تهدیدات هیدروپلیتیکی در خاورمیانه؛ چشم انداز ژئوپولیتیکی آینده بخش دوم
دکتر مصطفی رشیدی
کارشناس مسائل خاورمیانه
عامل پنجم آشفتگی و بی ثباتی سیاسی- امنیتی در حوضههای آبریز مشترک و احداث پروژههای سدهای بزرگ و زیان بار در سایه این بحرانها است. زمانی که دیدگاه، راهبردی و آمایشی نباشد، وقتی نظامهای سیاسی در تعارض با همدیگر باشند، زمانی که جمعیت، در حال رشد بوده، صنعتی شدن بدون تعقل محیط زیستی و راهبردی و تغییرات آب و هوایی یک چیز ناگزیری باشد در نتیجه به یک رقابت میرسیم که سعی می کنیم در دروههای بی ثباتی و آشفتگی بیشترین بهره برداری از آب را داشته باشیم. با ظهور داعش، یا زمانی که دولت صدام حسین سقوط کرده و فضای امنیتی عراق ملتهب شد، در این هنگام ترکیه سدهای عظیمی احداث کرد یعنی زمانی که آشفتگی و ناامنی بخشی از مناطق خاورمیانه بخصوص کشورهای پائین دست را در بر میگیرد و این کشورها به مهمترین تیتر روزنامههای جهان تبدیل میشوند، کشورهای بالادست، خود را از این ناامنی ایجاد شده، در حاشیهای امن احساس میکنند، در نتیجه اقدام به بهرهبرداری سریع و آبگیری سدهای جدید و پروژه های انتقال آب در سایه این بحران میکنند. معمولاً بحرانهایی مانند تروریزم، مسائل آبی را به حاشیه برده و فرصت را به کشورهای بالادست برای بهرهبرداری از این منابع آب میدهد. در داخل ایران نیز چنین رویکردی وجود دارد. سد زاب در بهار 1396 آبگیری شد. سد زاب یا سیروان خروجی آب به غرب کشور ایران دارند که آب این رودخانهها به اقلیم کردستان عراق میرود؛ بخشی از آن به سد دوکان، بخشی از آن به سد دربندی خان میریزد که بخشی از انرژی برقی اقلیم کردستان و حتی بغداد را تأمین میکند. کشاورزی منطقهای که در مسیر این رودخانهها است نیز به این آب وابسته است. آب این رودخانهها بعد از رسیدن به رودخانه دجله به شطالعرب میریزد و در نهایت همان تالابها که مانع از گرد و خاک در ایران میشود را پر میکند. اما ایران در این رابطه یک دید محدود مکانی و زمانی دارد که مثلاً در استان کردستان یا آذربایجان غربی برق تولید کند. در حالی که ایران به این مسئله مهم توجه ندارد که همین آب در پایین دست عاملی برای مقابله با گرد و خاک میشود که حیات استانهای جنوبغرب و حتی غرب کشور را به مخاطره انداخته است. این رفتار ایران، ترکیه و غیره نشانگر این است که همۀ ما در پدیده ثانویه یعنی بحران گرد و خاک شراکت داریم. بزرگترین قربانی این گرد و خاک در خاورمیانه کشور ایران است، در حالی که یکی از بازیگران اصلی در افزایش گرد و خاک در داخل و حتی خارج از کشور سیاستهای سدسازی خود ایران است. در این آشفتگی و بیثباتی موجود، پنج محدودۀ برداشت گرد و خاک وجود دارد که همگی ریشه در کاهش آب، از بین رفتن تالابها، خشک شدن هورها، از بین رفتن سیستمهای کشاورزی، عدم مدیریت درست در جلوگیری از بیابانزایی دارد و در این آشفتگیها، یک نیروی تروریستی شبه نظامی به نام داعش محدوه مذکور را تسخیر نموده است؛ یعنی محدودۀ مرز سوریه و عراق که عامل اصلی انتشار گرد و خاک در استان کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه است. بیش از 75 درصد منشاء گرد و خاک ایران خارجی است که بیشتر وابسته به بحرانهای فزایندۀ منابع آب است.
