اسلام هراسی و تندروی در اروپا
گفتگو با دكتر غلامرضا کحلکی
کارشناس امنیت بینالملل و مطالعات تروریسم
در سالهای گذشته موضوع اسلام هراسی و تندروی در اروپا همواره مد نظر بوده و با حضور داعش در اروپا و حملات این گروه در کشورهای گوناگون اروپایی بر اهمیت اسلام هراسی و تندروی افزوده شده است. گفتگوی زیر برای بررسی بیشتر این امر است.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: با توجه به جریانهای تندرو و افراطگرایی در سراسر قارهی اروپا، چه عواملی در افزایش افراطگرایی این گروهها در قاره اروپا تأثیرگذار هستند؟
اساساً ریشهی گرایشهای تندرو و افراطگرایی را نمیتوان عارضهای و اتفاقی دانست، بلکه این پدیده محصول کنشها و رفتارهایی در بستر زمان هست. برای تجزیهوتحلیل مسائل از قبیل تروریست و افراطگرایی در قاره اروپا باید گذشتهی آن را بررسی کرد. بذر اصلی تروریسم و افراطگرایی در عرصهی بینالمللی را یک سری تمایلات و خواستههای شکل میدهد که خواهان کنترل بعضی از جریانهای دیگر هست، لذا ماهیت تروریسم قبل از جریان یازده سپتامبر با ماهیت کنونی آن بسیار متفاوت با اهداف خاص توسط دولتهایی برای در موارد محدود هست. پسازاین جریان نسخهای جدیدی از تروریسم پا به عرصه گذاشت که علتی برای معلول تروریسم امروز شد. گروهی که در افغانستان برای جلوگیری از رشد کمونیسم پدید آمد بر اساس تئوری جنگهای کم شدت بود که رشد طالبان و جریانهای افراطی کنونی را سبب میشود. همین بستر و کنش در ارتباط با تعریف اسلام به سمت نشان دادن چهرهی خاص از اسلام، کنشی را برای مقابله با اسلام شکل میدهد، در اروپا این کنش در واقع یک سری معلول رفتارهای دیروز اروپایان هست. گذشتهی اتحادیه اروپا نشان میدهد که جریانهای تندرو و افراطگراییهای نظیر تروریستهای منافق از بدنهی محوری و منطقی ایرانی اسلامی جدا میشوند و در عرصهی بین المل رها میشوند، اروپا یکی از مأمنهای آنها میشود. با مقایسه رفتارهای گروه داعش با منافقین دیروز نشان میدهد که شباهتهای زیادی میان آنها مشاهده میشود. این بستر در آنجا برای آنها فراهم میشود اما کنش تروریستی اینگونه هست که وقتی جایی بستر گذاشته شد و مکانی به این بیماری آلوده شد، این بیماری به دیگر مکانها نیز سرایت کند. دراینبین زمانی کشورهای اروپایی، آمریکایی و قدرتهای بزرگ عرصهی بینالملل از بازیگرانی اینچنین استفاده کردند، اما بنا به جامعه شبکهای کاستلز این بازیگران گریز افراط از مرکز روابط خود را با مرکز قطع کردند و به جریانهای متعددی تقسیم شدند. درنتیجه اروپا درگیر گذشته خود هست. درگذشته اروپا هم در بستر زمان خشونتهای زیادی نشان دادهاند و خشونتهای رفتاری آنها درگذشته بستری برای امروز است.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: چه عواملی دیگری در افزایش بروز بیشتر عوامل تروریستی، افراطی و تندروی اسلامی تأثیرگذار هست؟
با توجه به امروز اروپا، بخصوص دههی اخیر عواملی چون برگزیت و عوامل ریشهای ایجاد برگزیت در اروپا تشدیدکننده تروریسم هستند، چنانچه بحران معنا، رخدادهای گوناگون و بحرانهای هویتی،بحران اقتصادی و جوانان جداشده از برداشتها و تحلیلهای خاص و دیدگاه آنها به رویکرد پستمدرن، تمامی این عوامل تشدیدکنندهی تروریسم هستند. بهویژه عوامل اقتصادی و بحران معنا نقش مهمی در این زمینه دارد. جدا از این روابط خاص اروپا با آمریکاییهای نقش مهیم دارد. در واقع موج اول تروریسم خود را در برابر نگاه سلطه گرایانه میدید. یعنی چون جهان برای ما توسط آنها ناامن شده است ما جهان را برای آنها ناامن