بسمه تعالی
“ترامپ و جهان اسلام“
سخنرانی دکتر سید حمزه صفوی، مدیرعامل موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
در نشست علمی
“فرصت ها و تهدیدهای پیش روی ج.ا.ا در سپهر سیاست خارجی ریاست جمهوری دونالد ترامپ”
30 آذر 95 – دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
بسم الله الرحمن الرحیم
از زمانی که بحث ترامپ مطرح شد، موضع اسلامستیزی او و اینکه اگر بیاید ما چه باید انجام بدهیم در رسانه های ایران برجسته شده است. اینکه آمدن ترامپ چه تاثیری بر جهان اسلام و چه تاثیری بر ایران می گذارد حائز اهمیت است.
در همین ابتدای بحث میخواهم موضوعی را بیان کنم و آن این که تاثیری که آمدن ترامپ روی جهان اسلام دارد و تاثیری که بر ایران دارد دو موضوع کاملا متفاوت است. شرایط جهان اسلام و اتفاقاتی که دارد رخ میدهد، دارد به سمتی می رود که از آن خواسته ما مبنی بر اینکه سرنوشت ما و جهان اسلام با هم گره بخورد دارد، دچار افتراق میشود. اتحاد بین قسمت هایی از جهان اسلام و افتراق بین قسمت های دیگر دارد به سمتی می رود که سرنوشت ما و جهان اسلام لزوما مسیرهای یکسانی را طی نمیکند. در رابطه با ترامپ هم همین موضوع وجود دارد که روی آن تکیه خواهیم کرد.
بنده صحبتهایم را در دو بخش ارائه خواهم داد، بخش اول در خصوص بحث انتخاب ترامپ و تحلیل گفتمان وی در خصوص جهان اسلام است و بخش دوم در خصوص ارتباط جهان اسلام و آمریکا و تحلیل رویکرد عملی آینده دولت آینده آمریکا در خصوص جهان اسلام است.
در خصوص بخش اول و در ارتباط با بحثهای انتخاباتی، روی مناظرات انتخاباتی و صحبتهایی که ترامپ در اثنای انتخابات انجام داد، یک کار تحلیل گفتمانی انجام دادم. بر اساس این تحلیل گفتمانی که انجام شد، آقای ترامپ حدوداً 72 جمله علیه اسلام و در جهت اسلام هراسی داشته است. این 72 جمله در سه محور کلی دستهبندی میشود. این سه محور هرکدام متناظر هستند به: 1.اسلام هراسی 2. ایران هراسی 3.سیاست خارجی ایالاتمتحده در خصوص جهان اسلام
محور اصلی و محور اول که بیشترین تعداد ازلحاظ شاخصه تکرار را داشته است، اسلام هراسی با این نمونه جملههاست که “یا اسلحه مردم را به کشتن میدهد یا اسلام رادیکال”؛ “اسلام رادیکال ضد زن، ضد همجنسگرایی و ضد آمریکاست”؛ “مردم آمریکا، اسلام از شما(آمریکا) نفرت دارد”. درواقع به این نکته دارد از آنطرف نگاه میکند، یعنی دریچه نگاه و پروژکتور از طرف اسلام است که مردم آمریکا اسلام از شما از آمریکا نفرت دارد. یا جمله دیگری که “ما نباید مسلمانان را به آمریکا راه بدهیم.” که جمله معروف ترامپ است. اینها دسته اول صحبتهای اسلام هراسی و ضد اسلام ترامپ را به خود اختصاص میدهد.
دسته دوم ایران هراسی است که گزارهی معرف آن در سخنان ترامپ این است که “ایران بزرگترین حامی اسلام افراطی است.” به نظر من این جمله از حیث ماهیت با جملاتی که در دستهبندی قبلی ذکر شد تفاوت دارد. آنها شعاری بودند و این مورد راهبردی است. و دسته سوم در مورد سیاست خارجی آمریکا در خصوص جهان اسلام است. جملاتی مانند “صدام حسین و قذافی آدمهای بدی بودند اما جلوی تروریستها را میگرفتند.” اینیک راهبرد است. راهبردی که منوط به گذشته نیست بلکه میتواند مهر تأییدی باشد برای سیاستهای آتی آمریکا.