زمانی که بخش عمدهای از مناطق بالا دست حوضه آبریز شطالعرب (اروندرود) به مدت پنج، شش سال در دست گروه تروریستی داعش است، یعنی فرصت شش سال مدیریت یک دست و درست از منابع محیط زیستی را از دست دادهایم و چندین سال طول خواهد کشید که پس از خروج داعش از منطقه بتوان خرابیها را جبران کرد و این بدین معناست که فرصت به بحث مدیریت منابع آبی نخواهد رسید چون جنگ، تروریزم، مناقشات مرزی، قومیتگرایی و غیره در خاورمیانه در اولویت قرار دارد و افکار به این سمت سوق نیافته است که بحران آب تا چه میزان تهدید کننده است. از آنجایی که ذات منطقۀ خاورمیانه آشفتگی است و هر از چند سال یک بار گروه تروریستی با عناوین مختلف مانند طالبان، النصره، داعش و غیره با دخالت قدرتهای منطقهای یا فرامنطقهای ایجاد میشود و محدوده سرزمینی در خاورمیانه را تصرف میکند، نمیتوان اثرگذاری این بیثباتی در مدیریت منابع آب را نادیده گرفت. به عنوان مثال زمانی که طالبان در افغانستان حاکم میشود هیچ تعهدی در قبال قراردادهای میان ایران و دولت افغانستان برای رودخانۀ هیرمند را نمیپذیرد و حق آبه ایران بسیار کاهش پیدا میکند. این مسئله ناشی از بحرانی است که اشاره شد. زمانی که دولتهای پس از آن به تبعیت از رویه ایجاد شده توسط طالبان، پاسخگوی حق آبه ایران نیستند. همچنین گرد و خاک در ایران پس از آمدن داعش در عراق افزایش یافت. از سال 2003 و بعد از سقوط دولت صدام حسین و نیز پس از ناامنی کشور عراق در استانهای شمال غربی این کشور و مناطق شمال شرقی سوریه دولت آنها نفوذ خود در منطقه مذکور را از دست دادند و این بحرانهای سیاسی در این مناطق و در نتیجه آشفتگی ناشی از آن باعث عدم مدیریت منابع آبی شد که خود منجر به سوء استفاده کشورهای بالا دست از منابع آبی، کاهش منابع آب و در نتیجه بحرانهای محیط زیست ثانویه شد.
بر اساس پنج عاملی که ذکرشد تهدیدات هیدروپلیتیکی در خاورمیانه مشخص است و با این عوامل پنجگانه وضعیت خاورمیانه طبیعتاً به لحاظ منابع آب وضعیت قابل اطمینانی نیست و بسیار نگران کننده است. در چنین شرایطی چشمانداز ژئوپولیتیکی آیندۀ خاورمیانه بر اساس منابع آن قابل پیشبینی است. در کنار موضوعاتی مانند تقابلهای قومی، مرزهای تصنعی در خاورمیانه (به عنوان نمونه فشار اقلیم کردستان برای استقلال)، ضعف هویت دولتهای ملی در خاورمیانه و چالشهای ناشی از آن و مسائل متفاوت دیگر، مسئله بحران آب در دراز مدت باعث تهدید امنیت غذایی در کشورهای مختلف از جمله ایران، عراق، سوریه، در محدودۀ مصر و اتیوپی، تا حدودی در نیز در شرق مدیترانه خواهد شد. تهدید امنیت غذایی از یک جهت مسئلۀ بسیار مهمی است، از طرف دیگر اشتغال بسیاری از مردم خاورمیانه به کشاروزی وابسته است که خود به منابع آب متکی است، در نتیجه این بحران باعث افزایش بیکاری و فقر غذایی خواهد شد و این مسئله نهایتاً منجر به مهاجرت از مناطق محروم به مراکز کشورها میشود که خود، بحران حاشیه نشینی را ایجاد میکند. در دید کلان این امر منجر به مهاجرت به سمت کشورهای بالا دست مثلا از سوریه و عراق، مردم در اثر فقر و گرسنگی به سمت ترکیه مهاجرت خواهند کرد و در اینصورت ترکیه با چالش بزرگی مواجه میشود که خود این کشور نقش اول این بحران را با برداشت بی رویه از رودخانههای دجله و فرات بازی کرده است. آسیب دیدن کشورهای بالا دست از این بحران اجتناب ناپذیر است و در کل در آینده شاهد بهم خوردن بستر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی منطقه خواهیم بود که این باعث میشود نظام ژئوپلتیکی کشورها در خاورمیانه دچار تغییرات شود. یعنی این چالش از تغییرات آب و هوایی شروع شده و در بستر آشفتۀ خاورمیانه به تغییر ساختار ژئوپلتیکی در منطقۀ مذکور و تک تک کشورهای پائین دست و بالا دست در ارتباط با منابع آب و حوضۀ آبریز مشترک منجر خواهد شد.
پس چشم انداز ژئوپلتیک آیندۀ خاورمیانه در بردارندۀ تهدید امنیت غذایی، فقر و مهاجرت است که تعادل فضایی در منطقه را برهم خواهد زد و حتی بر مناطق همجوار مانند اروپا نیز اثر خواهد گذاشت، همانطور که داعش و النصره باعث مهاجرت یک میلیون نفر از سوریه و عراق به اروپا شد، شاید بحران آب هم در دراز مدت چندین میلیون جمعیت از خاورمیانه را به سمت اروپا فراری دهد. در رابطه با داعش و النصره این نکته وجود داشت که اولاً در یک منطقۀ محدود یعنی سوریه و عراق است و دوم اینکه بالاخره این بحران پایان خواهد یافت، اما در مورد بحران آب کل منطقۀ خاورمیانه را در بر میگیرد و متوجۀ همه جمعیت ساکن در خاورمیانه است و مسئله مهم این است که تهدیدات آبی تمام نخواهد شد بلکه روز به روز بحرانیتر خواهد شد. پس هم تعادل خاورمیانه بر هم خواهد خورد و هم دنیا متأثر از این چشم انداز تهدیدآمیز ژئوپلتیکی آینده در خاورمیانه خواهد شد.
** مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.