“نقش و جایگاه فرهنگ و هنر در روابط بینفرهنگی کشورهای مختلف و در آینده جهان اسلام“
متن سخنرانی دکتر ایوبی رئیس محترم کمیسیون ملی یونسکو
در همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی
بسمالله الرحمن الرحیم.
سلام علیکم.
به آقای دکتر رحیم صفوی، همکارانشان، دکتر حمزه صفوی و همهی کسانی که در دانشگاه تهران، دست اندرکار این همایش بزرگ و این پروژهی بسیار مهم بودند، تبریک عرض می کنم. جایگاه جمهوری اسلامی ایران به ما اجازه می دهد و جهان اسلام از ما طلب می کند که هر از گاهی با متفکران جهان بنشینیم و دربارهی آیندهی جهان و آیندهی جهان اسلام همفکری کنیم. امیدوارم که این همایش به یک همایش بسیار بزرگ، مهم و معروف تبدیل شود و با همت شما انشاءالله این اتفاق خواهد افتاد. ما هم در کمیسیون ملی یونسکو به حسب وظیفه و علایقمان در خدمت شما هستیم، برای اینکه این جایگاه برای کشور ما تثبیت شود، کمک خواهیم کرد. من در همایش محورهای بسیار خوبی را دیدم، کارهای ارزشمندی هم انجام شده است. قصد داشتم در این جلسه در خصوص نقش و جایگاه فرهنگ و هنر با تأکید بر هنر در روابط بین فرهنگی و روابط بین کشورهای مختلف و در آینده پژوهی ما و جهان اسلام سخن بگویم؛ ابتدا طرح موضوع میکنم و امیدوارم اصل مطالب را بنویسم و تقدیم حضورتان کنم و این کار را خواهم کرد.
اگر ما به دوران بعد از انقلاب صنعتی نگاه کنیم، شاید یکی از مهمترین ویژگیهایش این باشد که مهمترین سرمایهای که بعد از انقلاب صنعتی به عنوان سرمایه اصلی برای بشر مطرح و برای کسب این سرمایه رقابتها و پیکارها هم در عرصهی داخلی و هم در عرصهی خارجی آغاز شد و همچنان ادامه دارد، سرمایهی اقتصادی بود. همهی دسته بندی های سیاسی، اجتماعی، پیکارها، احزاب، شکافهای اجتماعی در جوامع مختلف به ویژه در جوامع غربی بر اساس سرمایهی اقتصادی، داشتن یا نداشتن سرمایهی اقتصادی است. خاستگاه احزاب سیاسی و گروههای مختلف در قرن گذشته طبقات و نظام طبقاتی بود. طبقهی کارگر، طبقهی بورژوآ، طبقهی کشاورز و طبقات دیگر صحنه های نبرد پیکار داخلی و حتی خارجی را رقم زدند. در همهی اینها یک سرمایه، سرمایهی اصلی است و آن هم اقتصاد است. این طبقه بندی ها بر اساس داشتن یا نداشتن سرمایهی اقتصادی بوده است.
حتی در مناسبات جهانی ملاک و مبنای تقسیمبندیهایی مثل کشورهای غنی و کشورهای فقیر، کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته، جهان اول و جهان دوم، پیشرفت و سرمایهی اقتصادی است. اما از دههی 70 میلادی آرام آرام سرمایهی دیگری مطرح شد که روز به روز بر اهمیت و ارزش آن افزوده شد و آن سرمایهی فرهنگی بود. در فرانسه پرچمدار این تفکر و اندیشه “پیر بوردیو” است که از بزرگترین جامعه شناسان روزگار ما است. در آثار و کتابهای مختلف بهویژه کتاب تمایز، نقش و جایگاه سرمایه و دارایی فرهنگی را تبیین کرد و نشان داد که سرمایهی فرهنگی، دارایی یا نداشتن آن، باعث شکافهای هم داخلی است و هم دیگران اثبات کردند که شکافهای خارجی است.
“اینگلهارت” در سال 1977 در آمریکا در کتاب انقلاب ساکت همین اندیشه و ایده را مطرح کرد. او شاید برای اولین بار از شکافی به نام شکاف فرهنگی و از پدیدهای به نام رأی فرهنگی سخن گفت و این پدیده امروز به یک پدیدهی همهگیر تبدیل شد. نظرسنجی هایی که در سال 2015 به بعد در کشورهای مختلف، از جمله کشور فرانسه، ایتالیا و آلمان انجام شد، نشان می دهند که درصد کارگرانی (به عنوان نماد طبقه اقتصادی) که به احزاب کارگری رأی میدهند تعیینکننده است. نظرسنجی ها نشان می دهد از دههی 80 میلادی، درصد کارگرهایی که به طبقهی کارگر رأی می دهند کاهش پیدا کرد و در سال 2017 در فرانسه به 14 درصد رسید. من نمی خواهم وارد جزئیات شوم، می خواهم بگویم آرام آرام ما وارد دوران جدیدی شدیم. در این دوران جدید شکافهای اقتصادی، طبقات اقتصادی، طبقه بندی اقتصادی، و جهان فقیر و غنی جای خود را به یک نیاز دیگر و به یک مسئلهی دیگر به نام فرهنگ و هنر می دهند.
