پیامدهای امنیتی و زیست محیطی جزیره سازی مصنوعی در خلیج فارس
بیشترین نگرانی برای ایران ساخت جزایر مصنوعی توسط امارات متحده عربی و خصوصا جزیره مصنوعی دیره است که آبهای ساحلی و سرزمینی امارات را به ابوموسی نزدیک تر می کند. این امر می تواند باعث تنش در بحث حقوق دریاها با ایران شود که در ارتباط با بحث های حقوقی هنوز به نتیجه ای نرسیده ایم. اما پروژه های قطر و عمان از نظر پیشروی به سطح امارات متحده عربی نرسیده اند. و از نظر سیاسی هم با ما تنش نخواهند داشت.
از منظر زیست بوم، هر چند سازندگان سعی کرده اندموضوعات زیست محیطی را اعمال کنند، اما نگرانی های زیست محیطی همچنان برقرار است. اگر موضوع توسعه پایدار و بحث های زیست محیطی را در اولویت قرار دهیم در حاضر آلودگی های نفتی خلیج فارس (که جزء دریاهای بسته و نیمه بسته محسوب می شود) دو برابر آلودگی سایر دریاها می باشد . عمق دریای خلیج فارس از چند ده متر تا نهایتا 96 متر می باشد، در این بین اتفافات زیست محیطی عجیبی در حال انجام است، یعنی حجم بسیاری از سنگ و ماسه به دریا آورده شده است و بسیاری از مناطق زیست محیطی دوبی، مرجانها و محیط غواصی از بین رفته است. نکته جالب آن است که با توجه به بالا آمدن آب دریاها امکان به زیر آب رفتن این جزایر مصنوعی و حتی جزایر طبیعی چون جزایر مارشال و مالدیو وجود دارد. این دو جزیره بدلیل امکان بالا آمدن آب دریاها و با توجه به گرم شدن زمین در 50 سال آینده با بحران حاکمیتی به واسطه نبود سرزمین روبرو خواهند. در همین راستا این جزایر سعی دارند تا بر روی سطح خشکی سنگریزی کنند و جزایر مصنوعی را در سرزمین های قدیمی خود ایجاد کنند تا سرزمینشان حفظ شود. به عبارتی منطقه با بحران بالا آمدن آب اقیانوس هند روبروست. و برخی پیش بینی می کنند که سطح آب کلیه اقیانوس ها بالا خواهد آمد و جزایر مصنوعی خلیج فارس هم درگیر بحران بالا آمدن آب خواهد بود.
از مشکلات زیست محیطی ناشی از ساخت این جزایر، تهدید جنگل های حرا ایران است و هم اکنون نیز به زیستگاه لاکپشت ها ی خلیج فارس آسیب وارد شده است . از نظر سیاسی و امنیتی نیز ورود بیگانگان نگرانی هایی را برای ما به همراه خواهد داشت. ایران تا پیش از سال 1971 و حتی قبل از ژاندارمی خود منطقه خلیج فارس، خواهان خلیج فارسی عاری از قدرت های خارجی بوده است و ورود آنها را نگران کننده می دانست. گذشته از حضور بیگانگان در این منطقه ممکن است در آینده ادعاهایی در مورد منابع زیرزمینی انرژی ایران به واسطه نزدیک تر شدن جزایر مصنوعی به ابوموسی ایجاد شود، (همانند مشکل فعلی ایران با قطر در مورد عسلویه و برداشت بیشتر قطر از حوزه مشترک گازی). از سوی دیگر می تواند آثاری را نیز بر جزایر سه گانه داشته باشد و تنش بر سر مالکیت بر این جزایر را جهانی کند. در واقع تاکنون اختلاف برسر جزایر سه گانه بین ما و امارات بوده است اما با ساخت جزایر میتواند به نگرانی جهانی تبدیل و به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود. البته ارجاع این موضوع به شورا مستلزم اثبات اختلاف حقوقی فی مابین به عنوان یک بحران جهانی و تبدیل آن از یک اختلاف حقوقی به وضعیتی است که صلح و امنیت جهانی را تهدید کند وگرنه این موضوع قابل ارجاع به شورا نخواهد بود.
پیامدها در حوزه حقوقی
در کنوانسیون حقوق دریاها هیچ گونه حق حاکمیتی برای جابه جا شدن محدوده های مرزی دریایی برای جزایر مصنوعی پیش بینی نشده است، یعنی اگر پس از آبهای داخلی کشور ، و دریای سرزمینی این جزایر ساخته شود و یا چنانچه مثلا 7 کیلومتر بعد از ساحل این جزایر را ایجاد کنند، دریای داخلی و یا دریای سرزمینی کشور دارای جزیره مصنوعی از نظر وسعت تغییر نمی کند. بعبارتی حاکمیت کشور همان مرز سابق است. در درجه دوم از نظر حقوقی چون کنوانسیون حقوق دریاها، کنوانسیون کویت در سال 1977 یا 1978 و حتی در حقوق بین الملل دریاها هیچگونه محدودیتی در مورد ساخت این جزایر وجود ندارد.و تنها به محدودیت های زیست محیطی اشاره شده و اینکه هر کشور و یا فردی دریا را آلوده کند ملزم به اصلاح آن می باشد، کشور سازنده را ملزم کرده است تا حقوق دیگران را به عنوان یک همسایه خوب اعمال کند و ملزم به اقدامات پیشگیرانه قبل از یک اتفاق بد می باشد . همه اینها را حقوق بین الملل الزام کرده است.
