روابط عراق و عربستان برای مدتهای طولانی حسنه نبوده و این دو کشور، علاوه بر اختلافات سیاسی و مذهبی موجود میانشان، بهعنوان بزرگترین تولیدکنندگان نفت عضو اوپک، رقبای جدی یکدیگر محسوب میشدند. عربستان در تلاش برای سیادت بر جهان عرب، تا کنون، موفق نشده است عراق را با خود همراه کند؛ اما ظاهراً در سالهای اخیر تصمیم دارد با تغییر روش پیشین و ورود از در آشتی، این خصم دیرینه را به همراهی سیاسی با خود ترغیب نماید. عراق نیز پس از سالها تحمل ناامنی، آشفتگی سیاسی و بیثباتی اقتصادی، راهحل مشکلات خود را در بهبود روابط با جهان خارج، بهخصوص همسایگان دیده است و در این میان، نگاه ویژهای به کشورهای عربی دارد و برای بهبود مناسباتش با آنها مشتاق است. سؤالی که از مشاهدۀ مجموعۀ این تغییرات به وجود میآید، این است که آیا بهبود روابط عراق با عربستان میتواند به سردی روابط ایران و عراق بینجامد، روابطی که بر پایۀ علقههای قوی مذهبی شکل گرفته است و قدمتی طولانی دارد و در دو دهۀ اخیر، بیش از هر زمان، خود را نشان داده است.
روابط دیپلماتیک عراق و عربستان از دهۀ 1990 در جریان حملۀ صدام به کویت قطع شد و حتی پس از سقوط صدام هم به حالت عادی بازنگشت. در سال 2003 و در زمان حملۀ ایالات متحده به عراق، عربستان با وجود روابط تیره با عراق، از این حمله خشنود نبود؛ چراکه آن نوع دموکراسی که ایالات متحده به عراق آورد، با قدرتیابی اکثریت شیعه در این کشور همراه شد و لابی بوش با پادشاه عربستان نیز نتوانست این کشور را راضی به پذیرش عراق با رهبری شیعی کند. با تحکیم روابط میان ایران و عراق، ناخشنودی عربستان بیشتر هم شد. پادشاهی عربستان در مقابل این نارضایتی، منفعل نماند و در تلاش برای مقابله با وضع جدید، از گروههای تروریستی علیه دولت عراق، حمایتهای مالی و نظامی زیادی کرد و تا آنجا پیش رفت که از القاعده و داعش در عراق برای تضعیف ایران و نیروهای آن بهره گرفت. با این حال، نتیجۀ مطلوب خود را دریافت نکرد و ناامنی بیشتر، عراق را بیش از پیش به ایران متمایل کرد؛ تا جایی که جز با کمک نیروهای ایرانی و ظرفیتهای آنها عراق قادر به شکست تروریستها نبود.
با این حال، عربستان بهعنوان کشوری که داعیۀ سیادت بر کشورهای عرب را دارد، برای عراق حائز اهمیت بود و دولت عراق در صدد بود رویکرد خصمانۀ عربستان را کاهش دهد و تعاملی دوستانه با آن شکل دهد. از اواخر دهۀ 2000، کشورهای عربی مانند مصر، امارات متحده عربی و اردن تعاملات معناداری با عراق آغاز نمودند؛ ولی در بغداد، عربها بدون عربستان سعودی کم پنداشته میشدند. نوری المالکی چند ماه پس از نخستوزیری در سال 2006 در عربستان با ملکعبدالله دیدار کرد؛ ولی رابطه بیش از این پیش نرفت. او تلاش خود را برای برقراری روابط با این کشور ادامه داد و در سال 2009 سفارت عراق در عربستان بازگشایی شد. مالکی و اعضای ارشد دولت او مشتاق بودند روابط بیشتری با عربستان برقرار کنند؛ ولی ملکعبدلله هرگز در تصمیم خود برای منزویکردن عراق تجدیدنظر نکرد.
با رویکارآمدن ملکسلمان و ولیعهد او در 2015، عربستان بهتدریج چهرهای جدید از خود نشان داد و این رویکرد متفاوت شامل حال عراق هم شد. علاوه بر تفاوت نگاه و مواضع ولیعهد جدید عربستان، شاید بتوان گفت از دلایل مهم تغییر رویکرد عربستان به عراق، احساس واگذاشتهشدن آن به ایران و نیز ترس از گسترش قدرت ایران در یمن بود. پادشاهی به این نتیجه رسیده بود که نادیدهگرفتن عراق یا خصومت با آن نهتنها این کشور را به مسیر دلخواه عربستان نخواهد آورد، بلکه به دورشدنِ هرچه بیشترِ دو همسایه از یکدیگر میانجامید و عراق را به دامن رقیب منطقهای دیگر، یعنی ایران میافکند که سعودیها، هم بهلحاظ فرقهای و هم سیاسی، با آن تضاد دارند. سرانجام پس از 25 سال، در سال 2015 سفارت عربستان در بغداد باز شده و روابط دیپلماتیک دو کشور از سر گرفته شد. البته این به معنی حل یکبارۀ تمام اختلافات نبود. حتی دخالتهای سفیر عربستان در امور داخلی عراق به درخواست این کشور برای تغییر سفیر منجر شد. با این حال، روابط بهآهستگی ادامه یافت؛ برای نمونه، حیدر العبادی طی دو سفر در ژوئن و اکتبر 2017 به عربستان رفت و کنسولگری عربستان نیز در 2019 در بصره افتتاح شد. اما در دو سال گذشته، استراتژی عربستان برای نزدیکشدن به عراق و تشویق دولت آن به همسویی با خود، تقویت شده است.
