حضور نيروهاي همراه با داعش در يك سال گذشته در آسياي مركزي بيشتر شده و آنها در عراق سوريه حضور يافته اند. در اين بين براي بررسي وضعيت نيروهاي هوادار داعش در اين منطقه گفتگويي با سيد رسول موسوي داشته ايم:
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: تا چه حدي بسترهاي حضور داعش در آسياي مركزي فراهم شده است؟
باید اول از همه دقت کرد که داعش چه پدیده¬ای می¬باشد. اگر نتوانیم این موضوع را دقیق تجزیه و تحلیل کنیم، در لحظه¬ای متوجه می¬شویم گروهی که تا دیروز اسمی از آن نبوده ناگهان از شاخ آفریقا تا آسیای مرکزی تا اندونزی و مالزی از آن اسم برده می¬شود. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا واقعا یک گروه در این مدت کوتاه توانسته این همه وضع گیری بکند که ما بتوانیم به داعش در این نقطه از جهان یا در آن نقطه از جهان اشاره کنیم؟ این خود سوال بزرگی¬ست. این را باید در این ارتباط ببینیم که در هر نقطه¬ای از جهان اتفاقات و جریاناتی وجود دارد که این¬ها مانند شاخه¬های مختلف، به دلایلی، به هم متصل شده و از ظرفیت¬های همدیگر استفاده می¬کنند. به عنوان مثال در شمال آفریقا کشوری به نام لیبی ناگهان به جهت مداخله کشورهای خارجی و ناتو از هم مضمحل می¬شود و خلا قدرت به وجود می¬آید و گروه¬های افراطی شکل می¬گیرد و این¬ها خود¬شان را بعد از مدتی به جریاناتی منتسب می¬کنند، به عنوان مثال ادعا می¬کنند با داعش بیعت کرده¬اند. در واقع داعش آن¬ها را عضوگیری نکرده بلکه در یک جریانی آن¬ها می¬خواهند از ظرفیت¬های همدیگر استفاده کنند. با توجه به همین نکته حضور داعش در آسیای مرکزی به این معنا نیست که داعش حرکتی کرده و در آسیای مرکزی عضوگیری کرده بلکه در آسیای مرکزی وضعیت، شرایط، امکانات و مشکلاتی وجود دارد که آن¬ها از ظرفیت¬های موجود خودشان را به همدیگر معرفی می¬کنند.
واقعیت مطلب این است که در آسیای مرکزی ما با پدیده¬ای به نام اسلام¬گرایی بعد از فروپاشی شوروی به صورت واقعی مواجه هستیم و حتی اگر دقت کنیم در دوران شوروی، علی¬رغم تمام سیاست¬های ضددینی که در دوران شوروی بوده، مردم اسلام خود را حفظ کردند و بعد از فروپاشی شوروی این جریانات خود را در قالب روندهای مختلفی به نام احیای اسلام نشان دادند. در نزدیکی¬ فروپاشی شوروی حتی یک حزب نهضت اسلامی سراسری شکل گرفت که بعد از فروپاشی این حزب به احزاب کوچک¬تر در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تقسیم شد که از این دست جریانات چچن¬ها و جریانات حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و حرکت اسلامی ازبکستان و دیگر جریانات است که ریشه در دوران قبل از شوروی هم دارند. منتها در یک مقاطعی که ما بعد از فروپاشی شوروی در آسیای مرکزی شاهد بودیم، حزبی مثل حزب نهضت اسلامی توانست جریان قالب یک مبارزه اپوزیسیون شده که توانست احزاب مختلف را هم متحد کند و بعدها در یک روند صلح با دولت تاجیکستان خود را شریک صلح تاجیکستان کرده و به قدرت هم برسد.
اگر ما این گذشته را ندانیم اشتباه می¬کنیم اگر کسی نداند که حرکت اسلامی ازبکستان از کجا شکل گرفته نمی¬تواند بگوید چگونه به داعش پیوست. حرکت اسلامی ازبکستان اکنون می¬خواهد از ظرفیت داعش استفاده کند. پس داعش به آسیای مرکزی نرفته تا یک حرکت و یک جریان برای خودش درست کند. این جریانات وجود دارند و چون به این جریانات رسیدگی نمی¬شود و رویکرد غلطی با آن¬ها وجود دارد، آن¬ها خود را به داعش متصل می¬کنند. حساس¬ترین نکته درک حرکت داعش در آسیای مرکزی است.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: اصولا چه متغیرها و عوامل داخلی و منطقه ای به این حضور و نفوذ نیرو¬های هوادار داعش در آسیای مرکزی کمک می¬کند؟
این¬ها هوادار داعش نیستند بلکه این¬ها، مانند حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، حرکت اسلامی تاجیکستان یا ازبکستان، حرکت¬هایی بوده¬اند که در یک مقطعی شکل گرفتند. منتها رویکردهایی که با این¬ها شکل گرفته حرکت اسلامی ازبکستان را ابتدا به سمت طالبان و سپس به سمت داعش سوق داد. اتفاقی که اکنون در آسیای مرکزی و در تاجیکستان می¬افتد این است که به جهت غلط برخورد کردن دستگاه های اطلاعاتی با جریاناتی به نام حزب نهضت اسلامی و حزب قانونی نهضت اسلامی متاسفانه جریانات مختلف چاره ای ندارند به سمت داعش گرایش پیدا می¬کنند. عده¬ای هم در دستگاه¬های اطلاعاتی این کشور ها ترجیح می¬دهند هر حرکت اسلامی را به داعش منتسب کنند و سرکوب کنند.هر جریانی که حرف از اسلام بزند و حرف از عدالت بزند به نام داعش سرکوب می¬شود. جریان داعش بزرگ¬نمایی می¬شود نه به این جهت که در آسیای مرکزی داعش بزرگ شده است بلکه به آن دامن زده می¬شود تا سایر جریانات اسلامی سرکوب شود و این اتفاقی¬ست که در آسیای مرکزی جریان دارد.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: اگر بخواهیم به وضعیت کنونی نگاه کنیم اصولا تا چه حدی نیروهای فرامنطقه¬ای یا جریان های سازمان های اطلاعاتی منطقه و فرامنطقه¬ای به تقویت جریان داعش در منطقه تاثیر می¬گذارد؟
