گروه بینالمللی تغییرات آبوهوایی (IPCC)، منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا را یکی از مناطق جهان میداند که در قرن بیستویکم بیشترین تأثیر را از تغییرات آبوهوایی خواهد پذیرفت؛ بهویژه بهدلیل افزایش گرما و خشکسالی. بر اساس این گزارش، غرب آسیا و شمال آفریقا کمآبترین منطقۀ جهان است. در حالی که حدود پنج درصد از جمعیت جهان در این منطقه ساکن هستند، منا فقط حدود یک درصد از کل منابع آب شیرین تجدیدپذیر جهان را در اختیار دارد. در سال 2011 ، میانگین سهم سرانۀ منابع آب شیرین تجدیدپذیر جهان در منطقه 819.8 مترمکعب بود. این میزان، نشاندهندۀ کاهش 75 درصدیِ دردسترسبودن آب شیرین از دهۀ 1950 است و پیشبینی میشود تا سال 2030 بیش از 40 درصد کاهش یابد. در این یادداشت تلاش خواهد شد علاوه بر بحران آب در خاورمیانه، به مفهوم تازهای در روابط بینالملل با عنوان «ترورسیم آبی» پرداخته شود.
در خاورمیانه، پیشرفتهای برقآبی و کشاورزی، برخلاف سایر نقاط جهان، موجب نگرانیهای بینالمللی شده است. رودخانۀ فرات بهترین مثال از این نوع نگرانیهاست. این رودخانه از کوههای جنوب ترکیه سرچشمه گرفته و از طریق کشور سوریه به عراق وارد شده است و از آنجا به خلیجفارس راه مییابد. سوریه و عراق بهشدت به این منابع آبی وابستگی دارند. هرگونه توسعۀ بالادست میتواند نگرانیهایی را برای این دو کشور به ارمغان آورد. در سال 1974 عراق سوریه را به بمباران سد الثوره در سوریه تهدید کرد و عراق سربازان انبوهی را در امتداد مرز مستقر کرد. ادعای دولت عراق مبنی بر کاهش جریان آب توسط سد نامبرده متوجه کشور سوریه بوده است؛ اما ترکیه طرحهای بلندپروازانهتری را اجرا کرده است. این طرح برای افزایش تولید برقآبی و آبیاری دو میلیون هکتار از زمینهای این کشور بوده است. ساخت سد آتاتورک بهعنوان بزرگترین سد ترکیه در سال 1990 به پایان رسید؛ اما این پایانی برای بلندپروازی ترکها نبود و آنان 21 سد را در حوضۀ آناتولی با عنوان «پروژۀ آناتولی بزرگ» به اجرا درآوردند. هرچند دولت وقت ترکیه پیش از آبگیری سد آتاتورک به دو کشور سوریه و عراق هشدارهایی بهمنظور مدیریت منابع آبیشان مبنی بر قطع موقت رودخانۀ فرات برای آبگیری بخشی از سد آتاتورک داده بود، سوریه و عراق هر دو در اعتراضی مشابه از دولت ترکیه به این موضوع که ترکیه از آب بهعنوان سلاح استفاده مینماید، به مجامع بینالمللی ارائه دادند. در اواسط سال 1990 تورگوت ازوال،[1] رئیسجمهور وقت ترکیه، کشور سوریه را به پشتیبانی از شورشیان جنوب ترکیه محکوم کرد؛ چراکه دولت ترکیه منابع آبی ورودی این کشور را تحتتأثیر قرار داده بود. این اقدام ترکیه پیشدرآمدی برای تیرهوتارشدن هرچه بیشترِ روابط کشورهای منطقه گردید. پژوهش حاضر به تأثیر آب و اقلیم در نقش ایجاد گروههای تندروی تروریستی با تأکید بر سوریه پرداخته است.
