از 1991 با فروپاشی شوروی و شکلگیری خردهنظمهای منطقهای مستقل، مانند قفقاز، یکی از تحولات مهم در این منطقه، بحران ژئوپلیتیکی قرهباغ بوده است. این بحران همواره عمدهترین منبع بیثباتی در منطقه بوده است. ارمنستان و جمهوری آذربایجان، بهعنوان بازیگران بحران، تاکنون، چندین مرحله به رویارویی نظامی با یکدیگر پرداختهاند. آخرین مرحلۀ درگیری دو کشور به درگیری یکماهۀ چند وقت اخیر دو کشور برمیگردد. در این بحران، جمهوری آذربایجان با حمایت و پشتیبانی ترکیه و رژیم صهیونیستی بعد از نزدیک به سه دهه توانست سرزمینهای اشغالی خود را از ارمنستان باز پس گیرد. آذربایجان با حمایت دو کشور اخیر از هواپیماهای بدون سرنشین جنگی بهصورت گسترده علیه تانکها، توپخانه و سایر تجهیزات نظامی ارمنستان استفاده کرد. این اقدام در نهایت، برتری آذربایجان در صحنۀ تحولات میدانی جنگ را رقم زد. رویارویی نظامی اخیر دو کشور از این منظر حائز اهمیت است که برخلاف دفعات قبل، این رودررویی به تغییر و تحولات ژئوپلیتیکی مهمی در منطقه قفقاز منجر شده است و آیندۀ نظم منطقهای در قفقاز را با تغییر و تحولات مهمی روبهرو خواهد کرد. این مهم، قطعاً برای کشورهای پیرامونی از جمله جمهوری اسلامی ایران دارای پیامدها و تبعاتی خواهد بود. بهعبارت دقیقتر، شرایط یادشده سبب شده است در بلندمدت و حتی کوتاهمدت، ایران از ناحیۀ منطقۀ قفقاز با پیامدهای مهم ژئوپلیتیکی مواجه شود؛ بنابراین، موضوع این یادداشت، تحلیل پیامدهای مهم ژئوپلیتیکی نظم منطقهای قفقاز در پی بحران اخیر قرهباغ برای جمهوری اسلامی ایران است.
تا پیش از بحران چند وقت اخیر مابین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، بهدلیل تغییرات ژئوپلیتیکی ناشی از جنگ 1988 تا 199۴ ناشی از اشغال مناطی مانند زنگیلان، فضولی و جبرائیل توسط ارمنستان عملاً ارتباط مابین آذربایجان و بخش دیگر این سرزمین، یعنی نخجوان، طی سی سال قطع شده بود. در تمام این سالها جمهوری آذربایجان برای ارتباط با بخش دیگر سرزمینش وابسته به جمهوری اسلامی ایران بود. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که موضوع یادشده، اهرم قدرت جمهوری اسلامی ایران در مقابل سیاستهای ضد ایرانی خاندان علیاف بود.
بعد از کناررفتن عبدالله گل که معتقد به نزدیکی به غرب بود و سیاستهایش بر محور نزدیکی با ایالات متحده امریکا و عضویت در اتحادیۀ اروپا میچرخید و نیز با رویکارآمدن اسلامگرایان بهرهبری حزب عدالت و توسعه، سیاست خارجی ترکیه با تحول اساسی روبهرو شد. از سال 2002 تا به الان رویکرد سیاست خارجی ترکیه به حضور فعال و گسترده در مناطق پیرامونی این کشور معطوف است. از جمله مناطقی که موردتوجه جدی ترکیه قرار گرفته است، منطقۀ قفقاز و آسیای مرکزی است که علت آن هم فراهمبودن عرصه برای افزایش مانور ترکیه در این مناطق بهدلیل قرابت فرهنگی است. آسیای مرکزی و قفقاز خاستگاه اقوام ترکزبان محسوب میشود. ترکیه با تکیه بر همین اشتراکات در چند دهه گذشته، سرمایهگذاری گستردهای برای بسط نفود و قدرت خود در این مناطق در دستورکار قرار داده است. بهعبارت دقیقتر در دو دهۀ گذشته، ترکیه با تکیه بر فرهنگ بومی و از طریق ابزارهایی مانند دیپلماسی عمومی، قدرت فرهنگی و تأسیس نهادهایی مانند آژانسهای همکاری، جا پای خود را در آسیای مرکزی و قفقاز مستحکم کرده است. این اقدام، نقش مهمی در مطرحشدن این کشور در بازیهای راهبردی منطقهای داشته است.
