهام نه فقط برای مسلمانان بلکه برای کل انسان های محروم سراسر جهان بود. این انقلاب نوعی الهام آور بود. یعنی در انقلاب اسلامی نوعی پیامی عمومی برای همه انسانیت و  نوعی پیام خصوصی برای  مسلمانان داشت.  وقتی انقلاب این به پیروزی رسید نخستین کار ش برچیده شدن نفوذ  امریکا و قدرت های استعماری در ایران بود. آنها نیز به نوعی مانع از  سرایت انقلاب ایران به کشورهای اسلامی  شدند. در این حال هر چند کشور پاکستان  مسلمانانی  عاشق به اسلام دارد و در آن زمان  خیلی از رهبران  مذهبی اهل سنت پاکستان چون مودوی موسس  جماعت اسلامی پاکستان ملاقاتی با امام در  نوفل نوشاتو داشت. همچنین دیگر رهبران  مذهبی اهل سنت به دنبال الگوی انقلاب ایران  بودند. اما عربستان سعودی این امر را به ضرر خود می دید . چرا که اگر انقلاب ایران به پاکستان  سرایت میکرد نوعی بیداری را ایجاد میکرد و  پاکستان هم زمینه  بسیاری  برای حرکت های انقلابی داشت. در این  شرایط غربی ها ، عربستان ،  سی آی ای  و انگلیس جریان هایی را چون سپاه صحابه  ایجاد کردند. در واقع  بنیاد سپاه صحابه در زمان ضیا الحق بود. ضیا الحق تمایلاتی به عربستان سعودی و امریکا داشت.

سپاه صحابه و مسلمانان پاکستانی

سپاه صحابه هیچ نوع ایدئولوژی ای به جز سلفیت و تندروی نداشته است. این شاخه از جمعیت علمای اسلام انشعاب شد و اساس وهابیت را ترویج کرد. این گروه تلاش کرد به اختلافات بین شیعه و سنی دامن زده شود. در واقع  شیعه و سنی اختلافات آنچنانی ندارند و اختلافات فکری هم که در بین چهار مذهبی سنی هم وجود دارد، اما سپاه صحابه تلاش کرد که اختلاف شیعه و سنی دامن زده شود. در این راستا آنها جدا از شیعه کشی و ضد شیعه بودن هدف دیگری نداشتند. این امر فقط به خاطر بدبین کردن سنی ها نسبت به انقلاب اسلامی ایران بود. آنها وانمود می کردند این انقلاب شیعی است و شیعیان دشمنان سنی ها در پاکستان  هستند. در حالی که چنین امری واقعیت نداشت و حتی با گذشت سی و پنج سال اکنون سنیها  عاشق ایران  و انقلاب اسلامی هستند و اکنون  متوجه شده اند که وهابیها و سلفی ها  با پول های نفتی عربستان  مساجد را قبضه و نفوذ زیادی در پاکستان یافته اند. در واقع سلفیت و وهابیت همراه با سپاه صحابه  است. ترس از انقلاب اسلامی و هراس از آن نیز موجب شد که پولهای عربستان و طرح انگلیس و امریکا  ایجاد شد که تاکنون در  1985  شاید هشت  یا نه هزار  شیعه در پاکستان  بویژه شیعیان دارای  درجات  بالا، علما و… را  کشتند.

رابطه سپاه صحابه با گروه های پاکستانی

رابطه سپاه صحابه با احزاب پاکستانی به گونه ای است که بیشتر احزاب  سیاسی  خود را درکنار آنها قرار نمی دهند. مگر اینکه  دو حزب بزرگ  یعنی  حزب مردم و  مسلم لیگ شاخه  نواز شریف در  زمان های انتخابات با توجه به   نفوذ  سپاه صحابه در منطقه و شهر جنگ به خاطر رای های بیشتر  تلاش میکنند به این  سپاه صحابه بها دهند . اکنون وضعیت به گونه ای است که همه احزاب سیاسی در پاکستان از سپاه صحابه متنفرند و مولانا  فضل الرحمان  هم رابطه خود را با سپاه صحابه عیب میداند. یعنی  هیچ  حزب  سیاسی  ارتباط خاصی با سپاه صحابه ندارند. در این حال آنها در ارگان های امنیتی  پاکستان دارای  نفوذ هستند. این امر با پول عربستان سعودی و امارات  عربی است.