در سالهای اخیر، ارتباط بین تغییرات آبوهوایی و امنیت ملی، کانون توجه بسیاری از گزارشها و پژوهشهای محققان مختلف متمرکز بر امنیت قرار گرفته است؛ بهطوری که شورای امنیت سازمان ملل متحد در سه سال 2007، 2009 و 2011 این موضوع را در نظر گرفته است. ارتش ایالات متحده آمریکا در گزارشها اسنادی به این موضوع توجه ویژهای کرده است. درگیریهای مربوط به آب در اشکال مختلف رخ میدهد، از جمله اختلاف بر سر دسترسی به آب و کنترل سامانههای آبی که میتوان به هیرمند، بین ایران و افغانستان، و دجله و فرات بین کشورهای ترکیه و عراق اشاره کرد. هدف قرار دادن زیرساختهای آب و سامانههای آن در طی درگیریهای معمولی و اقدامات تروریستی و استفاده از آب بهعنوان سلاح در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری قرار گرفته است. شاید بهتعبیری بتوان گفت افزایش خشونت در سالهای اخیر و تشکیل گروههای تندروی تروریستی همچون القاعده، طالبان، دولت اسلامی (داعش)، جبهۀ النصره، الشباب، بوکوحرام و صدها گروه اینچنینی در پی اختلافات پیچیدۀ توسعۀ منطقهای، فعالیتهای اقتصادی و ایدئولوژیهای مسموم رخ داده است؛ اما نکتهای که کمتر بدان توجه شده است و با نگاهی ژرف میتوان به واکاویی آن پرداخت، نمایشنامۀ آب است. درگیریهای اخیر، بهخصوص در سوریه و عراق و لیبی، در پی خود، نمایشی مشترک داشتهاند و آن آب بوده است. بهاینترتیب، برای هرگونه تحلیل یا تلاش در کاهش خطرات ناشی از اختلافات منطقهای باید روابط و عوامل آب را سرلوحه قرار داد. سوریه بهترین مثال از درگیری بزرگ و پیچیدهای است که در آن، آب موجب ازهمپاشیدن این کشور و تشدید جنگهای داخلی گسترده شده است.
بنابراین سهم ناچیز منابع آب شیرین جهان از مجموعۀ آبها (کمتر از یک درصد)، توزیع ناهمگن منابع آب شیرین در مناطق مختلف، فقر شدید منابع شیرین در آسیا و بهخصوص خاورمیانه و سرانجام، افزایش بیست برابری مصرف آب در سطح جهان، سه چالش جدی است که باید بر سر آن جنگید یا اینکه با استفاده از ارتشهای نظامی و نیروهای دولتی به کنترل آن پرداخت. شاید دور از واقعیت نیست که برخی از ژئوپلیتیسنها سدۀ کنونی را سدۀ هیدروپلتیک میدانند و بر این باورند که بیشترِ درگیریها و جنگهای منطقهای در جهان بهدلیل بحران برآمده از کمبود آب خواهد بود.
مسائل مربوط به آب و درگیریهای بینالمللی در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری، هم در ادبیات سیاسی و هم عمومی، قرار گرفته است. ادبیات حاضر و آنچه در منابع مختلف آمده است، اغلب برای انواع دیگری ازجمله نزدیکی فرهنگی و قومی (همانند کردهای عراق و سوریه)، نوع حکومت و تقسیم ثروت، خشکسالی و رشد سریع جمعیت (نمونۀ بارز سوریه) استفاده میگردد؛ اما تعدادی از مطالعات موردی نیز وجود دارند که برای تجزیهوتحلیل مرتبط با درگیریهای مختلف مربوط به آب در حوضهها و رودخانههای بینالمللی تدوین شدهاند.
بازتاب اثرات تغییرات اقلیمی و امنیت ملی به جایی رسیده است که در سالهای اخیر، شاهد تولد اصطلاحات جدیدی همچون امنیت انرژی،[2] امنیت آب،[3] امنیت غذایی[4] و امنیت آبوهوایی[5] بودهایم. تغییرات آبوهوایی، پیش از آنکه نگرانی زیستمحیطی و غذایی به وجود آورد، با امنیت ملی کشورها گره خورده است؛ بهطوری که تنش آب به اضمحلال مواد غذایی و صنایع منجر شده است و بهموجب آن، شاهد شکلگیری موجهای نارضایتی از دولتها هستیم و شرایط را برای هرجومرج و جنگ داخلی، همانند آنچه در سوریه و یمن و عراق شاهدیم و حتی انقلاب، مهیا میسازد. اگر نگاهی تکبعدی به مسائل سیاسی و امنیتی بکنیم، پیوند انقلاب با تغییرات آبوهوایی کمی اغراقآمیز به نظر میرسد؛ ولی اگر قبل از شکلگیری رگههای انقلاب از سال 2010 تا به امروز، نگاهی به وضع اقتصادی، کشاورزی، صنعت، حملونقل و صدها مورد اینچنینی دیگر در منطقۀ خاورمیانه که از آن با عنوان بهار عربی یاد میشود داشته باشیم، وضع بهنوعی دیگر خودنمایی میکند: شاهد مجموعهای بیسابقه و در حال جریان از قیامها، راهپیماییها و اعتراضات در کشورهای عمدتاً عربنشین شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا هستیم.