ترکیه در تمام این سالها با مانع ژئوپلیتیکی مهمی برای افزایش هرچه بیشتر نفوذ و قدرت خود در قفقاز و آسیای مرکزی روبهرو بوده است: بنبستبودن کریدور سرزمینی مابین این کشور و جمهوری آذربایجان و در نهایت ترکمنستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی. اشغال مناطق آذربایجان توسط ارمنستان، این بنبست ژئوپلیتیک را سبب شده بود. گرچه ترکیه از سمت گرجستان با منطقۀ قفقاز و در نهایت با آسیای مرکزی امکان ارتباط داشت، نزدیکی بیشترِ گرجستان به اروپا و اتحادیۀ اروپا و همین طور بُعد مسافت سرزمینی بیشتر، امکان برقراری کریدور ارتباطی موردنظر را از ترکیه سلب کرد.
با توجه به تنگتربودن عرصه برای مانور ترکیه در بازیهای راهبردی منطقهای در غرب آسیا خروج از این بنبست ژئوپلیتیکی برای افزایش حضور و نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز برای ترکیه از اهمیت اساسی برخوردار است. از آنجا که طبق قاعدهای نانوشته در روابط بینالملل، تغییرات ژئوپلیتیکی صرفاً با جنگ امکانپذیر است، بحران اخیر مابین ارمنستان و آذربایجان، رهبران ترکیه را بیش از گذشته به حضور فعال در تحولات میدانی مصمم کرده است. درست به همین دلیل است که رهبران ترکیه برخلاف گذشته در شرایط جدید، فعالانه، در کنار آذربایجان قرار گرفتهاند. علاوه بر ترکیه، رژیم صهیونیستی نیز در کنار جمهوری آذربایجان قرار گرفت. در سوی مقابل، ارمنستان که امیدوار به حمایت روسیه بود، با امتناع روسها، در مقابل اتحاد محور دوجانبه ترکی – عبری تنها ماند. حضور گستردۀ هوایی ترکیه و رژیم صهیونیستی بهنفع آذربایجان ضربات سهمگینی به مواضع ارمنستان وارد کرد و در نهایت به شکستن خط دفاعی این کشور منجر شد. این اقدام سبب شد ارمنستان کنترل مناطق تحت تصرف خود را از دست بدهد و عقبنشینی کند. این موضوع سبب خواهد شد ارمنستان دیگر مرز سرزمینی با جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد. موضوع یادشده از این نظر حائز اهمیت است که از این بهبعد، دیگر، جمهوری آذربایجان وابستگی ژئوپلیتیکی به جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت.