وضعیت کنونی سپاه صحابه در پاکستان

در ده سال گذشته القاعده در پاکستان ایجاد و سلفیت و وهابیت به اوج خود رسید. اکنون خیلی از شیخ های عربستانی چون بندر بن سلطان پولهایی را به سپاه صحابه تزریق کرده اند. حتی می توان گفت که در زمان جنگ و دیپلماتهای ایران در مزار شریف سپاه صحابه نقش داشت. هدف آنها تندرو کردن طالبان بود.سپاه صحابه  در واقع دارای ریشه ای سلفی و وهابی دارد و حتی اهل سنت را هم کافر می دانند.  اینها بر این نظرند که همه جز آنها کافر و حتی رفتن بر سر مزار  را شرک میدانند. در واقع  وهابیت با چهار مذهب اهل  سنت هم اختلاف دارد. سپاه صحابه  در واقع مزدور  غربی ها  هست.  این اندیشه جریان هایی است که از انگلیس امریکا و .. تغذیه میگردد.  رده های پاییی سپاه صحابه  جاهل  هستند و  سواد آنچنانی ندارند و مفتی هایی در راستای اهداف و منافع امریکا و  غرب فتوا میدهد و  اغفال شده اند.

در سالهای گذشته نفوذ سپاه صحابه در بین اهل سنت در پاکستان روبه کاهش بوده است. چرا که  در بخش هایی تنها نفوذ  اسمی دارند. مثلا برخی از علمای اهل سنت از ترس بر ضد آنها سخن نمی گویند.  مثلا به عنوان نمونه من در چند سال پیش با یکی از علمای اهل سنت پاکستان به نام مولانا  حسن جان ( از  حزب جمعیت  علمای اسلامی مولانا فضل الرحمان ) مصاحبه ای ترتیب دادم و  نظر وی را در مورد  عملیات های ترور  جویا شدم. وی به حرام بودن این رفتارها و  مزدور بودن این گروهها اشاره کرد.  اما بعد از  پخش مصاحبه  به  فاصله چند روز  وی را ترور کردند.  در واقع به گفته رسانه های پاکستانی مصاحبه وی با رادیو تهران امضایی بر مرگ خود بود. یعنی افرادی  که تاحدی  مخالف  گروه هایی چون سپاه صحابه هستند  ترور میشود.  خیلی از علمای  اهل سنت در شرایط کنونی هم  از سخن گفتن بر ضد سپاه صحابه  می ترسند. این امر در حالی است که بیشتر علمای اهل سنت در پاکستان بر ضد سپاه صحابه و گروه هایی این چنینی  هستند.  با این حال اگر در  دوازه یا سیزده سال قبل سنیها و علمای اهل سنت در مورد شیعه کشی خاموش بودند اکنون اینگونه نیست و سنی های بریلوی و واقعی در پاکستان و مخالف رویکرد  سپاه صحابه هستند. در واقع سپاه صحابه بر ضد مساجد اهل سنت هم حمله میکند و بر ضد  مجالس و محافل سنی ها  عملیات های انتحاری انجام میدهند.  لذا  نفوذ  و  رشد  سپاه صحابه متوقف شده است و   اهل سنت  پاکستان به هویت اصلی  سپاه صحابه پی برده اند.با این وجود من نسبت به آینده پاکستان خوشبین هستم و اگر بحران برطرف گردد و  امریکا از افغاستان بیرون رود   در این حل سنتها  پاکستان به نسبت به ماهیت اصلی سپاه صحابه و لشگر جهنگوی  پی برده اند و آنها را مزدور دشمنان اسلام میدانند.