متن سخنرانی دکتر دژپسند وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی
در همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی
سلام و عرض ادب و احترام خدمت حضار گرامی
از همهی عزیزان، بهخصوص از جناب آقای دکتر صفوی که با نگاه دوراندیشانهاش این همایش را مدیریت کرد و از رئیس تا معاون محترم پژوهشی دانشگاه تهران که با کمکهایشان سعی کردند این تلاش انشاءالله به نوعی باشد که ثمربخشی آن به حداکثر برسد، بابت برگزاری این همایش عرض تشکر دارم. عنوان همایش بهگونهای است که برای ما شاید در نگاه اول تلقی شود که آیندهی جهان اسلام مبهم است؛ اما اگر به دقت نگاه کنیم خواهیم دانست که آیندهی جهان اسلام برای ما، همهی ادیان به خصوص مسلمانها بالاخص شیعیان کاملاً روشن است چون تصویر و چشماندازی که از آیندهی جهان اسلام داریم همان حکومت مهدوی است. با تمام ویژگیها و مختصاتی که برای ما به تصویر کشیده شد. این یک آیندهی دور البته انشاءالله قریب الدسترس ولی آنچه که بر ما لازم است زمینهسازی تحقق آن آیندهی مطلوب و درخشان و کاملاً مشخص است.
زمینهسازی آن آینده اقتضایش این است که تمام ماهها به گونهای برنامهریزی کنیم، به گونهای گام برداریم که تحقق آن جامعهی آرمانی مهدوی را، هم سرعت ببخشیم و هم بر آن دقت حاکم کنیم. امروز اگر یک نگاه اجمالی به وضع موجود بپردازیم قدر متیقن ما را به تأمل وا میدارد که این وضع موجود با آنچه که باید برای ما اتفاق بیفتد چقدر فاصله دارد و چرا؟ جامعهی مهدوی، جامعهی مطلوب و آرمانی ما است و جامعهای است که آیندهی جهان اسلام را به تصویر میکشد. ما آن جامعه را با مختصاتش مرور میکنیم؛ در آن جامعه هم عدالت به معنای اعم مفهوم کلمه تحقق مییابد و هم حمد و سپاس به معنای واقعی کلمه صورت میپذیرد. در این مسیر وقتی این مدار روند و فعالیتهای ما باشد جامعهای پر از صناعت، پر از فراوانی، پر از رفاه انسانی و اجتماعی و در صدر هم به اوج رسیدن کرامت انسانی خواهیم داشت.
در جامعهی مهدوی، انسان محور است نه به عنوان انسانی رها و آزاد از پرستش و بندگی، بلکه انسانی کاملاً در مقام عبودیت و با رسالت حمد و سپاس در استفادهی بهینه از آنچه که خداوند خلق کرد. در آن جامعه کوچکترین اتلاف، اسراف، هدر رفت منابع و محصولات را ندارد. در آن جامعه همه قیام میکنند برای بهترین نوع استفاده از آنچه که خداوند خلق کرده است؛ بنابراین مفهومی به نام پرت منابع نداریم. برای اینکه این تحقق پیدا کند در آن جامعه خلاقیت به اوج میرسد. ابتکار و خلاقیت روند رهایی را طی میکند تا آنچه که خداوند خلق کرد هم در بعد انسانی به عنوان سرمایهی انسانی که انسان به خلیفة اللهی میرسد و هم در طبیعت و آنچه که ما در طبیعت داریم. تسخیر آدمی که به مقام خلیفة اللهی رسیده قرار میگیرد. این افق روشن جامعهی ما است، جهان اسلام ما است. اما ما برای تغییر آن اهداف میانی را باید به تصویر بکشیم. وقتی میخواهیم اهداف میانی را به تصویر بکشیم مسئلةٌ. اولین سؤال این است: در کجا قرار داریم؟ آیا سمت و سوی ما همان است که باید به آن برسیم یا نه؟ امروز میبینیم روند رشد توسعه در جهان اسلام مطلوب آنچه که باید باشد نیست. چرا؟ چون آنچه که داریم به بهترین نحو از آن بهره نمیگیریم. یک تصویر خیلی ساده: سهم ما از نظر مساحت در جهان چقدر است؟ سهم ما از نظر جمعیت در جهان چقدر است؟ سهم ما در منابع خداداد چقدر است؟ و متناظراً سهم ما در بازار جهانی چقدر است؟ متناظراً نسبت درآمد سرانهی ما با درآمد سرانهی جامعهی غیر ما چه فاصلهای دارد و چقدر است؟ اگر این نسبتها با یکدیگر همخوانی ندارند حتماً و یقیناً باید بیان کنیم که ما در ایفای وظیفهی بندگی نتوانستیم خوب بربیاییم. خداوند این همه مواهب را برای چه به تسخیر ما درآورد. «سَخَّرَ لَکُمْ». چرا؟ همین که ما در اقتصاد میگوییم استفادهی بهینه از عوامل تولید؛ چه عامل انسانیای تولید یعنی قدرت مغزی ما و مدل مغزافزارانهی ما. چه عوامل طبیعیای، خدادادی و معادن سرشاری که خداوند به خصوص در این حوزه ایجاد کرد؛ یعنی 70 درصد کل تولید فقط یک قلم یعنی نفت در کشورهای عضو یا ناظر سازمان همکاری کشورهای اسلامی است. یک منبع استراتژیک و راهبرنده و پیشبرنده و تحولبخش.