از سوی دیگر، تحولات رخداده و نقش گستردۀ رژیم صهیونیستی در حمایت از جمهوری آذربایجان حضور این کشور در مجاورت مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران را مستحکمتر کرد. موضوع یادشده از این منظر حائز اهمیت است که رژیم صهیونیستی نه برای حمایت راستین از آذربایجان که برای نزدیکشدن هرچه بیشتر به ایران وارد تحولات مذکور شد؛ چراکه گسترش قدرت و نفوذ منطقهای ایران در یک دهۀ گذشته به مهمترین دغدغۀ امنیتی این کشور تبدیل شده است. رهبران رژیم صهیونیستی همواره از حضور ایران در مجاورت سرزمینهای اشغالی در هراس بودهاند. کافی است نگاهی به دو سند راهبردی اخیر این کشور، یعنی سند 2016 و 2020 بیندازیم: آنجا که نخست و قبل از هر چیزی جمهوری اسلامی ایران تهدید اولیه و اساسی علیه موجودیت رژیم صهیونیستی مطرح شده است. از آنجا که جمهوری اسلامی ایران برخلاف کشورهای عربی هماوردی قدرتمند برای رژیم صهیونیستی است، رویارویی مستقیم نظامی با این کشور دارای پیامدهای زیادی است. به همین دلیل در چند دهۀ گذشته، راهبرد رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران به رویارویی غیرمستقیم مانند ترور و خرابکاری و جنگ در مناطق خاکستری کشیده شده است. مهمترین هدف رژیم مذکور نیز همواره حفظ توازن بازدارندگی منطقهای در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران بوده است. حضور فعال رژیم صهیونیستی در بحران اخیر قرهباغ را نیز تنها باید در همین چهارچوب تفسیر کرد؛ چراکه رژیم صهیونیستی هیچگونه وابستگی ژئوپلیتیکی به منطقۀ قفقاز ندارد. با توجه به افزایش تنش ایران با غرب بر سر مسائل هستهای و منطقهای و حساسیت فوقالعادۀ رژیم صهیونیستی به این مسائل، در کوتاهمدت و میانمدت، اقدامات خصمانۀ این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران روندی صعودی به خود خواهد گرفت؛ چراکه حضور رژیم صهیونیستی در مجاورت مرزهای ایران دست این کشور را برای اقدامات منفی خود علیه ایران بیش از گذشته باز گذاشته است.
اما جنبۀ مهمتر تحولات ژئوپلیتیکی اخیر در منطقۀ قفقاز مربوط به حذف جمهوری اسلامی ایران از بازیهای راهبردی در این منطقۀ کلیدی است. بدون شک برای قدرتی منطقهای همانند ایران حضور فعال در تحولات منطقهای یکی از اهرمهای اساسی بازیگری و ایفای نقش در نظمسازی منطقهای است. فارغ از اهمیت راهبردی قفقاز برای ایران که در ادوار تاریخی همواره کریدور ارتباطی ایران با مناطق جنوبی اروپا بوده است، باید به این موضوع مهم توجه کرد که جمهوری اسلامی ایران در رقابت با سایر هماوردان منطقهای خود به عرصۀ ژئوپلیتیکی برای ایفای نقش بیشتر در تحولات منطقهای و جهانی نیازمند است؛ پس ازدستدادن منطقۀ قفقاز بر قدرت مانور ایران در رقابت با سایر هماوردان منطقهای خود مانند ترکیه در کوتاهمدت تأثیری منفی خواهد گذاشت. اهمیت موضوع زمانی برجستهتر میشود که بدانیم با توجه به حضور گستردۀ امریکا در غرب آسیا و تلاش این کشور برای تنگترکردن عرصه بر ایران در این منطقه و همچنین محدودبودن فضا در جنوب بهدلیل حضور دو قدرت هند و پاکستان، منطقۀ قفقاز و آسیای مرکزی برای بازیگری ایران در تحولات جهانی و خنثیکردن تهدیدات راهبردی علیه این کشور از اهمیت اساسی برخوردار است.
باید گفت مهمتر از حضور رژیم صهیونیستی در مجاورت شمال غربی کشور، بحث حذف ژئوپلیتیکی ایران در منطقۀ قفقاز است که قطعاً به سود ترکیه خواهد بود. ترکیه از این بهبعد از طریق کریدور ارتباطی قرهسو به نخجوان و سپس از طریق زنگیلان، فضولی و جبرائیل به دریای خزر و در نهایت به آسیای مرکزی متصل میشود. این اتصال از آنجا اهمیت دارد که با حذف ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران از منطقۀ قفقاز، علاوه بر افزایش قدرت نفوذ و مانور ترکیه در بازیهای راهبردی منطقه، حرکت این کشور بهسمت کسب جایگاه، هژمونی منطقهای را نیز تسهیل خواهد کرد.
