آینده بحران در غرب آسیا، بازیگران و سناریوها

گفتگو با جوزف کراس، استاد علوم سیاسی دانشگاه ماساریک جمهوری چک

غرب آسیا طی سال‌های همواره کانون تنش، منازعه و در نهایت جنگ‌ها بوده است. حوادث یک سال اخیر منطقه، و اقدامات رژِیم صهیوینستی علیه مردم غزه، و حملات بی‌پروای آن به مناطق شهری بیروت، بار دیگر آتش جنگ را در منطقه مشتعل کرد. در راستای تحلیل شرایط فعلی منطقه و آینده آن، مرکز آینده پژوهی جهان اسلام به کوشش آقای محمدرضا واحدی مصاحبه‌ای با دکتر جوزف کراس، استاد علوم سیاسی دانشگاه ماساریک جمهوری چک ترتیب داده است. تمرکز کراس ایران، در خاورمیانه، سیاستگذاری اسلامی در اروپا و اسلام هراسی است و تحقیقات میدانی زیادی در خاورمیانه و بالکان غربی انجام داده است. و استاد مدعو دانشگاه سنت جوزف بیروت و دانشگاه موستار در بوسنی و هرزگوین بوده و در حال حاضر معاون گروه علوم سیاسی دانشگاه ماساریک است است. در مصاحبه‌ای که با ایشان انجام شد، تلاش شد به تحلیل شرایط فعلی منطقه، با نگاهی به آینده تحولات آن داشته باشیم. لازم به ذکر است این مصاحبه قبل از تهاجم اسراییل به ضاحیه بیروت، که منجر به شهادت سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان است تهیه شده است؛ همچنین مرکز آینده پژوهی جهان اسلام بنابر ماموریت خود، صرفا به انعکاس نظرات کارشناسان می‌پردازد و انتشار این مصاحبه به معنی تایید یا رد نظرات کارشناس نیست.

به نظر شما آینده خاورمیانه به کدام سمت خواهد رفت؟

چندین مسیر و چندین سناریوی توسعه تنش‌ها وجود دارد. آن‌ها نه تنها از نظر تناسب از حالت ایده آل تا سناریوی سیاه، بلکه از نظر درجه احتمال با یکدیگر تفاوت دارند. در حال حاضر، سناریوی تشدید درگیری‌ها در نوار غزه و سرایت آن به حملات زمینی به لبنان، با افزایش حملات اسرائیل علیه حزب الله و اهداف غیرنظامی در همسایه شمالی آن، بسیار محتمل به نظر می‌‌رسد. این وضعیت ممکن است لزوما به سطح درگیری‌های منطقه ای نرسد، اما درگیری‌های مسلحانه مستقیم میان حزب الله و اسرائیل و ادامه عملیات هوایی بر فراز خاک لبنان بسیار محتمل به نظر می‌‌رسد. از دیدگاه مصلحت، این وضعیت مطلوب امور نیست، زیرا بی ثباتی کل منطقه را افزایش می‌‌دهد. اگر چنین وضعیتی برای مدت زمان طولانی تری ادامه پیدا کند، احتمال درگیری در مقیاس بزرگ تر را بیشتر می‌‌کند، مهم نیست که ایران، حزب الله و دیگر بازیگران علاقه ای به چنین جنگی ندارند. جنگ‌ها اغلب حتی زمانی به وجود می‌‌آیند که هیچ بازیگری آن‌ها را نمی خواهد. بسیاری از درگیری‌ها به صورت ناخواسته، تصادفی یا بر اثر تلاقی شرایط ناگوار به وجود می‌‌آیند. می‌‌توان آن را به وضعیت آبکاری با کبریت تشبیه کرد، یک آتش سوزی می‌‌تواند خود به خود رخ دهد بدون اینکه کسی واقعا بخواهد چیزی را آتش بزند.

سناریوی ثبات و آرامش اوضاع با پایان تدریجی جنگ غزه در ماه‌های آینده در حال حاضر کم تر محتمل به نظر می‌‌رسد. این امر از یک سو به دلیل گرایش‌های افراطی اسرائیل است که ممکن است با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری بیشتر تقویت شود و از سوی دیگر به اوضاع بد جهانی در حوزه‌های سیاسی و امنیتی مربوط می‌‌شود. از زمان همه گیری کووید ۱۹، بسیاری از مناطق از محیط امنیتی رو به وخامت، بی ثباتی سیاسی و مشکلات اقتصادی رنج برده اند. جنگ در اوکراین اکنون بیش از دو سال است که ادامه دارد و ظاهرا هیچ یک از طرفین درگیری توانایی دستیابی به پیروزی قاطع را ندارند. این امر باعث ایجاد ناامنی امنیتی دائمی در اروپا می‌‌شود، یک بحران انرژی به طور سیستماتیک پایدار با تأثیر شدید بر پایگاه صنعتی و اقتصاد کشورهای آنجا، و تنش‌های سیاسی. این تنش‌ها با سطح بالای خشونت‌های مسلحانه در خاورمیانه تشدید می‌‌شود که بار دیگر تأثیر ثانویه ای بر امنیت انرژی غرب و ثبات اقتصادی و سیاسی کشورهای اروپایی دارد. با این حال این سناریو ممکن است – ثبات منطقه، پایان جنگ در غزه، توسعه همکاری‌های اقتصادی و کاهش رقابت بین قدرت‌های منطقه ای – کم تر از سناریوی اول محتمل باشد. بلکه بیشتر شبیه آینده افزایش درگیری ها، مشکلات زنجیره ای و یک بحران امنیتی دیگر به نظر می‌‌رسد.