ما اگر مشتقات نفت را به صورت عمودی و افقی به تصویب برسانیم و اگر بتوانیم زنجیرهی تولید را از A تا Z در همین اماکن و مناطق به منصهی ظهور در بیاوریم چه جایگاهی خواهیم داشت؟ همین یک قلم. چگونه میتوانیم جایگاهمان را تثبیت کنیم در جهان؟ در کنار این اگر درونزا کنیم طی مسیر زنجیرهی ارزش، ارزش داریم. با تکیه بر آنچه که خداوند از ما انتظار دارد تا به خلیفة اللهی برسیم. البته لازمهاش دسترسی به مقام امن و سپاس به معنای واقعی است. آنچه که جنید بیان میکند؛ یعنی ضمن اینکه حمد زبانی داریم، لسانی داریم، قلبی داریم، افعالی هم داشته باشیم. یعنی در این مرتبت حاضر نمیشویم ذرهای از منابع در اختیار ما و آنچه که باید خلق شود تخصیص نابهینه پیدا کند و اتفاقاً کمک به تحقق مفهوم عدالت میکند؛ یعنی شیء در موضعاش قرار بگیرد.
حال اگر این ترتیب تغییر پیدا کند، آن موقع ما حتماً سهمی که خواهیم داشت 15/3 درصد نخواهد بود. در تولید ناخالص جهانی. چرا سهم ما در تولید ناخالص جهان باید حدود 40 درصد سهم ما در جمعیت و مساحت باشد در صورتی که 70 درصد از یک منبع را داریم؟ این همان است که نتوانستیم در آن مسیر گام برداریم و برگزاری این همایشها را ضروری میکند. یعنی ما نمیتوانیم به اتکای اینکه در جامعهی مدنی افق روشن است دست روی دست هم بگذاریم. از برنامهریزی تحولبخش غافل باشیم. نه؛ اتفاقاً باید بگوییم چون فاصلهی ما با آن افق زیاد است پس نگذاریم زود دیر شود. با این نوع همایشها زنگ خطر را به صدا در بیاوریم. ما چرا باید سهممان در تولید ناخالص اینقدر کم باشد؟ ما چرا باید سهممان در سرمایهگذاری خارجی حدود 7 درصد باشد؟ یعنی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در جهان بر مبنای 2017، 1400 میلیارد دلار است اما در کشورهای اسلامی 107 میلیارد دلار است؛ یعنی حدود 7 درصد.