تحولات نوین ژئوپلیتیکی یادشده سبب میشوند در چند سال آینده حتی در کوتاهمدت، ترکیه نفوذ گستردهای در آسیای میانه و قفقاز داشته باشد که قطعاً در توازن قدرت منطقهای بهضرر جمهوری اسلامی ایران است.
در چند روز گذشته، خبر مربوط به دورزدن ایران توسط خط ریلی چین – ترکیه بیش از گذشته پیامدهای ناشی از حذف ایران در آسیای میانه و قفقاز را عینی و ملموس کرده است. اهمیت موضوع از این دریچه است که با توجه به گسترش فزایندۀ شبکۀ ژئواکونومیکی چین بهسمت اروپا کشورهایی که در حد میانی کریدور راه ابریشم قرار گرفتهاند، با تثبیت جایگاه خود قطعاً مزایای فراوانی نصیب خود خواهند کرد. با این اوصاف، حذف جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر پیامدهای ژئوپلیتیکی، دارای پیامدهای منفی اقتصادی نیز خواهد بود.
پیامدها
به نظر میرسد تحولات اخیر منطقۀ قفقاز این پیامدها را برای ایران به همراه داشته باشد: احتمال برهمخوردن توازن قدرت منطقهای بهضرر جمهوری اسلامی ایران در آینده، احتمال کمرنگشدن حضور سیاسی و ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران در منطقۀ قفقاز، خطر شکلگیری اتحادها و ائتلافهای منطقهای بهضرر جمهوری اسلامی ایران در صورت نزدیکی ترکیه و رژیم صهیونیستی، تحتالشعاع قرار گرفتن پیمان راهبردی 25سالۀ جمهوری اسلامی ایران با چین، درخطرقرارگرفتن عضویت جمهوری اسلامی ایران در پیمان نظامی شانگهای، افزایش ضریب اقدامات خصمانه و تهدیدات ناشی از حضور اسرائیل در مجاروت مرزهای شمالی کشور، جایگزینی ترکمنستان بهجای جمهوری اسلامی ایران از سوی ترکیه در موضوع واردات گاز، درحاشیهقرارگرفتن بیشتر سازمان همکاری اقتصادی منطقهای (اکو).
راهکارهای پیشنهادی
به نظر میرسد با وجود شرایط فعلی منطقه، تصمیمسازان جمهوری اسلامی ایران میتوانند با پیگیری این رویکردها به پیشبرد سیاست خارجی ایران در این منطقه کمک نمایند:
- ورود به همکاریهای چندجانبۀ منطقهای در قفقاز و آسیای مرکزی
در شرایط یادشده، جمهوری اسلامی ایران چارهای جز ورود به مکانیسمهای همکاری چندجانبهای در قفقاز و آسیای مرکزی ندارد. اهیمت موضوع از این منظر است که در شرایط کنونی، این اقدام یگانه گزینه برای جلوگیری از حذف کامل جمهوری اسلامی ایران از بازیهای راهبردی در مناطق یادشده است. ترکیه و آذربایجان و سایر کشورهای منطقه به ایران پیشنهاد همکاریهای چندجانبه دادهاند.
- ترمیم مسیرهای ریلی ایران و ترغیب چین به استفاده از کریدور ارتباطی ایران بهسمت اروپا:
اینکه چینیها مسیر راه ابریشم سنّتی را که از ایران میگذرد و حتی سه روز زودتر از کریدور ترکی-گرجی-آذری (خط قارص و گرجستان و آذربایجان) فاصلۀ زمانی با اروپا دارد کنار گذاشتهاند، به فرسودهبودن و نابرخورداری از زیرساختهای مناسب و در عوض، سرمایهگذاری گستردۀ ترکیه برمیگردد. این مهم علاوه بر سلب مزایای اقتصادی از جمهوری اسلامی ایران سبب خواهد شد توانایی ایران در ایجاد بازدارندگی شبکهای مبتنی بر کنترل کریدورهای ارتباطی در معادله دفاع-تهاجم از دست برود؛ در حالی که کشوری که توانایی کنترل مسیرهای ارتباطی را داشته باشد، میتواند در معادلۀ بازدارندگی، از آن منتفع شود.