“دیپلماسی فرهنگی در آیندهی جهان اسلام”
متن سخنرانی دکتر ابراهیمی ترکمان رئیس محترم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
در همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین.
ابتدا از ساماندهندگان این نشست بسیار ارزشمند، از برادر عزیزم سردار معزز و معظم، سردار صفوی که واقعاً تلاش های بی نظیری را در این موضوعات انجام می دهند و از دبیر محترم کنفرانس جناب آقای دکتر صفوی، فرزند بزرگوار ایشان و همچنین از همهی مهمانان عزیز خارجی و مهمانان عزیز داخلی، تشکر می کنم.
موضوعی که من صحبت خود را با آن آغاز می کنم و سعی می کنم پایبند به وقت باشم، بحث دیپلماسی فرهنگی در آیندهی جهان اسلام است. اگر هر موضوعی از موضوعات علم و دانش را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که فرهنگ مانند غذا است نه مانند دارو؛ دارو فقط برای بیمار نیاز هست اما غذا برای همهی انسانها نیاز است؛ موضوع معنویت و اخلاق و فرهنگ از این قسم است. به همین دلیل از همان آغاز تفاوتهای متعددی بین مقولهی ی علم، فرهنگ، معنویت و اخلاق ایجاد می شود. به عنوان مثال زبان این دو با هم متفاوت است؛ زبان علم برای همهی انسانها در همه جای دنیا یک مفهوم بیشتر ندارد، وقتی می گوییم مساحت این سالن 300 متر است هم واژهی مساحت، هم واژهی سالن، هم عدد 300، هم واژهی متر برای همهی انسانها در همه جای دنیا یک مفهوم بیشتر ندارد ولی وقتی می گوییم که چه روز قشنگی است برای تک تک ما یک معنای خاصی دارد. آن کسی که فرزندش در بغلش پر پر می زند هیچ حسی از این روز قشنگ، آن حسی را که من دارم ندارد. یا کسی که دچار درد و گرفتاری است آن حس را ندارد. زبان فرهنگ و معنویت با زبان علم متفاوت است.
نکتهی دوم شما در علم به دنبال اثبات هستید. عقل طرف را آرام کنید، زبانش را ساکت کنید، اما در فرهنگ، معنویت و اخلاق دنبال اغنا هستید. آرامش روان او را می خواهید نه آرامش زبان او را؛ آرامش زبان طرف مقابل ممکن است با شیوهی اثباتی جواب بدهد. ما تلاش کنیم اثبات کنیم یک موضوعی را برای یک نفر اما آرام کردن قلب او شیوهی اغنایی می خواهد. گاهی با یک نگاه یک نفر آرام می شود. گفت عشق را تکه لسانی است که صد سال سخن/ یار با یار به یک چشم زدن می گوید؛ به دنبال اثبات نیست، یک نگاه گاهی خاموش می کند، فتنه ها خاموش می کند.
نکتهی سوم این است که شما در همهی علوم اگر به دنبال این باشید که برای سیراب کردن چاه بکنید، آب به دست بیاورید، در معنویت، اخلاق و فرهنگ باید تشنگی به وجود بیاورید، طلب به وجود بیاورید. اگر تشنگی به وجود آوردید خود تشنه به دنبال آب خواهد رفت، انسان به دنبال رافع فقر است. اگر انسان احساس تشنگی بکند حس فقر و نیستی به او دست می دهد، به دنبال این است که آبی را به دست بیاورد و تشنگی را برطرف کند. اگر احساس گرسنگی بکند به دنبال رافع فقر است، غذا پیدا می کند و اگر انسان در مراحل عرفانی آنچه که می گویند احساس فقر وجودی بکند، به دنبال این است که به خدا متصل شود.
روایت پیامبر اکرمص الفَقرُ فَخری اشاره به همین نوع فقر است؛ یعنی انسان بداند چیزی نیست، سابقهی عدم دارد، لاحقهی عدم هم دارد؛ به قول خاقانی هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهی هیچ/ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند و یک شاعر دیگر می گوید که هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهی هیچ/ که نه از هیچ نشان است و نه از سایهی هیچ. هیچی عالمی است در عالم معنویت و در عالم فرهنگی و در عالم اخلاق؛ چون انسان مهمترین نکتهاش این است که در هیچ انگاری خودش، خودش را مرکز ثقل هستی نخواهد دید و چون خودش را مرکز ثقل هستی نمی بیند دگر دوست می شود نه خود دوست، خود محور دیگر نیست، دیگران را دوست دارد، عشق می ورزد، مهرورزی می کند.
غزالی یک جملهی عجیبی دارد، می دانید که غزالی متولد 450 هجری قمری است و 505 هجری قمری هم فوت کرده است؛ یعنی 55 سال بیشتر عمر نکرده است، دقیقاً مثل مولانا جلال الدین رومی که در 38 سالگی تحول روحی برای او به وجود آمد، این هم در 38 سالگی و 40 سالگی تحول روحی به وجود آمد و اصلاً غزالی دو شخص است؛ یک شخصیت قبل از تحول روحی و یک شخصیت بعد از تحول روحی.