امروز فرهنگ و هنر مبنای اختلافات داخلی، پیکارهای داخلی و حتی پیکارهای خارجی می تواند باشد. این خلاصهی عرض بنده است که روز به روز به ارزش فرهنگ افزوده می شود. در گذشته اگر کسانی که مولد کالاهایی بودند که برای جسم بود یعنی کالای اقتصادی برتر، بودند. امروز بشر به جانش و به روحش توجه پیدا کرده است. بنابراین کسانی که مولد کالاهایی هستند که جان و روح را تغذیه می کند، صاحب قدرت هستند. همین امروز در اتحادیهی اروپا شش و نیم میلیون نفر در عرصهی فرهنگ و صنایع خلاق و هنر شغل پایدار و ثابت دارند. فرهنگ و هنر به عنوان یک مشخصه است.
جایگاه ما به عنوان ایران در جهان اسلام به عنوان کشوری که تولید کنندهی کالاهای فرهنگی و هنری است، چه خواهد بود و مناسبات ما با کشورهای اسلامی بر اساس این شاخصه که اتفاقاً مزیت نسبی ما و جهان اسلام است چگونه خواهد بود. ما در عرصه های مختلف مولد و صاحب حرف هستیم، جزو کشورهایی هستیم که بیشترین میراث فرهنگی و جهانی را ثبت کردهایم. امسال هزار و هفتصد و پنجاهمین سال دانشگاه جندیشاپور، قدیمیترین دانشگاه جهان است. دانشگاه سوربن 500 سال بعد از آن تأسیس شد. ایران کشوری است که در رشته های ارزشمندی مانند خوشنویسی جزو بالاترین و مرکز خوشنویسی جهان است. در هنرهای تجسمی ایران جزء کشورهای مطرح در دنیا است؛ در نگارگری، در نقاشی مدرن. عکاسان ما جزء عکاسان بی نظیر دنیا هستند. در سینما با جهان اسلام قابل مقایسه نیستیم، شاید ترکیه را بشود با ما مقایسه کرد. در این جهان تصویری شده، ایران یکی از هفت هشت کشوری است که از صنعت بسیار مدرن و فاخر و ارزشمند به نام صنعت سینما بهرهمند است و سینما نهایت مدرنیته است. و شما امروز قدرت تصویر را در بیان مسائل می شناسید؛ این قدرت را ما ایرانیها داریم.
بنابراین در آیندهپژوهی روابطمان با جهان 1 ـ دیگر اقتصاد به تنهایی شاخص اصلی نیست. امروزه دوران پایان طبقات است . جنبشهای اجتماعی امروز دنیا نیز دیگر طبقاتی نیستند. دیگرطبقهی بورژوآ، طبقهی کارگر نیستند که اقتصادمحور است. امروز فرهنگ به عنوان یک عامل تعیین کننده است و ما در جمهوری اسلامی ایران در جایی واقع شدیم که جهان فرهنگی است و دوستان اطراف ما چه بخواهند و چه نخواهند پایتخت این جهان فرهنگی ایران است. ما گاهی با دوستان همسایه تواضع می کنیم و اینها را نمیگوییم. ولی نیازی به تواضع نیست. به هر حال ایران مهد فرهنگ است و سابقهی دیرینهای در فرهنگ دارد که همهی شما هم می دانید. بنابراین امیدوار هستم که ما به عنوان کشوری که مولد کالاهای فرهنگی هستیم، در جهانی که توجهی به جان پیدا شده و بشر بعد از رسیدن به دولت، رفاه و آسایش مادی احساس می کند که آن آسایشی که به دنبال آن هست جز با تغذیهی روح و روان و جان ممکن نیست، هم در جهان و هم در منطقه حرفهای گفتنی بسیار زیاد داریم که در این همایشها باید ابعاد آن حرفها را با هم بررسی کنیم. بسیار سپاسگزار هستم و تشکر می کنم.
*این مطلب متن سخنرانی جناب آقای دکتر ایوبی رئیس محترم کمیسیون ملی یونسکو در مورخه 1398/2/8 در افتتاحیه همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی است که توسط موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام و با همکاری دانشگاه تهران برگزار شد.