عراق اکنون 20 سال پس از اشغال، در مشکلات اقتصادی و فقر و نارضایتی ناشی از آن دستوپا میزند و هر دولتی که روی کار میآید، با بحران حل این مسائل مواجه است. با شروع نخستوزیری الکاظمی و موضع صریح او مبنی بر تمایل به برقراری موازنه در روابط خارجی، عربستان سعی کرد با ارائۀ پیشنهادهای جذاب اقتصادی، خود را به دولت عراق نزدیک کرده و فرصتهای ازدسترفته را احیا کند. الکاظمی بهدلیل مواجهه با مشکلات عظیم اقتصادی و بیکاری و نیز درگیریهای قومی و مذهبی، از زمان تصدی نخستوزیری، گسترش روابط خارجی و جذب سرمایه را در اولویت دستورکار خود قرار داد و با وجود تحکیم روابط با ایالات متحده، حتی احتمال پذیرفتن سرمایهگذاری چین را رد نکرد. با این حال، گرایش او به تقویت روابط با کشورهای منطقه و بهطور خاص، کشورهای عرب چیزی بود که از دیدهها پنهان نماند. الکاظمی ترجیح داد در مقابل عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل سکوت کند، با مصر و اردن وارد معامله شود و حتی طرح شام جدید را پایهگذاری کند و چشم از سابقۀ عربستان در بحران تروریسم در عراق ببندد تا شاید گامی در حل مشکلات کشورش برداشته شود. سفر هیئتهای بلندپایۀ دو کشور به یکدیگر و نیز گشایش گذرگاه مرزی عرعر بعد از گذشت سی سال از حملۀ عراق به کویت، بزرگترین گامها برای عادیسازی روابط بعد از سقوط صدام بود.
سرانجام، سفر الکاظمی به عربستان سعودی در پاسخ به دعوت ملکسلمان در آخرین روز مارس 2021 صورت گرفت. نتیجۀ این سفر صدور بیانیهای مشترک میان دو کشور بود که بر اساس آن، صندوق مشترکی میان عراق و عربستان با سرمایۀ تقریبی 3 میلیارد دلار، بهعنوان کمک عربستان برای تقویت سرمایهگذاری در زمینههای اقتصادی، در عراق تأسیس شد. این اقدام بهنفع اقتصاد و همکاری دو کشور است. از مفاد دیگر این بیانیه، همکاری دو دولت در زمینۀ انرژی و انرژیهای تجدیدپذیر، هماهنگی مواضع در چارچوب اوپک و اوپکپلاس، پروژۀ اتصال برق، حمایت متقابل در چارچوب دیپلماسی چندجانبه و تقویت فرصتهای سرمایهگذاری شرکتهای عربستانی در عراق است. بیفاصله پس از عربستان، الکاظمی به امارات متحده سفر کرد و موفق شد توافقی 3 میلیاردی با این کشور امضا کند؛ حتی برخی منابع خبر پذیرفتن عراق بهعنوان میانجیگر میان ایران و عربستان پس از این دیدار را منتشر کردند که در صورت صحت این موضوع، کمک شایستهای به افزایش اعتمادبهنفس این کشور خواهد کرد.
حال، عربستان که حمایت ترامپ را از دست داده است، بیم احیای برجام و پایان انزوای ایران را دارد و تعهد کرده است به روند عادیسازی با رژیم اسرائیل کمک کند و برای تقویت اتحاد عربی فرصت را مغتنم شمرد تا بیش از هر زمانی، خود را به کشورهای عربیای که به آنها پشت کرده بود، از جمله عراق و قطر، نزدیک کند. عراق اکنون تشنۀ منابع مالی است و از روابط اقتصادی با هر کشوری و سرمایهگذاریهای آنها، بهخصوص عربستان که رقیب و همسایهای دیرینه و قدرتمند برای عراق محسوب میشود، استقبال میکند. الکاظمی مواضع روشنی در این زمینه دارد و خود را در سیاست به محدودیتهای عقیدتی پایبند نمیداند.