این زنگ به صدا درمیآید چون ما غافل هستیم و بودیم نسبت به این امر که چگونه از ظرفیتهایی که خداوند به ما ارزانی داشت، چه انسانی، چه طبیعی، چه معدنی و موارد بسیار پرارزش و ذخایر گرانقدر و نتوانستیم با تکیه بر این ظرفیتهای انسانی خلق منبعی جدید کنیم، با آن قدرت خلاقهای که خداوند از ما میخواهد. من همیشه مثال میزنم، ما در تاریخ اسلام خیلی اندیشمندان بهنام داریم؛ بوعلی سینا، زکریا. سؤال: آیا فقط چون بخواهیم اگر سراغ مسئولین برویم میگویند خب عصمت و علم لدنی آنها را به آن مقام رساند ولی این شخصیتهایی که من نام بردم که آن مقام را ندارند. آیا نمیتوانیم همهی جوامع به آن مرتبت برسیم؟ میتوانیم. پس اگر برسیم آن موقع چه اتفاقی میافتد؟ آن موقع تحقق این عبارت پیدا میشود، خداوند میفرماید اگر یک دانه گندم داشتی، 700 تا برمیداری. اگر کمتر هستیم پس حتماً به خودمان، به دانشمان، به تدبیرمان، به برنامهریزیمان باید شک کنیم. نتوانستیم تکنولوژی و فناوری متناسب خلق کنیم که آن تحقق پیدا کند، آن موقع مفهوم عوض میشود.
ما برای اینکه این را داشته باشیم در کنار قدرت خلاقه و بالا بودن خلاقیت و بالا بردن نرخ نوآوری به یک عوامل پشتیبان و حمایتی نیاز داریم و آن همافزاییای که میتوانیم بین جوامع اسلامی که امروز مرزهای جغرافیایی اینها را تفکیک کرده توجه کنیم و آن سرمایهی اجتماعی کل جامعه را توجه کنیم؛ جامعهی جهانی اسلام. اینها را اگر توجه کنیم چه اتفاقی میافتد؟ ما آن وقت میتوانیم رشد اقتصادی فقرزدای اشتغالزای پایدار و رفاهآور را به دنبال داشته باشیم؛ نه رشد اقتصادیای که شکاف طبقاتی را افزایش دهد. چون ما در آن مسیر همواره تحقق عدالت به معنای امن، اصل عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی و غیره کنار هم میبینیم. در این صورت یک عقبهی حامی خواهیم داشت. این عقبهی حامی کمک میکند که بتوانیم این کار را انجام دهیم.
این یک خواستهای است که ما باید روی آن تأکید و تکرار کنیم تا ملکهی ذهنی تک تک ما شود. ما در حوزهی اقتصاد چه باید بکنیم؟ ما باید در این حوزه برای اینکه کاملاً سازماندهی کنیم تشکیل اتحادیههای حوزههای مختلف، بخشها و اعضای مختلف اقتصادی را پی بگیریم. ما در حوزهی تجارت بین کشورهای اسلامی چه کردیم؟ چه اتحادیهی تجاری کامل و وسیعی داریم؟ آیا توانستیم تعریف کنیم روابط تجاری متقابل و متشکل بین کشورهای اسلامی را؟ ما سالها سخن از پول واحد در کشورهای اسلامی میرانیم. آیا توانستهایم؟ کجای کار هستیم؟ چرا نیستیم؟ چرا حتی نتوانستیم به انعقاد قراردادهای دوجانبه و چندجانبهی پولی به صورت کامل دست پیدا کنیم؟ ما آیا توانستیم یک رابطهی متقابل در تجارت کالا برای پر کردن کاستیها و بهرهمندی از مزایای خودمان داشته باشیم؟ آیا به این نقطه رسیدهایم اگر کالایی که ما نیاز داریم در کشور اسلامی تولید میشود و چه بسا از نظر کیفیت و قیمت هم خیلی متفاوت با سایر کشورها نباشد، این را ترجیح بدهیم؟ آیا توانستیم در مورد بازارهای مالی، بازار سرمایهی کشورهای اسلامی گام مناسب برداریم؟ آیا توانستیم شبکهی بانکی نظام تأمین مالی اسلامی را در کشورها به طور مستقل و در کشورهای اسلامی به طور به هم پیوسته مستقر کنیم؟ یا نه؛ خدای ناکرده میگوییم کشورهای اروپایی در این زمینه پیشروتر از ما است.
