در سالهای گذشته تشکیلات خود گردان نگاهی مثبت به سیاست خارجی خود در رابطه با ایران نداشته است اما با توجه به افتتاح دفتر فتح در دمشق و احتمال سفرمحمود عباس به ایران به نظر میرسد نگاه تشکیلات خودگردان به ایران و سوریه در حال تغییر است. گفتگوی زیر با دکتر رویوران در همین زمینه است.
در چند دهه گذشته تشکیلات خود گردان چگونه نگاهی به سیاست خارجی خود داشته است؟
از نگاه آکادمیک سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی در خارج از مرزها است. اما آیا دولت خودگردان در داخل اساسا اختیاری دارد؟ به طور قطع ندارد، به این دلیل که یک رژیم تحت اشغال می باشد. آیا می تواند ارتباطی با کشورها برقرار کند؟ در حال حاضر ساف با ایران ارتباط برقرار کرده است اما یک رابطه ی یک طرفه می باشد، و تنها آنها در ایران سفارت دارند. اما ایران در آنجا سفارتی ندارد، و همین طور این تشکیلات در تمامی کشورهای عربی به صورت یک طرفه سفارت دارد. بنابراین سیاست خارجی ساف و دولت خودگران عمدتا سیاستی یکطرفه، ناکارآمد و خارج از چارچوب های متعارف می باشد، در واقع این به معنی آن می باشد که سیاست داخلی ندارد که بر اساس نیاز سیاست داخلی، سیاست خارجی را تعریف کند. بله آرمانی وجود دارد، اما همین آرمان نیز پیگیری نمی شود، به عبارت دیگر می بینیم که اسرائیل یکسری از خانواده های فلسطینی به آتش می کشد که در آن پدر و مادر نیز کشته شدند. اما سفرای و سفارت خانه های فلسطین یک برنامه و یا فعالیت خاصی را انجام نمی دهند. در واقع در فلسطین ستادی به نام وزارت امور خارجه وجود ندارد و سفرا عمدتا بر اساس سهم سفیر شده اند و هر کدام از آنها برای خود سیاستی را در پیش می گیرند و کار دیگری را انجام نمی دهد، در حقیقت مشکل آنجا است که مشخص نیست که این ها سفیر ساف می باشند یا سفیر دولت خودگردان؟ در گذشته آقای فاروق قدومی رئیس دایره اداره سیاسی ساف نمایندگی ها را مدیریت می کرد، اما از زمان آقای محمود عباس عمدتا به آقای مالکی وزیر امور خارجه دولت خود گردان منتقل شده است و در نهایت حوزه ساف با دولت تداخل یافته است. به همین دلیل وضعیت خاصی پیدا کرده که سبب ناکارآمدی آن شده است.
تشکیلات خودگردان پس از به روی کار آمدن آقای محمود عباس چه رویکردها و نگاهی به بازیگران مختلف منطقه ای داشته است؟
در فلسطین بی نظمی وجود دارد، به این دلیل که رئیس خودگردان انتخاب می شود، پارلمان فلسطینی نوار غزه انتخاب می شود، اما ساف ساختاری دارد که در برگیرنده نمایندگان بیرون و داخل می باشد و در نهایت ساختار غیر انتخابی و تعیینی می باشد و بسیاری از نیروهای جدید مانند جهاد و حماس در درون سازمان آزادی بخش فلسین و مجلس ملی حضور ندارند. لذا بین ساختار ساف که ساختاری انتصابی است و ساختار دولت خودگردان (که ساختاری رسمی و انتخابی است) بسیاری از اختیارات بین دو الگو گم شده و ناکارآمدی ساختار را به وجود آورده است، آقای عباس مهمترین عنصر این ناپایداری ها می باشد. زیرا این دوگانگی را در ساختار فلسطین بین ساف و خودگردان ایجاد کرده و بر همین الگو نیز همچنان استقرار یافته و تداوم پیدا کرده است.