بر اساس قواعد آمار حقوق بینالملل در ارتباط با صلاحیت سرزمینی، هوایی و دریایی کشورها و همچنین معاهدههای دوجانبه و چندجانبه مابین دولتها همچون معاهدۀ چندجانبۀ وین، کشور دارندۀ ذخایر آبی حق دارد این ذخایر را بهتنهایی بدون درنظرداشتن منافع همسایگان در اختیار داشته باشد و آنها را به کار ببرد. موارد زیادی در جهان دیده میشود مبنی بر اینکه بخش سرچشمۀ رود در یک کشور و بخش پایاب آن در کشور دیگری است. این موضوع سبب اختلافات جدی میشود که نمونههای آن در جهان بسیار است؛ بهطور مثال، هند و پاکستان تا به امروز سه بار بر سر رودخانهها و منابع آبی در جنگ بودهاند و هماکنون هم در آستانۀ اختلاف جدید بر سر ذخایر آبی قرار دارند. اسلامآباد دهلینو را بهسبب «تروریسم آبی» و تصاحب آبها برای ساخت نیروگاه برقآبی بروی رود مرزی «هند» متهم کرده و هند هم کاری کرده است که کشور همسایه از آبیاری محروم گردد و اقتصادش متزلزل شود. در جنوب غرب آسیا، وضع بهمراتب بدتر است؛ بهطوری که سدهای آتاتورک،[6] کبان[7] و کارآکایا[8] ساختهشده توسط ترکیه بر سرچشمههای رودخانۀ فرات مشکلات کمآبی بسیاری را برای کشور عراق و حوضۀ آبریز فرات به وجود آورده است و مناقشات سیاسی بسیار را بین دو کشور در سالهای اخیر در پی داشته است؛ بهطوری که بعد از ظهور دولت اسلامی (داعش) در عراق، بغداد چندین بار آنکارا را به دخالت در امور داخلی عراق متهم کرد که اگر کمی ژرفتر به قضیه نگریسته شود، میتوان سناریوهایی از نمایشنامۀ آب و تروریسم آبی را مشاهده کرد.
ذکر این نکته ضروری است که ظهور گروه تندروی تروریستی در منطقۀ خاورمیانه معادلۀ چندمتغیره و پیچیدهای است؛ چراکه ریشههای اولیۀ ناامنی با دخالتهای آمریکا و با حمله به کشور عراق آغاز گردید. از سوی دیگر، وجود رژیم جعلی اسرائیل در منطقه و حاکمان وهابیصعودی در منطقه که بزرگترین آتشافروزان جنگ در دنیا هستند، عاملی دیگر در بینظمیها و ظهور گروههای تندرو در منطقه است. ولی آنچه واضح است آب، اقلیم و خشکسالی است که در بدترشدن این شرایط نقش تعیینکنندهای داشتهاند. در میان تمام گزینههایی که برای برونرفت از باتلاق سوریه پیشنهاد شده است، قطعاً بهبود در کارایی مصرف و بهرهوری آب و نظارت در بخش کشاورزی و توافق بر مدیریت و اشتراکگذاری رودخانهها در مرزهای سیاسی میتواند بهترین راهکار برای مقابله با بحران سوریه باشد.
این یادداشت با بهرهگیری از آرای دکتر محمود احمدی، استادیار اقلیمشناسی دانشگاه شهید بهشتی، به رشته تحریر درآمده است
[1] Turgut Ozal
[2] energy security
[3] water security
[4] food security
[5] Climate security
[6] Ataturk
[7] Keban
[8] Karakaya