ایشان می گوید: غفلت تنها بیماری است که علاج آن به دست دیگری است، به دست خود شخص نیست. شما اگر برای یک انسانی که در حالت خواب است هر چه دلیل بیاورید بیدار نمی شود، او به علت نیاز دارد، به دلیل نیاز ندارد. یک تلنگری به او زده شود، آبی به صورت او پاشیده شود، علت می خواهد، دلیل نمی خواهد. وضعیتی که جهان اسلام به نظر من در آینده باید به دنبال آن باشد، باید به دنبال ایجاد تشنگی در ملتها باشد. امروز در یک مقطعی احساس کردیم که این تشنگی به وجود آمد و توجه فراوانی به جهان اسلام و به اسلام شد؛ اما به دلیل غفلت و به دلیل توقف در ظواهر دین این دوره متأسفانه به دورهای که محصولی به نام داعش، طالبان و گروههای افراطی از آن سر بردرآوردند، انجامید.
مرحوم علامهی طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان یک بحثی دارند در ذیل یک آیهای می گویند: اِنَ عِلَتَ اِنحطاطِ مُسلِمین، التَوَقُف عَلی ظاهِرِ الدِّین وَ الغَفلهَ عَن باطِنِها، علت اساسی انحطاط مسلمانان توقف به ظاهر دین و غفلت از باطن دین است. عطار داستانی دارد می گوید کسی خوابیده بود، در خواب دید برده شده است، آرزو می کرد ای کاش من پادشاه بودم پدر این صاحب خودم را درمی آوردم که من را اینقدر اذیت می کند. بعد عطار می گوید فاصلهی این خواب، این برده تا پادشاهی یک خواب است، یک بی خبری است. این همان پادشاه است، الآن در خواب و در یک بی خبری است؛ یک تلنگری، یک علتی می خواهد تا از خواب برخیزد.
اتفاقی که در جهان اسلام و شاید در دنیا میافتد این است: اریک فروم، فیلسوف آلمانی، کتابی به نام داشتن یا بودن دارد. ایشان معتقد است انسانها قبلاً فکر می کردند باید باشند، اکنون فکر می کنند باید داشته باشند. یک مثالی را یکی از نویسندگان کشور عزیز خودمان می زند؛ مثال کرم ابریشم و مورچه: می گوید مورچه وقتی لانهی او را تخریب می کنی کلی داشته دارد، دانههای روغنی را آنجا جمع کرده است خودش جدا، داشتههایش جدا است. اما کرم ابریشم هیچ چیزی ذخیره نمی کند، برگ توت را می خورد در جان خودش می رود. نتیجهی این در جان فرو رفتن چیست؟ نتیجهی آن این است که یک تولید بسیار ذی قیمتی به نام ابریشم تولید می شود و از این مهمتر کرم ابریشم از کرم بودن تبدیل به پروانه بودن می شود، تبدل شخصیتی پیدا می کند، وجود آن تبدل پیدا می کند، وجود آن متغیر و متبدل می شود.
مشکل اساسی به نظر من این است که ما به تغییر انسانها فکر نمی کنیم. کار فرهنگی دو مرحله دارد: یک مرحله تا گوش، یک مرحله از گوش تا آغوش یا تا دل، ما تا گوش که مشکلی نداریم. در جهان اسلام کجا هست که ما تا گوش مشکل داشته باشیم؟ رسانه ها آزاد هستند اما فاصلهی بین گوش تا دل اگر چه از نظر فیزیکی کوتاه است اما از نظر معنوی بسیار فاصلهی سخت و مشکلی است. من تصور می کنم وضعیتی که در جهان اسلام در آینده پیش خواهد آمد و مشکل اصلی جهان اسلام، مشکل خانگی است و دشمن اصلی در جهان اسلامی دشمن خانگی است؛ یعنی کج فهمی های دینی، کج فهمی هایی که بر روی دین استوار است. روایت داریم لُو سَکَتَ الجاهِل مَاختَلَفَ النَّاس، اگر جاهل ساکت شود مردم مشکلی ندارند. و به نظر من باید در مهمترین بخش ذهنی خود به این توجه کنیم که اسکات جاهل باید انجام شود.
الآن میبینید در دنیا و در جهان اسلام بسیاری از جاهلها بر کشورها حکومت می کنند؛ وقتی این وضع فساد در دنیا وجود دارد و در کشوری مثل عربستان 37 نفر را با این وضع فجیع گردن می زنند، این واقعاً لو سکت الجاهل است. ریشهی اختلاف کجاست؟ همین اوضاعی است که در جهان وجود دارد. فرصت من تمام شد، در همینجا بحث خود را خاتمه می دهم؛ مجدداً از شما و توجه شما نسبت به این جلسه تشکر می کنم، از سردار عزیز جناب آقای دکتر صفوی، از جناب آقای دکتر صفوی و از همهی اساتید و اعزاء صمیمانه تشکر می کنم.
*این مطلب متن سخنرانی جناب آقای دکتر ابراهیمی ترکمان رئیس محترم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در مورخه 1398/2/8 در افتتاحیه همایش بینالمللی آینده جهان اسلام در افق 1414 شمسی است که توسط مؤسسه آیندهپژوهی جهان اسلام و با همکاری دانشگاه تهران برگزار شد.