نگاه تشکیلات خودگردان در رابطه با بازیگران بین المللی چه می باشد؟
به عنوان نمونه در حال حاضر گفتگویی بین تونی بلر و خالد مشعل در مورد بحث آتش بس طولانی مدت رخ داده است. آیا این گفتگو با دولت خودگردان صورت گرفته است؟ خیر، آیا این گفتگو با ساف است؟ خیر، این گفتگو با چه سازمانی می باشد؟ این گفتگو با حماس و شخص آقای خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی آن می باشد. لذا اوضاع بحث سیاسی به قدری در فلسطین پراکنده است که می بینیم که آقای تونی بلر به عنوان رئیس گروه چهارگانه بین المللی با بخشی که به ظاهر رسمیتی هم ندارد، در مورد ترتیب آتش بس در حال گفتگو می باشد، در حالی که در اصل باید بحث جنگ و آتش بس در اختیار دولت خودگردان و ساف باشد. همچنین بخشی از این کشورهای غربی خود موجب بخشی از این بی نظمی هستند، در زمانی که وارد اینگونه فرآیندها می شوند.
در شرایط کنونی رویکرد خرد روابط خارجی تشکیلات خودگردان در رابطه با بازیگران منطقه ای و بحران های منطقه ای چیست؟
ساف می داند که چند بازیگر در بحران فلسطین نقش دارند.نخست اسرائیل به عنوان اشغالگر، دوم قدرتهای بین المللی مخصوصا غربی و سوم قدرتهای منطقه ای مانند ایران و سوریه و حامیان مقاومت در فلسطین، و سری کشورها هم در منطقه هم از آقای محموُدعباس و نگاه سازش کارانه وی حمایت می کنند. بنابراین نگاهها نگاههای متفاوتی می باشد، و در منطقه (یعنی تقابل جبهه مقاومت و جبهه سازش) در درون فلسطین هم جاری می باشد. فتح و دولت خودگردان به دنبال سازش هستند، اما نیروهای حماس، جهاد، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و نیروهای مقاومتی هستند و همه این نیروهای مقاومتی اساسا رویکرد دولت را قبول ندارند .کشورهای منطقه هم با آقای ابومازن عمدتا یک تعامل سیاسی دارند و یا کمکی به دولت می کنند، اما در حل بحران نه توان انجام کاری را دارند و نه در حل بحران ها کاری را انجام می دهند. در واقع رابطه دولت خودگردان با اسرائیل چگونه می باشد؟ در پاسخ باید گفت یک رابطه کاملا وابسته می باشد، و بدون اجازه اسرائیل حتی آب هم نمی تواند بخورند. رابطه دولت خودگردان با غرب نیز یک رابطه کاملا نابرابراست که همواره غرب خواسته های خود را به دولت خودگردان دیکته می کند، در منطقه هیچ کسی اقتدار لازم را به ابومازن برای به نتیجه رسیدن گفتگو نمی دهند.
با توجه به افتتاح دفتر فتح در دمشق و احتمال سفرمحمود عباس به ایران آیا می توان عنوان کرد که نگاه تشکیلات خودگردان به ایران و سوریه در حال تغییر است؟
ایران طرف برنده توافق هسته ای می باشد، و غرب ایران را به عنوان بازیگر مهمی درسطح منطقه قبول دارد، سوریه در براندازی کملا شکست خورده و نظم از مرحله براندازی عبور کرده است و به مرحله یکسره سازی علیه نیروهای تکفیری نزدیک می شود. پس در چنین شرایطی طبیعی است دولت خودگردان با نیروهای پیروز وارد مرحله دوستی شود. کشورهای عربی رابطه خود را با سوریه قطع کردند، اما می بینیم که 10 کشور عربی باز هم کنسولی خود را در سوریه باز کردند، در مورد ایران هم به همین گونه، و این نشان از یک تحول دارد. لذا ساف که در موضع کاملا ضعیفی قرار دارد فکر می کند که با رابطه با ایران و سوریه تقویت می شود.