بحث بعدی که باید در رابطه با اسلامستیز بودن ترامپ به آن توجه کرد، گفتمان تیم ترامپ برای دولت آینده آمریکاست. در تحلیل گفتمان سیاستمداران، از یک جنبه صحبتهایی که خود شخص بیان میکند حائز اهمیت است و از جنبه فضای فکری حاکم بر تیم پیرامون وی. وقتی تیمی دورهم جمع میشوند، فکری که باید تولید شود از میان تیم تولید میشود و افرادی که در یک گروه قرار میگیرند افکار یکدیگر را تائید، تقویت و یا تعادل میبخشند. به نظر میرسد تیمی که ترامپ دارد جمع میکند وجهههای اسلامستیزی و ایران ستیزی در آنها تقویتشده است و به نسبت بالا است؛ بنابراین این موضوع را باید جداگانه موردبررسی قرارداد.
نکته بعدی این است که کسانی در دنیا از انتخاب ترامپ خوشحال شدند که بسیاری از آنها در گرایشات اسلامستیزی و ایران ستیزی شناختهشده هستند. اولین نفری که به ترامپ تبریک گفت از حزب جبهه ملی فرانسه است که خوب فرد بسیار تندرویی است. اینکه چرا آنها خوشحال میشوند چراغی را برای ما روشن میکند.
اما درمجموع موضوعی که تا اینجای بحث میخواهم در ارتباط با ترامپ و دستهبندی گرایشهای او بیان کنم این است که به اعتقاد من مسئله اسلام بهخودیخود برای ترامپ اهمیتی ندارد. اگر کسی به ترامپ بگوید پانزده- بیست مسئلهای که ذهن تو را اشغال کرده است، چیست، فکر میکنم که مسئله اسلام جز این پانزده- بیست مسئلهای که ذهن ترامپ را مشغول کرده است، نیست. اما چرا این موضوع بیان میشود؟ اگر شما سرچ کنید، نظرسنجیهایی بهصورت پیش از انتخابات توسط 5 یا 6 نهاد مختلف صورت گرفته است که من یکی از آنها را در این پاورپوینت قرار دادهام؛ مسئله ترس از تروریسم و ترس از اسلام جزء دغدغههای جدی مردم آمریکا شده است. آن پروژه اسلام هراسی اکنون به فصل میوه دهی رسیده و این میوه الآن در آمریکا موجود است. کاری که الآن ترامپ باید انجام بدهد سرفینگ (موجسواری) است. چراکه این بازخورد را گرفته است که این ترس وجود دارد و من باید پاسخی باشم برای این ترس و من باید جملاتی را بگویم برای مردم آمریکا که بتوانم بگویم که آن حامی و فرد امنیت دهنده به شما من هستم و جلوی آنها (مسلمانان و تروریستها) را میگیرم. موضوع از پایین به بالاست و نه از بالا به پایین.
درباره دستهبندیهای دوم و سوم یعنی ایران هراسی و سیاست خارجی باید گفت اینها بیشتر جای بحث دارند و من باید آنها را لینک کنم به ادامه بحثهایی که میخواهم در خصوص روانشناسی سیاسی داشته باشم. ما در ایران، در خصوص مطالعات بینا رشتهای ضعیف کار میکنیم. چیزی که اهمیت دارد برای مطالعات منطقهای، مطالعات جهان، روابط بینالملل، علوم سیاسی، و به آن کمتر به آن پرداختهشده روانشناسی سیاسی است که من از دوستان خواهش میکنم که در کارهایشان به روانشناسی سیاسی توجه خاص داشته باشند.
