مهم ترین مولفه های داخلی موثر بر روابط خارجی حماس
حماس جنبشی برآمده از اخوان المسلمین است. در واقع یکی از شاخه های اخوان المسلمین است که در فلسطین شکل گرفته است. بنابراین نوع نگاهش به کشورهای منطقه و مسائل بیرونی و جهانی با اخوان المسلمین تطابق پیدا می کند. لذا حماس ابتدا یک نگاه مذهبی مبتنی بر نگاه اهل سنت و اخوان المسلمین دارد. دوم نگاهی فلسطینی داشته و طبیعتا به دنبال آزادی فلسطین و قدس هست. این طبقه بندی درباره ی کشورهای منطقه نیز صدق می کند. حماس هم نگاه نزدیک تری با اخوان و جریان اخوان دارد که همان نگاه خاص اخوان به جهان است. این نوع نگاه حماس را در رابطه ی با ترکیه، با قطر، مصر در زمان دولت مرسی داشت و به همین نسبت از کشورهایی که این نوع نگاه را ندارند، دور است.
نگاه حماس به فلسطین با نگاه فتح (فتح شاخه اصلی سازمان آزادی بخش فلسطین می باشد.) که به نوعی همتای داخلی وی در فلطسین می باشد، متفاوت است. سازمان آزادی بخش فلسطین مجموعه ای از گروه های فلسطینی بود که اغلب اعضای آن گروه های چپ و غیرمذهبی بودند. اما فتح ستون فقرات سازمان آزادی بخش فلسطین را تشکیل می دهد. هم اکنون طبیعتا هم عرفات هم آقای عباس از سازمان فتح هستند. حماس از دیر باز با این سازمان هم اختلافات عقیدتی و هم اختلافات در خط مشی داشت. البته تا زمانی که سازمان آزادی بخش از مشی مسلحانه پیروی می کرد حماس و اخوان المسلین تولد پیدا نکرده بود. اما بروز و اوج گیری حماس همزمان با کنار گذاشتن حرکت مسلحانه و قهر آمیز از سوی سازمان آزادی بخش و موضوع مذاکرات صلح بود. این در حالی بود که در طی آن حماس بر مقاومت مسلحانه تاکید می کرد ولی دیگر گروه های فلسطینی که عمدتا در سازمان آزادی بخش جمع شده اند بر مشی دیپلماتیک تاکید می کنند. در واقع گرچه سازمان آزدی روند مسلحانه را کاملا رد نمی کند و لی تاکید اصلی آن ها بر مذاکرات صلح آمیز است. از این جنبه تفاوت اساسی با گروه های دیگری فلسطین دارد.
بنیادهای ایدئولوژیکی و عقیدتی حماس
حماس مانند سازمان آزادی بخش که از یک مشی بسیار تندروانه مسلحانه پیروی می کرد و بر عملیات چریکی تاکید داشت، به تدریج فاصله گرفته است. این تاکید دیگر داوطلبانه، چریکی نیست، بلکه بیش تر به پاسخ گفتن به عملیات اسرائیلی ها می پردازد. یعنی حماس سعی می کند اقداماتی مثل گروگان گیری، آدم ربایی، هواپیمایی ربایی، عملیات چریکی را حذف و از آن ها پیروی نکند. به همین دلیل است که حماس به تدریج به یک سازمان سیاسی تبدیل می شود. از سوی دیگر از ابتدای موضوع فلسطین آزادی کل فلسطین مد نظر همه گروه های فلسطینی بود. اما بعد از پیمان اسلو و پیمان صلح با اسرائیل ؛ شکافی بین فلسطینی ها ایجاد شد، یعنی برخی بر آزادی سرزمین های بعد از 1967 تاکید دارند و برخی همچنان بر آزادی کل سرزمین (یعنی از بحر تا نهر و از رود اردن تا دریای مدیترانه) تاکید دارند. در این بین هر چند حماس آشکارا نمی گوید که موضع اش تغییر کرده، اما در نوع همکاری ها با سازمان آزادی بخش ضمن آن که این ابهام را رفع نکرده نشان می دهد که از آرمان آزادی کل فلسطین فاصله گرفته است.