بعضی گمان می¬کنند که داعش در آسیای مرکزی تقویت می¬شود، اما من فکر می¬کنم که داعش اساسا …. جریانی مربوط به عراق است. به نام آن نگاه کنید: دولت اسلامی شام و عراق. اینکه می¬گویند داعش در افغانستان یا داعش در آسیای مرکزی، جای تامل دارد. جریانات افراطی در این منطقه وجود دارند و این جریانات افراطی سعی می¬کنند به هم وصل شوند. اما حضور داعش در گوشه ای از عراق و سوریه به این معنی نیست که آن در آسیای مرکزی حرکت تشکیلاتی می¬کند. این¬ها جریانات اسلامی افراطی یا معتدل خود آسیای مرکزی هستند. منتها از ظرفیت¬های داعش استفاده می¬کنند و به سوریه نيرو می¬فرستند تا تربیت شوند و به این منطقه برمی¬گردند. اشتباهی که در آسیای مرکزی توسط دولت¬های موجود انجام می-شود این است که جریانات معتدل اسلامی منطقه را مخصوصا به سمت داعش سوق می¬دهند که بتوانند آن¬ها را سرکوب کنند. تفاوت دیدگاه من با بقیه این است که عده¬ای تصور می¬کنند که دستگاه¬های جاسوسی، داعش را مانند چترباز وارد این منطقه می¬کنند، اما من معتقدم در این منطقه جریانات و حرکت¬های اسلامی افراطی یا معتدل وجود دارد. منتها به جهت برخورد غلط صورت گرفته با این¬ها، چاره ای جز گرایش به سمت داعش ندارند.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: بازیگران منطقه¬ای در شرایط موجود بیاندازیم کشورهایی مانند ترکیه، هند، پاکستان، عربستان ،روسیه،چین و آمریکا چه نگاهی به این پدیده دارند؟
هر کدام از این کشورها حرکت خودشان را دارند. واقعیت مطلب این است که ما نمی¬توانیم بگوییم که این پدیده¬ای یکسان است. یک پدیده در یک کشور توسط یک دولت به یک شکل استفاده می¬شود و همین پدیده در یک کشور و دولت دیگر به شکلی دیگر استفاده می¬شود.به عنوان مثالی روشن عربستان با داعش در عراق به شکلی ظاهری می¬جنگد، ولی با داعش در یمن همکاری می¬کند. این اتفاق براي ترکیه یا هر کشور دیگری هم می¬افتد. در آسیای مرکزی فعلا امریکایی ها ترجیح می¬دهند که روسیه را در جبهه ی شرقی خود درگیر کنند. با توجه به اتفاقاتی که در اوکراین وجود دارد و اوکراین به یک بن¬بست رسیده، اگر غربی ها بخواهند بیشترحرکت دهند در اوکراین با روسیه مستقیما درگیر می¬شوند. بنابراین ترجیح می¬دهند جبهه¬ی دیگری را در شرق روسیه باز کنند و آن مسائل آسیای مرکزی است. بنابراین آمریکا، ناتو و جبهه ی غربی ترجیح می-دهند تحت هر عنوانی مانند حرکت های اسلامی یا هر موضوع دیگری ، روسیه را در این جریان سرگرم کنند. پس سرویس¬های غربی از دامن زدن به این موضوع استقبال می¬کنند. اما سرویس¬های دولت¬هاي منطقه ترجیح می¬دهند مخالفان خودشان را درقالب داعش از بین ببرند و سرکوب کنند پس یکی از دلایلی که سرویس¬های این کشورهای آسیای مرکزی به سمت همکاری با سرویس¬های غربی می¬روند دقیقا فصل مشترک و منابع مشترکی¬ست که دارند و ترجیح می¬دهند این جریانات به داعش منتسب شود.
موسسه آينده پژوهي جهان اسلام: نگاه چین و پاکستان به این امر چیست؟
علی¬رغم متحد بودن چین و پاکستان،آن¬ها باهم در موضوعی به نام روند استفاده از اسلام¬گرایی تفاوت دارند. چینی ها به جهت گرفتاری¬هایی که در سین کیانگ و با مسلمان¬های اویغورستان و ترکستان شرقی دارند ،روندهای تربیت اسلام¬گرایی و مسلمان¬ها را برای خودشان تهدید امنیت سرزمینی می¬دانند. بنابراین برخورد چینی ها با جریانات اسلامی در آسیای مرکزی حمایت از تشکل¬های شبیه شانگهای و اتحاد سرویس¬های منطقه برای سرکوب این جریانات است. اما پاکستانی¬ها به جهت ظرفیتی که احساس می¬کنند در جریانات اسلامی می¬توانند داشته باشند (که می¬تواند پای آن¬ها را به آسیای مرکزی باز کند) در این زمینه تقویت این جریانات را ترجیح می¬دهند و سرویس¬های عربستان هم به جهت پولی که دارند از این زمینه حمایت می-کنند.