کاری که کمی روی آن در روانشناسی کارکردهام الگویی است که لاسول درباره تیپشناسی شخصیتهای سیاسی در دنیا مطرح کرده است. لاس ول سه تیپ را مطرح میکند، آشوب گر، اصلاحطلب و مدیر. دو تیپ اول یعنی آشوب گر و اصلاحگر را بهعنوان شخصیتهای بیمار در نظر میگیرد، اما شخصیت مدیر شخصیت سیاسی را سالم در نظر میگیرد. اگر بخواهیم شخصیت ترامپ را در مدل لاس ول ببریم، حدوداً 56، 57 درصد باشخصیت آشوبگر قابل تطبیق است؛ اما شخصیت آشوبگر مدل لاس ول کامل نمیتواند شخصیت ترامپ را نمیتواند تبیین کند. ازلحاظ روانشناسی شخصیتی زمانی میتوانیم ترامپ را خوب توضیح بدهیم که بیاییم آن را باشخصیت آشوبگر ، اقتدارطلب و نارسیست ترکیب کنم.به مردان اقتدارطلب میگویند مردان زئوسی. زئوس یکی از الهههای یونان دوران باستان بوده است که نماد آن عقاب و رعدوبرق بوده است. در شخصیت مدیران اقتدارگرا گفته میشود که آنها علاقه فراوانی دارند به تجملات، خانههای آنها خانههای معمولی نیست. آنها طلا و جواهر دوست دارند، به زرقوبرق توجه زیادی دارند و دوست دارند مانند رعدوبرق به چشم بیایند. آن جملهای که آقای دکتر موسوی گفتند که بهراحتی اخراج میکنند در شخصیت اقتدارگرا است. ما پکیج شخصیت آشوبگر و اقتدارگرا را در کنار شخصیت نارسیستی که ترامپ دارد اگر بخواهیم بررسی کنیم میتوانیم یک تحلیل روانشناختی از ترامپ نسبت به مسئله اسلام و نسبت به مسئله مسلمانان داشته باشیم.
بخش دوم بحث من درباره ارتباط مسلمانان و آمریکا است. چیزهایی که درباره ریشه مسلمانان در آمریکا وجود دارد، مطالعات بسیار جالبی است که نشان میدهد که مسلمانان از قرن 8 میلادی در آمریکا با سرخپوستان در ارتباط بودهاند. در هفتاد قوم در میان اقوام سرخپوست در آمریکا شواهدی وجود دارد که کلمات عربی در واژگان آنها وجود دارد که به ارتباط پیشین آنها با مسلمانان مرتبط است که کارهایی زیادی روی آن صورت گرفته است. حتی در میان حکاکیهای نقوش باستانی پیداشده در نوادا، اسماء الله به زبانی عربی دیدهشده است. بنابراین اسلام در آمریکا سابقه بسیار زیادی دارد، بعد در برهههایی از تاریخ محوشده و مجدداً در مهاجرتهای جدید رو آمده است. درباره تعداد مسلمانان در آمریکا اعداد و ارقام متفاوتی وجود دارد. اولین سرچی که میکنید منابع اصلی در آمریکا عدد 2.5 میلیون نفر را تائید میکنند. درحالیکه اوباما در سال 2009 در سخنرانی خود این عدد را 7 میلیون نفر بیان کرد. 205 میلیون نفر کجا، 7 میلیون نفر کجا. منابعی که کمی دقیقتر کار میکنند پافشاری دارند که تعداد مسلمانان در آمریکا در دوران کنونی بیش از 9 میلیون نفر است. این در بعد داخلی آمریکا و در بعد خارجی نیز جمعت 1.57 میلیارد نفری مسلمانان جهآنهم ازنظر بازار مصرف هم ازنظر حجم افکار عمومی قابلتأمل میباشد برای دولتمردان آمریکا.
درباره اینکه ترامپ با جهان اسلام چه خواهد کرد، به نظر من دو نکته مهم وجود دارد. یک مطلب اینکه به نظر من اولویت ترامپ جهان اسلام نیست و اولویت ترامپ درون آمریکا است. به نظر میرسد اگر اوباما 50 درصد از انرژی خود را برای بیرون آمریکا و 50 درصد آن را به داخل آمریکا اختصاص میداد، این رقم برای ترامپ احتمالاً 60 یا 65 درصد داخلی و 40 و 35 خارجی باشد. نکته دوم منافع اقتصادی است. یعنی اینکه ترامپ آدم ایدئولوژی محوری نیست. ببینید وزیر خارجهای که هم معرفی میکند کسی نیست که دنبال ایدئولوژیهای سیاسی باشد. دیدگاهشان در دستهبندیهای سیاسی قرار نمیگیرد. بلکه آنها در دستهبندیهای اقتصادی قرار میگیرند. برای آنها مهم منطق سرمایهداری است و نه چیز دیگری. بنابراین به اعتقاد من آنها تضاد درونی با جهان اسلام پیدا نخواهند کرد، بهخصوص زمانی که جهان اسلام را میتوان تبدیل به کالایی کرد که بتوان با آن بازی کرد. یعنی ایده آن اسلام افراطی را برداشت و آن را بهجایی چسباند که اصلاً به آن هیچ ربطی ندارد. این جمله که “مهمترین حامی اسلام افراطی ایران است”، نشانه و علامت مهمی است. گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری. در کدامیک از آن حملات تروریستی و کدامیک از آن حرکتهای افراطی اسلامی ایران بوده است که بهعنوان تنها حامی دولتی اسلام افراطی ایران مطرح میشود؟ بنابراین تبدیل به کالا میشود. خودش اصل نیست و تبدیل به کالا میشود. این موضوع در کنار ثبت شرکتهایی که ترامپ در کشورهای جهان داشته و از 18 کشوری که با آنها کار میکند، 5 عدد از آنها کشورهای اسلامی هستند. این دو در کنار هم حرفی دارند. این 5 کشور اسلامی از قبل کانکشن داشتهاند. ترامپ گفته است که در دوران ریاست جمهوری خود فعالیتهای اقتصادی خود را ادامه نمیدهد. پذیرفتن آنهم ناقض حرف من نیست که شما اگر در کشوری شرکتی داشته باشید کانکشن های شما برقرار شده است. حتی اگر ازاینپس هم نخواهید مسئله تجارت را ادامه دهید اما این ارتباطات باقی میماند. این کشورها ازقضا کدام ها هستند؟ ترکیه، قطر، اندونزی، عربستان و آذربایجان. در میان سه کشور آنهایی هستند که زاویه جدی با ایران دارند. دو کشور بعدی کشورهایی هستند که به نسبت بیطرفتر میتوانند باشند.
در ادامه میخواهم توجه شما را به عددی جلب کنم که معنادار است و درنهایت میخواهم بگویم سیاست خارجی امریکا درمجموع در این دوره اقتصادمحور خواهد بود. وقتی شما ارتباطات اقتصادی آمریکا را با 57 کشور اسلامی در سال گذشته نگاه میکنید، این ارقام مهم است.صادرات آمریکا به 57 کشور اسلامی در 128 میلیارد دلار، واردات از کشورهای اسلامی حدود 110 میلیارد دلار و مجموع صادرات و واردات 237 میلیارد دلار بوده است. این عدد شاید به نحوی راهنمایی برای نقشه راه ترامپ با جهان اسلام باشد.. این حجم مبادلات اقتصادی با دو محور دیگری که نشان دادم یعنی اول اولویتهای داخلی آمریکا و دوم اولویت منافع اقتصادی دست ترامپ را در ارتباط با دشمنی با مسلمانان میبندد. اما این دشمنی میتواند سمتوسوهای خاص دیگر مخصوصاً در رابطه با ایران داشته باشد. شاید سیاستی که بتوانیم اتخاذ کنیم بهمانند جملهای است که حضرت علی میفرمایند: كُن فِی الفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لا ظَهْرٌ فَیُرْكَبَ،وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ. در فتنهها مانند شتری باش که دوساله است؛ از این شتر نه میتوان شیر گرفت و نه میتوان از آن سواری گرفت. باید این وضعیت را به اینگونه طی کرد. منافع ما به این سمت خواهد بود که شاید هیچ رئیسجمهوری، دورانی مانند اوباما برای ما اتفاق نمیافتاد. حتی اگر هیلاری کلینتون هم میآمد وضعیت بهتر از ترامپ برای ما نمیشد. در زمان ترامپ هم نفع ما در این خواهد بود که اولویتهای ترامپ سمت آسیای شرقی رود، سمت دعوا و معضلات با چین برود و منافع داخل آمریکا سوق پیدا کند. این برای ما تا پایان این دوران بهترین وضعیت خواهد بود.
جمعبندی که میخواهم درباره ترامپ بگویم، جملهای است که ترامپ با مصاحبه با سی ان ان داشت و به نظر من برای شناخت سیاست خارجی در پیش روی ترامپ این جمله کلیدی است. مصاحبهگر سی ان ان از او میپرسند: ” دکترین شما در سیاست خارجی چیست؟” ترامپ در جواب میگوید: “من در سیاست خارجی دکترین خاصی ندارم و در هر موقعیت بر اساس آن تصمیم میگیرم.”
بنابراین در جهان اسلام به اعتقاد من با منطق اقتصادی که شرح دادم احتمالاً عربستان و کشورهای دیگر مشکلات خود را با شخص ترامپ کاهش میدهند. شاید نسبت به سخنرانیهای قبل از انتخابات هم موضع اجرایی وی نرمتر شود. در ارتباط با ایران چون کانکشن ها، زبان فهم مشترک و ارتباطات وجود ندارد ممکن است چالشها بیشتر باشد.