جمعبندی
تغییر موضع عربستان برای بهکارگیری سرمایۀ اقتصادی و فرهنگی، بهجای نیروی نظامی و سیاست حاصلجمع صفر، شاید ناشی از این تفکر باشد که این سیاست بهتر میتواند منافع استراتژیک بلندمدت آن را برآورده کند و تنشهای روبهرشد منطقه را کاهش دهد. عربستان برای دههها ایران را بهعنوان کشوری توسعهطلب دیده است و این تفکر که شیعیان جهان عرب به ایران وفادارند، اندیشهای سنّتی در عربستان است. لذا این کشور همواره در تلاش بوده است از قرابت ایران به کشورهای عرب یا نفوذ ایران انقلابی در این کشورها جلوگیری کند. در این میان، عراق و جریانهای مهم موجود در آن، بهدلیل اعتقادات مشترک مذهبی، از دیرباز، روابط ویژهای با ایران برقرار کردهاند. بهاعتقاد بسیاری از کارشناسان، هدف اصلی عربستان از تغییر رویکرد در قبال عراق، جلوگیری از ادامۀ نفوذ سیاسی و نظامی ایران در این کشور است. ارائۀ پیشنهادها و تعهدها مبنی بر تأمین برق عراق توسط عربستان اقدامی است که برای کاهش وابستگی عراق به ایران صورت گرفته است؛ چراکه در حال حاضر، ایران تأمینکنندۀ حدود یکسوم برق این کشور است؛ ولی این کار چندان هم که به نظر میرسد، ساده نخواهد بود؛ چراکه پیوند با ایران در کشور شیعیِ عراق روندی است که طی سالیان دراز شکل گرفته است.
عربستان نمیتواند این حقیقت را انکار کند که ایران بازیگر مؤثر منطقهای است و با مردم و حکومت عراق روابط اعتقادی و مذهبی عمیق دارد. ایران بعد از اشغال عراق توسط نظامیان امریکایی، هیچگاه، دست از حمایت از این کشور برنداشت و هم بهلحاظ فنی و نظامی و هم در زمینههای صنعتی و اقتصادی، عراق را تأمین کرده است. اما بهدلیل پیچیدهشدن وضعیت بینالمللی ایران و آثار تحریمها بر اقتصاد آن، توان این کشور برای ادامۀ حمایتها کاهش یافته است. عراق نیز همچنان در بیثباتی به سر میبرد و بدون سرمایههای خارجی، قادر به تأمین منابع و حل مشکلات اقتصادی خود نیست؛ بنابراین طبیعی است که برای رفع مشکلاتش به دولتهای دیگر روی آورد و جای خالی ایران را پر کند. از سوی دیگر بهدلیل تبلیغات و تغییر افکار جوانان، نمیتوان نادیده گرفت که بخش بزرگی از مردم عراق نیز خواهان کاهش تأثیرپذیری دولت خود از این همسایۀ شرقی هستند و دولت را تحتفشار قرار میدهند.
بهعلاوه ناسیونالیسم عربی که بعد از سقوط صدام در عراق روبهافول گذاشته بود، ظاهراً در حال احیاشدن است و تمام گروههای عراقی از گسترش روابط دولتشان با کشورهای عرب استقبال میکنند. نمایندگان پارلمان از سفر الکاظمی به عربستان برای احیای جایگاه برجستۀ عراق استقبال کردند.؛حتی جریانهایی شیعی و گروههایی که روابط خوبی با ایران دارند، از بازگشتن عراق به آغوش کشورهای عرب خشنود هستند و بهبود روابط با عربستان و امارات را نشانهای مثبت برای دولت ارزیابی میکنند. اظهارات مقتدی صدر دربارۀ سفرهای اخیر الکاظمی به کشورهای عربی و تأیید آنها بهمنظور خروج عراق از انزوا میان اعراب، نمونۀ این گرایشهاست. مردم عراق مایلاند جایگاه شایستۀ خود را در منطقه و در میان کشورهای عربی به دست آورند و برای رسیدن به این هدف، پذیرفتهشدن از جانب عربستان را مرحلۀ نخست موفقیت میدانند.
هرچند بسیار بعید است حداقل در آیندهای نزدیک، خدشهای به مناسبات ایران و عراق وارد آید، مجموعۀ این عوامل برای دولت ایران هشداری جدی به دنبال دارد. از نخستین نشانههای تلاش الکاظمی برای ایجاد توازن در میان همسایگانش پس از سفر او به عربستان، زمزمۀ میانجیگری میان ایران و عربستان است. این یعنی عراق این قابلیت و نیز اراده را دارد که بهسرعت جایگاه منطقهای خود را بهبود بخشد. بنابراین ضرورت دارد ایران برای جانماندن از رقابتهای منطقه و نیز حفظ جایگاه مطلوب خود در میان مردم و دولت عراق، در نگاه به این همسایه نزدیک و مهم، رویکردی کاملاً واقعبینانه و انعطافپذیر در پیش گیرد. بر این اساس، پذیرفتن تغییرات، درک تمایل عراق به استقلال و کسب قدرت و نیز تلاش برای بهروزکردن استراتژیها در برخورد با این تغییرات از سوی ایران، لازمۀ سیاست خارجی منطقهای کاربردی در ارتباط با عراق است.