از نظر حقوقی هنوز کنوانسیون بین الملل براین نظر است که جزایر مصنوعی محدوده ای دریایی و حاکمیتی را تغییر نمی دهد. اما اختلافاتی بین کشورهای خلیج فارس برخلاف آنچه که ما تصور می کنیم وجود دارد. اگرچه آنها متحد و تحت نظر برادر بزرگتر عربستان عمل می کنند ، اما در مورد همین جزایر و در مورد خط مبدا و خط ساحلی خود اختلاف نظر دارند.
به طور کلی ساخت این جزایر بعد از مشخص کردن حدود دریایی یک وضعیت دوگانه ایجاد خواهد کرد. وجود این جزایر می تواند فعالیت دسته جمعی و همگرایی را در منطقه افزایش دهد، اما اگر خوب مدیریت نشود باعث درگیری در منطقه می شود. به عبارت دیگر اگر یک شکوفایی اقتصادی رخ دهد همه می توانند از لحاظ اقتصادی بهره ببرند، اما اگر خوب مدیریت نشود و کشورهای خارجی نیز وارد محیط امنیتی این منطقه شوند، می تواند امنیت منطقه را آشفته تر کند. با توجه به ثروت کلان منطقه و علی رغم پیشبینی های قرن بیست و یکم مبنی بر اینکه کشورهای نفتی جزو ده کشور ثروتمند جهان نخواهند بود، قطر همچنان جزء 10 کشور اول پردرآمد دنیا است و برخلاف آنچه که فکر می کردند تولید اقتصادی عامل پر درآمد شدن است، اما باز هم کشورهای نفتی در صدر قرار دارند. من معتقدم که در حوزه امنیتی اگر نتوان آنها را مدیریت کرد آثار امنیت سوز برای ایران دارد. چنان که تا کنون رسما به امارات متحده عربی اعتراضی نکرده ایم و تنها برای مسائل زیست محیطی اعتراضاتی شده است. به بحث های حقوقی باید توجه بسیار جدی داشت، باید کنوانسیون کویت دوباره احیا شود و با آنها مذاکره کنیم. در حال حاضر چهار کشور منطقه این جزایر مصنوعی را ندارند . در همین راستا باید توجه داشت که خلیج فارس به دلیل عرض اندک نمی تواند به دریاهای داخلی، سرزمینی، منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره ای تقسیم شود. برای تقسیم بندی این چنینی به بیش از 300 کیلومتر فضا نیاز است، در حالی که خلیج فارس این عرض را ندارد، یعنی برای هر کشور 200 مایل لازم است که اصلا خلیج فارس چنین عرضی ندارد. برای پیشگیری از مسایل بعدی باید رسما به سازندگان این جزایر در مورد مسایل حقوقی و سیاسی و زیست محیطی هشدار داده و با آنان وارد مذاکره شد. در غیر این صورت پیامدهای حقوقی برای ما خواهد داشت.
پیامدهای اقتصادی جزیره سازی مصنوعی در خلیج فارس
پیامدهای مثبت جزیره سازی مصنوعی در خلیج فارسآن است که منطقه تبدیل به محیطی برای گذار از تمدن نفتی می شود وکشورهای دیگر از آن مدل برداری می کنند. به علاوه جذابیت های آب و هوایی در برخی از فصول و همچنین رشد درآمد ساختمان سازی قابل توجه است (رشد فزاینده ای داشته ب و محیط های مناسب توریستی که باعث شده جزایر مصنوعی خلیج فارس در دنیا بی نظیر باشد). مثلا شما می توانید جزیره پالم یا نخل را از کره ماه ببینید. این منطقه به یک محیط تجاری با فروشگاهای بزرگ و امکانات قابل توجه تبدیل می شود و بیش از گذشته امارات را به یک سکوی صادرت تبدیل خواهد کرد. در همین راستا امارات متحده عربی بر روی شهر رسانه خود بسیار کار می کند و میخواهد شهری را ایجاد کند که رسانه های بزرگ دنیا در آنجا خبرگزاری و جذب توریست داشته باشند که به همین طریق عمانی ها و بحرینی ها به الگو برداری از آن پرداخته اند.
فرار سرمایه های ایرانی می تواند پیامد منفی جزیره سازی مصنوعی برای ایران باشد. اگر ایران نتواند مشکل جذب سرماایه را حل کند سرمایه گذاران علاقه مند حضور در آنجا می شوند. در ایران 35 مرحله برای جذب سرمایه وجود دارد ولی چینی ها 7 مرحله دارند، من معتقد هستم شکوفایی اقتصادی در آنجا در کنار جزیره سازی به بحران مشروعیت و کارآمدی دولت ایران بیشتر دامن خواهد زد . این نشان می دهد که دولت ایران ضعیف و ناکارآمد است. شکاف بین شمال و جنوب خلیج فارس را مجددا افزایش خواهد داد، با توجه به کاهش درآمدهای نفتی وضعیت وخیم تر خواهد شد. در گذشته به واسطه برابری درآمد نفتی می توانستیم به آنها نزدیک باشیم ولی اکنون شکاف جدی تر می شود، زیرا آنها منابع در آمدی خود را علاوه بر نفت به حوزه های دیگر نیز تسری داده اند. این امر وضعیت مطلوب تری برای آنها و مشکلات بیشتری برای ما به وجود خواهد آورد. در کنار این امر فرار مغزها برای ما رخ خواهد داد و قدرت چانه زنی برای آنها در مسائل انرژی های زیر زمین و مدیریتی منطقه، جلب نظر خارجی ها نسبت به خود و گرفتن امتیازهای بیشتری از ما را به دنبال دارد.