نگاه حماس به دیپلماسی
نمی توان گفت حماس یک دولت است. لذا حماس یک گروه است و با سازمان آزادی بخش (که در کرانه باختری مسقر است )و دولتی که می خواهد با توجه به عرف بین المللی رفتارهای خود را تنظیم کند، فاصله دارد. در واقع بعد از سال ها حماس تجربه ای دارد که باید از گروه بودن فاصله بگیرد. گرچه دولت بعد از توافق با سازمان آزادی بخش و عباس عملا دولت ملی تشکیل شد. اما حماس به آن مفهوم دولت نیست. یعنی گرچه نوار غزه هنوز به طور کامل در اختیار حماس است و سازمان آزادی بخش فتح در آن جایی ندارد، اما حماس همچنان به عنوان یک دولت رفتار نمی کند؛ بلکه به عنوان یک گروه به مسائل بین المللی نگاه می کند. در این بین حماس سعی نمی کند مطابق قوانین بین المللی و عرف جهانی (مثل سازمان بین ملل) عمل کند. چون نمی خواهد موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناسد، طبیعتا ترجیح می دهد این نقش را به سازمان آزادی بخش واگذار و خود مواضع خود را حفظ کند. در واقع اگر مواضع خود را تغییر دهد امکان انشعاب و اختلاف در حماس زیاد است. بنابراین حماس هنوز نتوانسته بین این دو امر تعادل برقرار کند. یعنی کسی که نظام بین المللی را قبول دارد و طبق آن عمل می کند و گروهی که دستش خیلی بیشتر باز است و می تواند این مسائل را نپذیرد.
جایگاه همگرایی و وحدت در جهان اسلام در اندیشه ی حماس
حماس با توجه به عقاید اخوانی به امت اسلامی تاکید دارد. امت اسلامی هم فراتر از دولت هاست. این امت اسلامی به مرکزیت جهان عرب تاکید و فراتر از مسئله ی دولت ها و مرزها توجه میکند. طبیعتا این نوع نگاه حماس که برگرفته از نگاه اخوان و مبنای ان بر نگاه اهل سنت با تاکید بر جهان عرب قرار دارد. در نگاه اخوانی به عرب به عنوان مرکزیت تولد اخوان نگاه می شود، بنابراین امت اسلامی حول کشورهای اسلامی اهل سنت شکل می گیرد، در حاشیه ی آن بنا به مقتضای مکانی و زمانی کشورهایی مثل ایران مطرح شوند.
رویکرد حماس در جهان اسلام و تاثیری بر ژئوپلتیک جهان اسلام
مسئله ی فلسطین همچنان یک مسئله ی کلیدی در مسائل جهان اسلام است. سازمان کنفراس اسلامی که به سازمان همکاری های اسلامی تبدیل شده است بر اساس مسائل بیت المقدس و دفاع از قدس به عنوان قبله ی نخستین شکل گرفته است. بنابراین مسئله ی قدس مورد اجماع در تمامی کشورهای اسلامی است. همین مسئله ی قدس مستقمیا با اشغال اسرائیل مرتبط است. بنابراین وقتی حماس به طور مستقیم وارد این مسئله می شود و خود را به عنوان کسی که در این بحران در سال های اخیر نقش اساسی داشته است مطرح می کند. در این بین از منظر افکار عمومی کشورهای اسلامی فلسطین بخشی از کشورهای اسلامی است و اشغال شده است. بنابراین حماس به عنوان یک پیکار گر در نوک این دیدگاه قرار می گیرد و مورد حمایت افکار عمومی و جریان ها و دولت ها به تناسب سیاست ها قرار می گیرد. لذا هیچ دولت اسلامی حتی مصر نمی تواند از این مسئله فاصله بگیرد. بنابراین دولت ها به تناسب سیاست های خود رابطه ی خود را با حماس تنظیم می کنند. طبیعتا سازمان حماس بعد از آن که از سازمان آزادی بخش از مشی مسلحانه و ازادی کل فلسطین فاصله گرفت این پرچم را به دوش گرفته است.