چرا اسرائیل از جنگ الکترونیک علیه حزب الله استفاده کرد؟

آسان است – چرا نه؟ علاوه بر این فعالیت‌های نظامی دیگری نیز علیه حزب الله انجام می‌‌دهد. اما این به طور قابل توجهی ارزان تر است، خطر مرگ سربازان خود یا آسیب به تجهیزات نظامی را ندارد، و آسیبی که می‌‌تواند وارد کند بسیار زیاد است. در عین حال، اسرائیل در حال نشان دادن توانایی‌های خود در این زمینه است. از نظر من جنگ الکترونیک لزوما با اطلاعات و جنگ روانی همراه است. همه این‌ها به طور همزمان مورد استفاده قرار می‌‌گیرند، در درجه اول به دلیل هزینه پایین، کم ترین خطر از دست دادن پرسنل نظامی، و پذیرش عمومی چنین عملیاتی توسط مخاطبان داخلی. این نکته آخر بسیار مهم است. بخش قابل توجهی از جامعه اسرائیل از تخریب و تلفات غیرنظامیان ناشی از عملیات نظامی در غزه و همچنین حملات اسرائیل به لبنان ناراضی هستند. در مورد جنگ الکترونیک، اطلاعات و عملیات روانی، پیدا کردن منتقدان قابل توجه اقدامات نیروهای اسرائیلی بسیار سخت تر خواهد بود. به بیان ساده، برای جامعه اسرائیل، این فعالیت‌های غیر کشنده بسیار قابل قبول تر از کمپین‌های نظامی شامل تهاجم زمینی یا بمباران هوایی است. در نتیجه، این به معنای فشار عمومی کم تر بر دولت اسرائیل است که به خاطر این نوع فعالیت نظامی با انتقاد مواجه نمی شود، در حالی که برای عملیات نظامی استاندارد انجام می‌‌دهد.

چرا جنگ غزه طولانی شد و غزه در آینده چه خواهد شد؟

جنگ همچنان ادامه دارد، زیرا اسرائیل همچنان علاقه مند به ادامه آن است، حتی احتمالاً تشدید بیشتر به سمت لبنان. اما مشکل اصلی این است که طرف اسرائیلی هیچ هدف روشنی برای کارزار نظامی ندارد. اگر ارتش خلاصه سیاسی روشنی برای آنچه که قرار است در غزه به دست آورد نداشته باشد، فعالیت واقعی آن بدون هدف اعلام شده نتیجه روشنی ندارد. اگر دولت اسرائیل از زبان رئیس جمهور خود ادعا می‌‌کند که هدف نابودی حماس در غزه است، کاملاً واضح است که چنین هدفی از نظر نظامی قابل دستیابی نیست. سربازان نمی‌دانند که جنگ به کجا می‌رود، آیا این جنگ شامل نابودی کامل قلمرو و بازسازی و مدیریت بعدی آن توسط اسرائیل است یا خیر. یا نیروهای نظامی اسرائیل پس از آزادی گروگان‌ها به طور کامل از غزه عقب نشینی خواهند کرد و بازسازی پس از جنگ را به فلسطینی‌ها و حامیان آنها واگذار می‌‌کنند. اینکه آیا کارزار نظامی با اشغال نظامی یا عقب نشینی به دنبال خواهد آمد… هیچ یک از اینها مشخص نیست و دستیابی به اهداف نظامی بدون دستور سیاسی غیرممکن است. تلاش برای سرایت درگیری‌ها به لبنان را به این اضافه کنید و به نظر می‌‌رسد که چندین ماه دیگر خشونت مسلحانه شدید در منطقه وجود داشته باشد.مجموعه‌ای از حملات هدفمند اخیر به زیرساخت‌های حزب‌الله ضربه عملیاتی قابل‌توجهی وارد کرد، اما انعطاف‌پذیری استراتژیک عمیق و چارچوب سازمانی قوی این گروه نشان می‌دهد که این امر آنها را به طور کامل فلج نمی‌کند. روحیه حزب الله که عمیقاً در فداکاری ریشه دارد، این ظرفیت را برای آنها فراهم می‌‌کند تا آنچه را که ممکن است نیروهای دیگر را بی ثبات کند، تحمل کنند. علیرغم عقب‌نشینی‌های نظامی و اعتباری، آنها همچنان به دو هدف متعهد هستند: حفظ فشار نظامی بر اسرائیل و اجتناب از سرزنش برای آغاز درگیری گسترده‌تر.یک چالش کلیدی همچنان نیاز آنها به مقاومت در برابر حملات مستمر اسرائیل و استفاده از قدرت آتش پیشرفته است. حملات تلافی جویانه حزب الله، در حالی که هزینه‌های سیاسی و اقتصادی بر اسرائیل تحمیل می‌‌کند، از نظر نظامی محدود است. آنها ممکن است در پاسخ تشدید شوند، اما به احتمال زیاد از اقداماتی که جنگ تمام عیار را برانگیزد متوقف خواهند کرد. استراتژی حزب‌الله به وادار کردن اسرائیل به ظاهر محرک هر درگیری گسترده‌تر، با در نظر گرفتن اثرات فاجعه‌بار بر لبنان و اسرائیل بستگی دارد. اگرچه حزب‌الله می‌تواند به اهداف غیرنظامی اسرائیل حمله کند، اما اسرائیل را برای یک حمله کامل توجیه می‌کند، اما این بعید است. چشم انداز گسترده تر به تشدید آهسته تنش اشاره می‌‌کند، و اسرائیل به طور بالقوه اولین کسی است که از آستانه درگیری در مقیاس بزرگ عبور می‌‌کند که احتمالاً ایالات متحده و بازیگران منطقه ای مانند ایران را درگیر می‌‌کند.