میکنیم. موج اول تروریسم با این دیدگاه اگر فرض بشود، اکنون هم افراطگرایی کنونی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در بعد دیگری جنگ تمامنشدنی اروپا با روایتهای اسلامی برحق خود چالش زا است. در واقع اسلام صفر تا صد دارد اگر صفر تا دور ا اجرا کنیم اسلام نیست. در واقع آنها روایتی افراطی از اسلام را به کل اسلام سرایت دادند. در واقع آنها با نگاه لطیف و نازنین اسلامی به جنگ پراختند و مولفه های اسلام را منکوب کردند. این برخورد میان تمدن و گفتمان ها خود عواملی برای تشدید گروههای افراطی هست. یعنی گفتمان اسلامی را گفتمانی افراطی معرفی کردند و گفتمان تعریف شدهی اسلام در اروپا گفتمان افراطی آن هست و سایر گفتمانهای اساسی اسلام را نمی پذیرند و در مقابله با کل اسلام برخواسته اند. خود این بازگشت خشم و نوع نگاه به جامعه اروپا سرایت کرد. یعنی ما اثر پروانه ای را در این صحنه می بینمیم و ما شاهد این هستیم که یک تغییر کوچک عامل فاجعهی بزرگ خواهد بود.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: آیا عواملی تأثیرگذاری دیگری بر جریانهای تندرو در اروپا هست؟
عوامل مؤثر دیگری خود جامعه اسلامی هست که نتوانسته یک گفتمان غالب ایجاد کند. ما نتوانسته ایم گفتمان غالبی را ایجاد کنیم . لذا در کنار عوامل تمامی عوامل تأثیرگذار بر جریانهای افراطی اروپا از قبیل: بحرانهای هویتی، اقتصادی و رفتارهای افراطی غرب و غیره باید کم کاری خود مسلمانان در گسترش افراطگرایان را هم باید افزود، چراکه هیچگاه جامعهی اسلامی در برابر گفتمانهای افراطی سعی نکردند که گفتمان خود را ارائه بدهند و بهنقد آن برخیزند. بهعلاوه کشورهای همچون عربستان سعودی شأن خود را حفظ نکرد، مرکز مطالعات تحقیات پیو گزارش داده هست که در سال 2020 بالاترین جمعیت از آن جامعه اسلامی خواهد بود و کشورهای مثل عربستان سعودی و ترکیه نباید از صهیونیسم دفاع میکردند که متأسفانه شأن و منزلت اسلامی خود را حفظ نکردند در حالی که نیازی به این کار نبود.
موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام: چه فرصتهای برای تروریسم و گروهای افراطی اسلامی در اروپا وجود خواهد داشت؟
در روابط بینالملل فرصت از جنس کنش است. در واقع استراتژی به معنی درک وضعیت است و تدوین و اجرا و نظارت و ارزیابی مهم است. اگر از فرصت تبیین استراتژیکی داشته باشیم، هزینه و اجرای این استراتژی را باید ارزیابی کرد. اروپائیان بعد از جنگ جهانی موقعیت خود را شناختند و درک وضعیت درستی از جایگاه خود در جهان به دست آوردند. اتحادیه جامع ذغال و فولاد که حاصل همافزایی یک تئورسین و سیاستمدار بود، سبب ساز اتحادیه اروپا منجر به درک وضعیت شد. اکنون نیز اروپائیان باید به درک وضعیت کنش استراتژیک خود ظهور و بروز بدهند. باید بازیگر واقعی مقابل تروریسم را شناسایی کنند. اینکه به راستی کدام گروه واقعا تروریست نیست که میتوان با آن بازی استراتژِیک و به آن اطمینان داشت؟ یا نه فروش اعداد و ارقام سلاح هدف اصلی باشد. اگر بهدرستی تأمل داشته باشند آنها متوجه خواهند شد که جمهوری اسلامی ایران یک دوستان استراتژیک و مطمئن هستند. در واقع برای جلوگیری از ترانسفورمیشن رشد تروریسم را بگیرد باید با بازیگران خاص و قابلاطمینان ملغمههایی را برای شناخت اسلام و.. انجام دهد. لذا فرصت نخست فرصت شناخت است همچنین باید کنشگر و استراتژی را شناخت، اما بعید هست که با شرایط کنونی وضعیت بین الملل، اروپا به چنین شناختی دست پیدا کنند و تغییرات و صورت تحولات برای اروپائیان تندتر هست.