چرا ما در حوزهی زیرساختی دارای یک برنامهی مشترک بین کشورهای اسلامی نیستیم؟ چین کم کم به یک مرتبهای دست پیدا میکند و آن محوریت در اقتصاد جهان است؛ هژمونی اقتصاد جهان را به تدریج دارد با Belt and Road به دست میگیرد و پیشبینی میشود قرن بیست و یکم، قرن اقتصاد با محوریت اقتصاد آسیایی باشد و در اقتصاد آسیایی، چین محور باشد. کریدرهایی که درست کرده است اولاً اصلاً Belt and Road محدود به زیرساختهای راه و جاده نیست برخلاف تلقی محدودی که از آن میشود. شما همین اجلاس، پیام اجلاسی که اخیراً داشت را ببینید. حوزههای دیگری را هم شامل شده است، حوزهی فرهنگی، حوزهی علمی، فناوری، حوزهی اقتصاد و سیاستگذاری و این مسیر در حال انتقال هژمونی جهان به چین است.
سؤال: ما کشورهای اسلامی کجای کار هستیم؟ چرا از این مرتبت نتوانستیم برخوردار باشیم؟ ما حتماً باید در این اوضاع کار بکنیم، ما یک برند داریم اگر حول این برند یعنی غذای حلال؛ همهی کشورهای اسلامی سازمان پیدا کنند و تولید کشاورزی را در این مسیر هدایت کنند. چقدر میتوانیم از این زنجیرهی تولید ارزش افزوده ایجاد کنیم؟ و تولید و تجارت آن، کجای کار هستیم؟ اسلام و قرآن چقدر راجع به جایگاه علم سخن راندند؟ صناعت امکان استفادهی بهینه از عوامل و منابع را برای ما فراهم میکند. آن تأکیدی که شده، این مسیری که در مورد علم و فناوری وجود دارد کجای کار است؟ برگردیم به عقبهی دانشمندان اسلامی؛ چگونه درخشیده بودند؟ الآن چه نقشی دارند؟ ما فقط هفتاد درصد یک قلم نفت را داریم؛ سؤال: در حوزهی انرژی چه مرتبی در جهان داریم؟ چقدر راهبری حوزهی انرژی جهان را عهدهدار شدیم و اگر نشدیم چرا؟ ما چرا باید این همه از فقر جوامع اسلامی بنالیم؟ چرا؟ این همه سؤال ناشی از آن است که نتوانستیم آن پیوند راستین و درستین را بین جوامع اسلامی برقرار کنیم تا از آن همافزایی به درستی بهره بگیریم تا آنچه که خداوند به ما داد در مسیر تحقق اهداف به کار بگیریم. برای اینکه جایگاهمان را در آینده پیدا کنیم و بتوانیم تقریب بزنیم به تعقیب جامعهی مهدوی، باید در این نقطه تأمل و این مسیر را طی کنیم.
1 ـ آنچه که قرآن تأکید کرد به حفظ ایجاد روابط و حفظ روابط با هم. 2 ـ به تعاون با هم. 3 ـ پیوند زدن به حبل المتین. اینها مفاهیمی است که اگر این را داشته باشید میتوانیم آن حلقهی حمایتی را برای سرمایهی اجتماعی ایجاد کنیم و در گروی این تن بدهیم و تأکید کنیم بر داشتن برنامهی بلندمدت؛ چون به ما تأکید شد وقتی در مقام برنامهریزی هستید به گونهای برنامهریزی کنید که فکر کنید عمر حضرت نوح را دارید، اما در مقام عبادت فکر کنید که این آخرین عبادت شما است، پس در برنامهریزی ما باید خیلی بلند مدت نگاه کنیم. البته حتماً برشهای میان مدت و کوتاه مدت را باید داشته باشیم تا اجرایی کنیم. اگر ما این مسیر را برویم میتوانیم ادعا کنیم در مسیر تحقق جامعهی آرمانی علوی قرار داریم، پس میتوانیم جایگاه خود را در اقتصاد جهانی پیدا کنیم. آن روز که رسیدیم به 25 درصد از سهم اقتصاد جهانی میتوانیم بگوییم در این راستا به افق درخشانی میرسیم.
انشاءالله به برکت صلوت بر محمد و آل محمد.
*این مطلب متن سخنرانی جناب آقای دکتر دژپسند وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی در مورخه 1398/02/09 در اختتامیه همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی است که توسط موسسه آیندهپژوهی جهان اسلام و با همکاری دانشگاه تهران برگزار شد