آیا حزب الله و اسرائیل یا ایران وارد یک جنگ بزرگ خواهند شد؟

در حالی که یک جنگ بزرگ بین حزب الله و اسرائیل یا ایران، در آینده نزدیک بعید است، اما با توجه به پویایی‌های ژئوپلیتیک فعلی، خطر تشدید تنش زیاد است. حزب الله برای تحمل حملات اسرائیل مجهز است و از استراتژی انتقام جویانه برای جلوگیری از تحریک یک درگیری تمام عیار استفاده می‌‌کند. ترجیح آنها ادامه فشار بر اسرائیل و در عین حال اجتناب از اقداماتی است که یک حمله بزرگ اسرائیل را توجیه می‌‌کند. با این حال، ادامه درگیری‌های نظامی، به ویژه در اطراف غزه و جنوب لبنان، احتمال اشتباه محاسباتی را افزایش می‌دهد. اگر حزب‌الله تجاوز کند و اهداف غیرنظامی یا نظامی مهمی را مورد هدف قرار دهد، اسرائیل می‌تواند احساس کند که مجبور است با قدرتی عظیم پاسخ دهد. زمینه وسیع‌تر شامل ایران می‌شود که حامی اصلی حزب‌الله است. ایران منافع خود را در لبنان و سوریه در هم تنیده است و ممکن است به یک درگیری گسترده تر کشیده شود، به ویژه اگر اقدامات اسرائیل یا ایالات متحده دارایی‌ها یا نمایندگان ایران را هدف قرار دهد. اگر اسرائیل تصمیم بگیرد که تحریکات حزب‌الله یا فعالیت‌های منطقه‌ای ایران مستلزم پاسخ قاطع نظامی است، این می‌تواند منجر به درگیری گسترده‌تر شود؛ که با توجه به تعهدات امنیتی واشنگتن در منطقه احتمالاً شامل مداخله ایالات متحده می‌شود. با این حال، هم حزب الله و هم ایران از عواقب وخیم برای لبنان و موقعیت منطقه‌ای خود در صورت وقوع جنگ آگاه هستند. رهبری حزب‌الله می‌داند که یک درگیری بزرگ زیرساخت‌ها و اقتصاد لبنان را ویران می‌کند و این کشور شکننده را بیشتر تحت فشار قرار می‌دهد. به طور مشابه، ایران از گسترش بیش از حد نظامی خود، به ویژه در میان چالش‌های اقتصادی و انزوای بین المللی، محتاط خواهد بود. در پایان، در حالی که شرایط برای یک جنگ گسترده تر وجود دارد، هر دو طرف خویشتن داری می‌‌کنند. با این وجود، وضعیت همچنان شکننده است و یک گام اشتباه می‌‌تواند منجر به درگیری شود که نه حزب الله، نه اسرائیل و نه ایران به راحتی نمی توانند آن را مهار کنند.

آیا ایران و محور مقاومت در آینده غزه و منطقه نقشی خواهند داشت؟

بله، ایران و “محور مقاومت” گسترده تر، احتمالا نقشی محوری در آینده غزه و منطقه خواهند داشت. در هر درگیری آینده، هدف ایران تقویت مقاومت بدون کشاندن مستقیم خود به جنگ با اسرائیل خواهد بود، زیرا می‌داند که چنین درگیری می‌تواند پاسخ عظیم اسرائیل یا ایالات متحده را به دنبال داشته باشد. با وجود این خطرات، نقش ایران احتمالاً به عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر آن برای مقابله با نفوذ اسرائیل، حفظ رهبری خود در جنبش مقاومت و به چالش کشیدن سلطه آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه گسترش خواهد یافت. این بدان معناست که «محور مقاومت» به عنوان یک بازیگر اصلی در شکل‌دهی به نتایج بازی غزه باقی خواهد ماند و به دنبال تقویت قابلیت‌های نظامی و سیاسی گروه‌های فلسطینی و همچنین تلاش برای حفظ موازنه قدرت در منطقه علیه اسرائیل است.