یکی از مهمترین نظریه ها برای فهم سیاست در عصر مدرن نظریه بحران اسپریگنز است. نظريه بحران اسپريگنز چهار مرحله دارد و هر مرحله بر مرحله قبلي بنياد نهاده مي شود. در مرحله اول، نظريه پرداز از بحران هاي سياسي، كه جامعه با آنها درگير است، آغاز مي كند. اكثر نظريه پردازان، آثار خود را در زماني نگاشته اند كه به طور فزاينده احساس ميكردند جامعه شان دچار بحران است. بنابراين، اولين مسئله مشاهده و شناسايي مشكل جامعه است (اسپرینگز، 1370 : 45 ). مشاهده بی نظمي، عقل و احساس آدمي را به تحرک، غليان و حركت انداخته و وي را به سمت و سوي مرحله دوم، كه تشخيص علل آن است، سوق می دهد. در مرحله بعد، نظريه پرداز به بازسازي ذهني جامعه سياسي می پردازد، آرمان شهري در ذهن تجسم می کند و افكارش را به صيقل علم، قابليتها، امكانات و واقعيتها مي آرايد. در گام آخر نيز نظريه پرداز با توجه به اقدامات انجام شده در مراحل قبلي به ارائه درمان مي پردازد (اسپرینگز، 1370 : 235). در این یادداشت درصدد تحلیل بحران سیاسی موجود در جهان اسلام کنونی بر مبنای نظریه بحران اسپریگنز هستیم.
بسیاری مدعی اند که قرن 21 قرن تغییرات است. تغییراتی که با گذشت کمتر از دو دهه نیز بسیاری از آن ها را شاهد بودیم. می توان جهان اسلام و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را مهد این تغییرات دانست. همچنین به جرات می توان گفت که فروپاشی و گسیختگی امروز خاورمیانه در هیچ جای جهان قابل مشاهده نیست. در ابتدا شروع پدیده ای به نام بن لادن و تروریسم بین المللی که صرفا مسئول ایجاد واهمه نسبت به اسلام گرایی در جهان و کشورهای اسلامی بود، کشتار و قتل هم کیشان و دیگر مذاهب اسلامی بدون اینکه اقدام موثری نسبت به حکومت های وقت داشته باشد، نشانه ای از آغاز این تغییرات بود. بعدها داعش گونه ی دیگری از این نوع افراط گرایی بود که قدم به عرصه حیات نهاد. داعش نسخه جدیدی از القاعده بود که فقط به تغییرات ژئوپلیتیکی بسنده نکرده و درصدد تغییر معادلات سیاست و حکومت در منطقه برآمد و بحران بزرگتری را نسبت به همتای خویش یعنی القاعده رقم زد. یقینا جنبش های سلفی – تکفیری چون داعش، القاعده و طالبان از عوامل اصلی نآآرامی های منطقه در سال های اخیر بوده اند.
در مقام علت یابی آنچه که می توان به آن اشاره کرد این است که افراطگرایی و خشونت سیاسی پدیده پیچیدهای است که نمی توان آن را صرفا براساس یک عامل مشخص درک کرد و برای ارائه توضیحی قانع کننده از این پدیده باید رهیافتی چندعاملی به کار گرفت. رهیافتی که بتواند متغیرهای سه سطح فردی، ساختاری و محیطی (داخلی و بینالمللی) را در نظر گیرد و از چشماندازهای نظری گوناگونی بهره گیرد. در سطح فردی عواملی نظیر منفعتجویی، احساس هویتیابی با گروههای تروریستی، باورهای فرد و همگرایی ایدئولوژیک با گروههای تروریست، نقص در فرایندهای اجتماعی شدن، تجارب زندگی مشقتبار و احساس نارضایتی از زندگی و توانایی تصور گزینههای دیگر نقش دارند. در سطح ساختاری و محیطی عواملی نظیر نبود دموکراسی و آزادیهای مدنی، عدم حاکمیت قانون، نابرابری شدید طبقاتی، ضعف در ساختارهای قدرت، نوسازی سریع، گسترش ایدئولوژیهای افراطی، جنگهای داخلی، انقلاب، سازمانهای بینالمللی، بازیگران خارجی، ناکامی دولتها در جذب نیروهای اجتماعی و رویدادهای تحریککننده نظیر بحرانهای اقتصادی می توانند در بروز خشونت و افراطگرایی سیاسی نقشآفرینی کنند که وضعیت امروز خاورمیانه به عنوان مرکز جهان اسلام، مبرا از این شرایط نیست.
اسپریگنز در مرحله سوم نظریه خود معتقد است که ترسیم آرمان شهری جدید قبل از مرحله ارائه راه حل می تواند راه گشای رسیدن به مقصد یعنی حل مساله باشد. در اینجا آنچه که می توان در مورد خاورمیانه آشفته امروزی ترسیم نمود این اسلا که؛ صلح و همزیستی ملازم با نفی اختلاف و تکثر فرهنگی و ایدئولوژیکی نیست. تاریخ گواهی می دهد که خاورمیانه مهد ظهور نخستین تمدن های انسانی همراه با تکثر فرهنگی است و ریشه ی سه دین بزرگ توحیدی به این منطقه بر می گردد. قدیمی ترین منطقه های شهری جهان در قلب خاورمیانه یعنی منطقه شامات قرار دارد که برای صدها سال مکان تلاقی تمدن ها بوده است. به این ترتیب در طول سالیانی دراز کثرت گرایی فرهنگی به مهم ترین ویژگی تمدنی این منطقه تبدیل شده بود که می تواند سرمشق جهان اسلام کنونی برای از سرگیری صلح و آرامش در دوره پساافراط گرایی قرار گیرد.
در نهایت نیز در مقام ارائه راه حل می توان اشاره نمود که در شرایط کنونی حرکت های افراط گرایی با این مبنای فکری، از اسلام چهره خشونت طلب را در جهان به نمایش گذاشته اند و نه تنها به عنوان چالشی در برابر دنیای غرب هستند بلکه به عاملی در جهت بدنام کردن حرکت های اصیل اسلامی نیز تبدیل شده اند. تنها راه حلی که می توان در چنین شرایطی آن را عملی دانست اتحاد کشورها و گروه های اسلامی بر ضد افراط گرایی در جهان اسلام است. در اینجا تلاش برای ایجاد و تداوم ائتلافی گسترده و منسجم از تمامی نیروهای اسلامی است. به نظر می رسد برای رسیدن به این ائتلاف و حفظ آن علاوه بر برنامه ریزی، به مراتب بیشتری از عملگرایی در آینده نیاز خواهد بود. نوعی عملگرایی که پیش زمینه آن آشتی جکومت های منطقه با مردم و همچنین با یکدیگر در جهت کسب و حفظ وحدت اسلامی در جامعه جهانی اسلام است. نوعی وحدت اسلامی که نیازمند اراده عمومی جهان اسلام خواهد بود.
منابع
اسپریکنز، توماس(1370)، فهم نظریه های سیاسی، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران: انتشارات آگاه.